به گزارش پارس ، به نقل ازهمشهری سرنخ: قرار بود در تمرین های بدون استفاده از لباس حریق، خودش را آتش بزند تا گوشه ای از جسارت خود را به رخ دیگران بکشد، اما چند ثانیه قبل از اجرای حرکت به یکی از همکارانش گفت: « می خواهم با شعله های آتش بیش از ۵۰ متر بدوم تا صحنه ها زیباتر از آب دربیایند. » همه با تعجب به پسر جوان خیره شده بودند تا ببینند او چطور می تواند این کار را انجام دهد. آتش روی بدن پسر جوان شعله ور شده و او با سرعت در حال دویدن بود.

همه تصور می کردند دیگر از پسر جوان چیزی باقی نمانده و الان است که به خاطر سوزش آتش، فریادش بلند شود اما بدلکار جوان زمانی ایستاد که موفق شده بود در حدود ۱۰۰ متر را با شعله های آتش بدود. عوامل صحنه به سمت بدلکار رفتند و با آب بدون او را به سرعت خاموش کردند؛ درحالی که حیرت زده بودند و نمی دانستند پسر جوان چطور موفق به انجام این کار شده.

برای اینکه از لحاظ علمی بتوانم در رشته بدلکاری سطح خود را بالا ببرم، خیلی تلاش کردم و در نهایت موفق شدم مدرک مربیگری را در رشته بدلکاری کسب کنم. گرفتن مدرک مربیگری زندگی حرفه ای رضا را به سوی دیگری سوق داد.

او با ۲۰ سال سن به سمت طراحی صحنه های اکشن رفته بود. زمانی که باتجربه های این رشته طراحی های او را می دیدند، تشویقش می کردند تا طراحی صحنه های اکشن را به صورت حرفه ای ادامه دهد.

این خاطره، از هیجان انگیزترین حرکت ها و اجراهای ژانگولر رضا خادم است؛ رئیس کمیته آموزش ورزش های نمایشی استان کرج و کارشناس کمیته ملی ثبت رکورد. کسی که مدت ها است مربیگری تیم اکشن و بدلکاری ستارگان کرج را برعهده دارد و سرش درد می کند برای هیجان.

بدلکاری که می خواست آتش نشان شود

خادم به خاطر کارهای عجیبش در برنامه های بسیاری از جمله همایش های آتش نشانی ایفای نقش کرده، اما خودش همیشه آرزو داشت یک آتش نشان می شد، « همیشه آرزو داشتم آتش نشان شوم و در دانشکده مربوط به این رشته تحصیل کنم. البته یک بار شرکت کردم و قبول هم شدم اما به خاطر اینکه پدرم را از دست داده بودم مجبور شدم قید تحصیل در شهرستان را بزنم و در رشته روابط عمومی و تبلیغات ادامه تحصیل بدهم. با این وجود می دانم اگر یک روز فرصتش را پیدا کنم حتما به سراغ آتش نشانی می روم. »

رضا خادم از همان دوران کودکی دلش می خواست سوپر قهرمان باشد و دست به کارهای غیرممکن بزند، اما مشکل اینجا بود که اطرافیان رضا چندان با او همصدا نبودند و به کارهای عجیب پسرشان علاقه ای نشان نمی دادند.

حتی وقتی او مدرک مربیگری بدلکاری را از کشور آلمان گرفت و نامش در آکادمی بدلکاران استرالیا به عنوان یک بدلکار ثبت شد، باز هم آنها دل به کارهای او ندادند اما با اینحال رضا دلسرد نشد و به فعالیت هایش در کمیته آ» وزش ورزش های نمایشی استان کرج ادامه داد تا کارهای شگفت انگیز جالبی را از خود به نمایش بگذارد.

از کاراته تا تکواندو و ونینجوتسو

از دوران کودکی همه او را « مرد عنکبوتی» صدا می زدند. علاقه شدیدی به هیجان دارد و اهل ماجراجویی است. با وجود اینکه ۲۳ سال دارد موفق شده عنوان جوانترین مربی آموزش ورزش های نمایشی در ایران را از آن خود کند. این بدلکار جوان برای رسیدن به این مرحله از زندگی حرفه ای خود زحمت زیادی کشیده و بارها برای انجام کارهای هیجان انگیزش باعث ترس والدین خود شده.

