چطور عروسی را کم خرج تر دربیاوریم؟
توی تاکسی و مترو، همه موافق ازدواج آسان و کم خرج هستند اما به دلایل ناشناخته ای، همین آدم ها عروسی خودشان و بچه هایشان که می شود، حاضرند کلیه شان را هم بفروشند که چند میلیون بریزند در جیب آرایشگاه ها و آتلیه ها و گل فروش ها.
عملیات ریختن پس انداز خانواده در جوب با اسم رمز «یه شب هزار شب نمی شه»، هر شب در حال اجراست و این وسط اگر یکی کلیه ای برای فروش نداشته باشد یا هر دوتا کلیه اش را برای زندگی لازم داشته باشد، تکلیفش معلوم است؛ برچسب خسیس و گدا می خورد و می رود پی کارش.
اگر مشکلی با برچسب های دیگران ندارید و خوشبختی تان را هم در گرو میلیونی برگزار شدن این «یک شب» نمی دانید، چند راه اصلی کم کردن هزینه های جشن عروسی اینهاست.
آرایشگاه عروس و داماد
این را دیگر همه می دانند. چه بگویید عروسم، چه بگویید عروسی دعوتم، شما را دقیقا روی همان صندلی می نشانند و با همان وسایل آرایش می کنند؛ فقط برای عروس یک خرده بیشتر قربانتان می روند، یک خرده بیشتر لفت اش می دهند و خیلی بیشتر پولش را می گیرند. خیلی از عروس هایی که دلشان نمی خواهد چند صد هزار تومان از پول نازنین شان را توی صندوق آرایشگاه برزند، می روند آرایشگاه، می گویند عروسی خواهر شوهر کوچیکه یا جاری آخریه است و «یه جوری درستم کن نفهمن عروس کدومونیم! می خوام چشم همه دربیاد، فی فی جون!» مطمئن باشید طرف کل انرژی اش را می گذارد روی تبدیل شما به سیندرلا!
در آرایشگاه مردانه هم اگر بگویید دامادم، احتمالا یا مشکل کمبود توجه دارید، یا اضافه وزن پول توی جیب آزارتان می دهد! بعضی آرایشگاه ها برای اینکه پول ده برابری که می گیرند حلال شود، ممکن است بروند توی کار ابرو و سرخاب و سفیداب که آن وقت ممکن است تشخیص عروس از داماد در عکس های کلوزآپ مشکل شود! پول توی جیب تان را برای یک رستوران حسابی بعد از عروسی نگه دارید و بروید همان آرایشگاه قدیمی و بگویید: همان همیشگی!
لباس عروس
بهترین راه، قرض کردن لباس یکی از دوستان و آشنایان است. اگر به هر دلیلی نشد، می توانید بعد از عروسی لباستان را بدهید به یک مزون آشنا که برایتان اجاره بدهد. شاید بخشی از پولش برگشت. هر چند بخشیدن آن به یک خیریه خاطره ارزشمندتری به جا می گذارد.
عکس و فیلم
40 تا عکس تا آخر عمرتان به کاری نمی آید! 8-7 تا عکس برای در و دیوار خانه خودتان و آلبوم مامان هایتان کافی است، بقیه اش می ماند در آلبومی که یک ماه بعد از عروسی می رود زیر تخت و توی کمد و دیگر هرگز درنمی آید. به حرف های عکاس توجه نکنید که هی می گوید: «وای! شما دوتا چقدر خوش عکسین|!» این حرف ها را برای همه می زنند که شما تعداد بیشتری عکس سفارش بدهید.
فیلمبرداری دو دوربینه با جلوه های ویژه را هم بی خیال شوید. اگر هدفتان واقعا ثبت خاطره باشد، همان یک دوربین کافی است؛ بخصوص که فیلمبردارها معمولا همه چیزهای بامزه را بی خیال می شوند و فیلم عروسی ملقمه ای می شود از کربن لاستیک ماشین و لبخند ملیح عروس و نگاه داماد و جیغ و هورای مدعوین. اینکه دیگر دو دوربینه و سه دوربینه ندارد!