او می گوید: « از ۷ سالگی شروع به ورزش کردم. آن روزها پدرم ورزش باستانی انجام می داد و من هم همراه او به زورخانه می رفتم؛ اما این ورزش زیاد هیجان زده ام نمی کرد. هیجانی نداشت. به همین خاطر از پدرم خواستم مرا در کلاس های کاراته ثبت نام کند. »

رضا مدتی هم سر کلاس های کاراته حاضر شد اما این ورزش هم چنگی به دلش نزد.

او نیاز به پرش و هیاهو داشت؛ خیلی ها تصور می کردند رضا سر کلاس های تکواندو می تواند به خواسته دلش برسد اما این گزینه هم راهگشا نبود. در طول این مدت تنها چیزی که تا حدودی رضا را قانع کرد کلاس های نینجوتسو بود، « از نینجوتسو فقط راپل و پرش ها را دوست داشتم یا حرکاتی که مربوط می شد به معلق ماندن روی هوا. همه این حرکات مرا یاد لاک پشت های نینجا می انداخت. »

من همیشه دنبال رشته ای بودم که هیجانم را تخلیه کنم. روزی در حال تماشای تلویزیون بودم که برنامه ای در رابطه با بدلکاری توجهم را جلب کرد. در این برنامه ماشین آتش می زدند، خودشان را می سوزاندند و می دویدند یا از ارتفاع زیاد می پریدند.

این برای من خود هیجان بود. به همین خاطر تلفن را به دست گرفتم تا با عوامل آ« برنامه ارتباط بگیرم. » بالاخره رضا از طریق یکی از بستگانش موفق شد با مدیران آن برنامه ارتباط بگیرد و اطلاعات آن تیم بدلکاری را به دست آورد، « وقتی شماره آن گروه را به دست آوردم به سرعت با آنها تماس گرفتم و قرار شد بروم تا آنجا تست بدهم. »

تو آخر خطری

رضا خادم آن روزها ۱۷ سال بیشتر نداشت. به همین خاطر خانواده نگران هیجان های بی اندازه پسرشان بودند، « به مرحوم پدرم گفتم می خواهم بروم و با تیم بدلکاری تمرین کنم. پدرم مخالفت کرد اما گفت برای اینکه دلم نشکند یک بار همراهم به سر تمرینات تیمی که از آن حرف می زنم خواهد آمد. شال و کلاه کردم و با پدر برای تست رفتم. در دلم غوغا بود و به خودم می گفتم دل پدرم را به دست می آورم. می زنم زیر گریه و می گویم اگر اجازه ندهد سر این تمرینات بروم مدرسه نمی روم و قید دانشگاه را هم می زنم. همین که به سر تمرینات رسیدم همه نقش هایم نقش بر آب شد. »

مربی تیم بدلکاری از رضای کوچک تست می گیرد و از جرات و استقامت او خوشش می آید اما زمانی که می بیند رضا خادم خیلی جوان است از ثبت نام او در کلاس های بدلکاری خودداری می کند، « مربی تیم از حرکت های نمایشی و جسارتم تعریف کرد اما گفت تو ۱۷ سال بیشتر نداری و ما نمی توانیم نام تو را در کلاس هایمان ثبت کنیم. به همین خاطر من زدم زیرا گریه و همراه پدر با ناراحتی به خانه بازگشتیم. »

چند سال از این ماجرا گذشت و پس از فوت پدر رضا، او بار دیگر تصمیم گرفت سراغ بدلکاری برود، « رفتم سراغ همان تیمی که قبلا برای امتحان دادن همراه پدرم رفته بودم. برایشان چند حرکت زدم و بالاخره آنها ثبت نامم کردند.

از آن روز به بعد دیگر خبری از پرش های کنترل شده در باشگاه نبود. این بار باید از پل های خطرناک راپل می کردم و از ارتفاع زیاد می پریدم. خیلی هیجان انگیز بود. در جریان همه این تمرین ها چند بار دست، پا و بینی ام شکست اما از رو نرفتم تا جایی که در انجام حرکت های پرشی در میان تیممان اسم و رسمی پیدا کردم. »

مثلا هر زمانی که می خواستند از کسی برای بالا رفتن از در و دیوار استفاده کنند از رضا کمک می گرفتند، « هر کس کارهای مرا می دید می گفت تو آخر خطری تا جایی که خودم هم باورم شده بود آخر خطر هستم. »

یک بیماری سخت

رضا خادم در طول فعالیتش در تیم بدلکاری موفق شد در چندین پروژه نمایشی برای ارگان های دولتی و چندین فیلم سینمایی و سریال فعالیت کند، « از پریدن از ارتفاع گرفته تا سوارکاری های مهی و ماشین سواری های پرخطر را انجام می دادم. در خیلی از ارگان ها فعالیت کردم.

آیتم های پلیسی، تیزرهای تبلیغاتی شبکه های تلویزیونی و… بخشی از کارهای من بودند اما متاسفانه در سن ۲۰ سالگی بیماری سختی گرفتم و این بیاری باعث شد روزها و شب ها در بیمارستان تحت درمان قرار بگیرم. پزشکم به خانواده گفته بود که دلیل این بیماری سخت تحرک زیاد عضلانی و استخوانی است.

دکتر به خانواده ام گفته بود اگر بخواهم به صورت سنگین ورزش کنم حتما سلامتی ام را از دست خواهم داد. ناخواسته مجبور شدم در زمانی که تحت درمان بودم ورزش نکنم و به سمت خواندن مقالات و کتاب های اکشن بروم. این زمان به من کمک کرد تا از لحاظ علمی در سطح نسبتا بالایی قرار بگیرم. »

جوانترین مربی بدلکار ایران

در طول مدتی که رضا دوره های درمان خود را سپری می کرد، یکی از مربیان بدلکاری به او پیشنهاد داد که پس از گذراندن زمان درمانش به سمت مربیگری برود و از زدن حرکت های سنگین خودداری کند.

به همین خاطر خادم در سال ۲۰۰۹ تصمیم می گیرد که به آلمان برود و در تست های آزمون مربیگری بدلکاری شرکت کند تا بتواند در حیطه طراحی اکشن فعالیت هایش را از سر گیرد، « برای اینکه از لحاظ علمی بتوانم در رشته بدلکاری سطح خود را بالا ببرم، خیلی تلاش کردم و در نهایت موفق شدم مدرک مربیگری را در رشته بدلکاری از آن خود کنم. »

برای خیلی ها قابل باور نبود که رضا بتواندن در سن ۲۰ سالگی مربی شود اما او فیلم کارهایش را برای شرکت معتبری در آلمان فرستاد، « من هر آنچه که آلمانی ها می خواستند را انجام دادم و فیلم گرفتم و در نهایت پس از ارسال این فیلم آنها با کارهایم موافقت کردند و از من خواستند به صورت حضوری در مقابل چشمان نماینده آنها در ایران تست بدهم.

من هم در حضور نماینده شرکت آلمانی، که یکی از بزرگترین شرکت های طراحی صحنه های اکشن بود، تست دادم و بالاخره قبول شدم و اینطور شد که در سال ۲۰۰۹ موفق شدم مربیگری بدلکاری را از آن خود کنم. »

او پس از دریافت مدرک مربیگری اش، شروع کرد به مکاتبه با آکادمی بدلکاران استرالیا و امروز اگر در اینترنت گشتی بزنید نامش را به عنوان عضو آکادمی بدلکاران استرالیا در سایت رسمی این آکادمی خواهید دید، « فیلم هایم را برای آکادمی بدلکاران استرالیا ارسال کردم و آنها هم پس از تایید مرا پذیرفتند تا در طراحی های مختلف صحنه های اکشن از اطلاعات یکدیگر استفاده کنیم. »

بدل بهزاد فراهانی

گرفتن مدرک مربیگری زندگی حرفه ای رضا را به سوی دیگری سوق داد. او با ۲۰ سال سن به سمت طراحی صحنه های اکشن رفته بود. زمانی که باتجربه های این رشته طراحی های او را می دیدند، تشویق می کردند تا طراحی صحنه های اکشن را به صورت حرفه ای ادامه دهد، « بارها تیزرها و نمایش های زنده اجرا کردم و حتی طراحی صحنه های اکشن را به عهده داشتم.