اگر یک دوست باحال و پایه دارید، از او بخواهید که از صبح با یک دوربین دیجیتال معمولی بیفتد دنبالتان و از حاشیه ها و پشت صحنه ها عکس و فیلم بگیرد. چند ماه بعد از عروسی خواهید دید که ارزش این فیلم ها از عکس ها و فیلم های چند میلیونی تان به مراتب بیشتر است!
کیک عروسی
مزه کیک آخرین عروسی که رفته بودید، چطور بود؟ اصلا کسی یادش هست؟ نه، مزه کیک عروسی یاد هیچ کس نمی ماند. اصلا این کیک فقط به درد خوشگل کردن سفره عقد و صحنه باشکوه بریدن کیک توسط چاقوی گل کاری شده می خورد. هیچ کس اهمیتی به مزه اش نمی دهد. پس پول بیخود بابت چیپس شکلات و گردوی داخلش ندهید. برای قیافه اش هم کافی است یک کیک سفید خیلی ساده بگیرید و رویش را با همان گل های دسته گلتان تزیین کنید.
دور زدن سالن
سالن های عروسی می توانند به اندازه دو جفت کلیه و دوتا قلب سالم برایتان خرج بیخود بتراشند! بادکنک آرایی ها و گل آرایی و نمایش آتشبازی و دی جی و مجری و گروه دف و جایگاه عروس و داماد باشند یا نباشند، تاثیری در خوش گذشتن عروسی تان ندارند ولی مجموع اینها ممکن است چند میلیونی هزینه بگذارد روی دست تان. شام سلف سرویس هم گرانتر از سرو شام روی میزهاست. این را هم در نظر داشته باشید، یکی از چیزهایی هم که هزینه سالن را کم می کند، برگزاری مراسم در یک روز عادی است. یک وسط هفته عادی که هیچ مناسبت خاصی نداشته باشد، خیلی ارزان تر از جمعه ای است که عید هم باشد.
دست ها به سوی داماد
روز و شب عروسی اگر چند دسته اسکناس ده هزار تومانی نو توی جیب تان بگذارید تا آخر شب چیزی از آن باقی نمی ماند. از کارگر گل فروشی و آرایشگاه عروس تا هر یک از خدمه سالن هر کدام چند بار، برای هر بار رد شدن از جلوی شما ازتان شیرینی طلب می کنند. شما هم که زیر نگاه همه فامیل و دوربین و عروس و ... بقیه مجبورید دیگر!
اسکناس هزار تومانی تو این جور وقت ها به دادتان می رسد. اولا پول کمتری خرج می کنید، ثانیا اولین نفری که دست و دلبازی (!) تان را ببیند، توی دلش بد و بیراهی می گوید و به بقیه خدمه هم می گوید «ولش کنین مرتیکه خسیسو!» و اینطوری شما خلاص می شوید!
این را هم از ما داشته باشید: دوستی داشتیم که روز عروسی جیب هایش را پر کرده بود از شکلات! هر کس می آمد می گفت شیرینی، یک شکلات می داد بهش، می گفت شیرین کام باشید ان شاءالله!
سفره عقد، تاج و بی خودی های دیگر
سفره عقد را بدهید رفقا بچینند. حتما دور و برتان چندتا دوست خوش سلیقه پیدا می شود. بی خیال کرایه ماشین برای شب عروسی شوید. همه می دانند آن بنز طلایی مال شما نیست! اگر خوش سلیقه اید، خودتان ماشین را گل بزنید یا با تور و بادکنک سر و تهش را هم بیاورید. تاج را هم باید برای یک شب چند صد هزار تومان اجاره کنید! بی خیال؛ از گل های دسته گل عروس چند شاخه بگیرید بزنید روی سرتان، خیلی هم رومانتیک و شاعرانه است!
ارسال نظر