ژانگولر بازی های دوران ۱۷ سالگی ام دیگر به طراحی های علمی تبدیل شده بود اما در میان همه پروژه هایی که تا به امروز کار کردم فیلم سینمایی « نیمکتی برای دو نفر» را بیشتر از همه دوست داشتم. چرا که در این فیلم سینمایی بدل بهزاد فراهانی بودم. کار کمدی بود و قرار بود یک جیپ در حال حرکت را از روی تپه ای به ارتفاع یک و نیم متر از زمین بپرانم. کارگردان گفت که می خواهد هیجان انگیزترین صحنه فیلمش را فیلمبرداری کند.

این صحنه قرار بود در جاده الموت فیلمبرداری شود. صحنه را طراحی کردم و پشت فرمان ماشین نشستم. » شاید باورش سخت باشد اما رضا موفق شد جیپ را به جای یک و نیم متر، سه متر بپراند، « همه وقتی این صحنه را دیدند از تعجب شوکه شده بودند و باورشان نمی شد من این کار را انجام داده باشم. »

حادثه غیرمنتظره

یکی دیگر از پروژه هایی که پسر جوان پس ازت انجام آن بسیار مورد توجه قرار گرفت فیلم سینمایی پیاده در مه بود، « قرارداد پروژه پیاده در مه را بسته بودم و قرار بود با سرعت ۶۰ کیلومتر در ساعت به خودرویی برخورد کنم و به زمین بخورم. باید بدل یک بازیگر زن می شدم به همین خاطر لباس هنرپیشه زن را پوشیدم.

همه چیز سر جای خودش بود اما ناگهان خودرو سرعت گرفت و من به شدت به شیشه ماشین برخورد کردم. » رضا نقش زمین شد او مرگ را برای لحظاتی جلوی چشمانش دید، « نفسم گرفته بود و سرم گیج می رفت اما خوشبختانه از آن حادثه جان سالم به در بردم. »

جالب است بدانید رضا خادم چند روز قبل از آن اجرا برای فیلمبرداری صحنه ای اکشن در یک پروژه دیگر حاضر شد و این بار از ارتفاعی هشت متری در حالی روی زمین پرید که فقط چند لایه کارتن زیر پایش قرار داشت؛ اما او هیچ آسیبی ندید. با اینحال به اعتقاد رضا این ورزشی است که در آن همیشه جان بدلکاری در خطر است.

ثبت رکورد مدعیان رکورد

رضا به خاطر انجام فعالیت های خود، این روزها در کمیته ثبت رکورد ایران هم حضور دارد. در واقع هر کسی که بخواهد رکوردی را در ایران ثبت کند باید نظر او و همکارانش را جلب کند.

خادم جوانترین کارشناس کمیته ثبت رکورد است و در این باره می گوید: « اگرچه در حال حاضر طراحی چند نماهنگ برای سازمان صدا و سیما و چند اجرای نمایشی برای ارگان های دولتی را برعهده دارم اما مسئولیت اصلی ام در کمیته ملی ثبت رکورد است.

من و چند نفر از مربیان بدلکاری و طراحان صحنه های اکشن در این کمیته مسئولیت داریم تا از کسانی که مدعی اند رکورددار ایرانند تست بگیریم و نامشان را در کمیته ثبت کنیم. از آنجا که دوست دارم این کار حرفه ای پیش برود باید در تمام جلسات حضور داشتم باشم به همین خاطر این کار بیشتر وقت مرا گرفته است. » با همه این مسئولیت ها، آقای بدلکار با ۲۳ سال سن مشغول نوشتن کتابی درباره طراحی صحنه های اکشن است. کتابی که به زودی در بازار به دستتان خواهد رسید و از راز و رمزهای بدلکاری اطلاعات خوبی به دست خواهید آورد.