فلسفهی خودکُشی
یکی از عوامل متعدد مرگ و میر در جهان "خودکشی" است. لازم به ذکر است که این پدیده در کشورهای صنعتی و پیشترفته از بیشترین آمار برخوردار است.
طبق اعلامیهای که از سازمان بهداشت جهانی در رابطه با پدیده خودکشی صادر شده، سالانه حدود هشتصد نفر در دنیا اقدام به خودکشی میکنند و بیشترین مرگومیرهای ناشی از خودکشی، در کشورهای آسیایی رخ میدهد.
خودکشی در جوامع صنعتی
متأسفانه امروزه با صنعتی شدن جوامع، پدیده خودکشی سیر صعودی به خود گرفته است. خودکشی و یا از بین بردن خود، یکی از عوامل متعدد مرگومیر در جهان به شمار میرود. خودکشی به این معنا است که فرد با جهان ذهنی خود دچار درگیری شده و از حل مسائل و مشکلات پیرامون خود عاجز میماند، درنتیجه با اقدامی آنی و یا برنامهریزیشده، تصمیم به پایان زندگی خود میگیرد.
ازنظر روانشناسان خودکشی امری قابلپیشگیری است که با مداخلات بهموقع و پیشبینی علل و عوامل به وجود آمدن این انگیزه در فرد، برای جلوگیری از وقوع این امر اقدامات لازم به کار گرفته میشوند.
"ادوین اشنایدمن" رفتارشناس آمریکایی، خودکشی را عملی آگاهانه در راستای نابودسازی خویشتن میداند که نشات گرفته از ناتوانی، نارضایتی فردی و عدم تحمل مشکلات است.
"امیل دورکیم" جامعهشناس فرانسوی، خودکشی را پدیدهای اجتماعی میداند که به هر نوع مرگی که در نتیجهی رفتار و تفکر منفی مستقیم و غیرمستقیم فرد حاصل شود، اطلاق میشود.
علل و عوامل خودکشی
در تشریح این معضل اجتماعی میتوان به عواملی که باعث اندیشیدن به این بزه میشود اشاره کرد. از آنجایی که افراد مختلف جامعه؛ افکار، حساسیتها و ظرفیتهای متفاوتی را در مواجهه با مشکلات دارند، در برابر فشارهای اجتماعی و خانوادگی نیز عکسالعملهای متفاوتی از خود بروز میدهند که در نتیجه، برخی از این عکسالعملها، انگیزهای برای خودکشی فرد میشوند. از دیگر سو، میتوان به علل و عوامل اصلی این معضل اجتماعی اشاره کرد که عمدتا، به انواع فشارهای روحی-روانی و حتی جسمی و عدم توانایی مقابلهی فرد همچون؛ بیماریهای روانی (افسردگی، شکست عاطفی و اسکیزوفرنی)، مشکلات اجتماعی (فقر و بیکاری) و مسائل جسمی (بیماریهای صعبالعلاج) بازمیگردد و زمینهساز ایجاد انگیزه پایان دادن به زندگی شخصی میشود.
علاوه بر موارد ذکرشده، میتوان به عوامل دیگری که در حوزهی انگیزشی و احساسی قرار دارند نیز اشارهکنیم که مهمترین آنها عبارتاند از:
- انگیزه خصومت و انتقامجویی: (این احساس مواقعی در فرد ایجاد میشود که از طرف دیگران مورد فشار و یا طرد شدن واقع شود اما قدرت انتقامجویی را در خود نمیبیند درنتیجه به خود آسیب میرساند.)
- احساسات توأم با ناامیدی: (حالتی است که فرد احساس شکست و یا از دست دادن عزیزی را متحمل شده و توانایی استقامت در برابر آن را ندارد.)
- خیالپردازی درباره پیوستن به عزیزان: (برخی افراد، به خیال اینکه به عزیز از دست دادهی خود در آن دنیا ملحق شوند اقدام به خود کشی میکنند.)
باید توجه داشت که علاوه بر عوامل بیرونی، عوامل دیگری نیز در وقوع این پدیدهی مخرب اجتماعی، تأثیرگذارند که به شرح زیر میباشند:
1- جنس: خودکشی در مردها از آمار بیشتری برخوردار است.
2- سن: اقدام به خودکشی در سنین نوجوانی بیشتر به چشم میخورد.
3- مذهب: در اعتقادات و ادیان مختلف در رابطه با خودکشی حساسیتهای متفاوتی وجود دارد. بهطور مثال نسبت خودکشی در میان پروتستانها بیش از کاتولیکها گزارش شده است.
4- وضعیت تاهل: افراد متأهل نسبت به افراد مجرد کمتر به خودکشی فکر میکنند.
5- شغل: هر چه شغل تخصصیتر و حرفهایتر باشد اقدام به خودکشی در این مشاغل بیشتر است.(1)
حق خودکشی در فرهنگ غرب
خودکشی همانند خیلی از پدیدههای اجتماعی، موافقان و مخالفانی دارد. ولی لازم به ذکر است که در اکثر ادیان الهی با امر خودکشی مخالفاند و آن را دخالت در امور خداوند میدانند. اما برخی بهاصطلاح آزاداندیشان و آزادی خواهان، بهویژه در غرب بر این عقیدهاند که انسان مالک بدن خود است، درنتیجه حق نابود کردن و خاتمه دادن به حیات خود را نیز دارد.
از آنجایی که افراد مختلف جامعه؛ افکار، حساسیتها و ظرفیتهای متفاوتی را دارا هستند، در برابر فشارهای اجتماعی و خانوادگی نیز عکسالعملهای متفاوتی از خود بروز میدهند که درنتیجه برخی از این عکسالعملها، انگیزهای برای خودکشی پیدا میکنند!
در صورتی که در دین مبین اسلام هرگونه آسیب واردکردن به جسم، گناه محسوب میشود و خودکشی یکی از بزرگترین گناهان برشمرده شده است. نظریه آزادی خواهان این است که خودکشی یک امر مجاز و عادی محسوب میشود و دخالت در کار فردی که تصمیم به خودکشی و خاتمه دادن به زندگی خود دارد، جایز نیست و نهی میشود و تجسس در امور دیگران بهحساب میآید.
راهکار جلوگیری از خودکشی
ازنظر روانشناسان خودکشی امری قابلپیشگیری است که با مداخلات بهموقع و پیشبینی علل و عوامل به وجود آمدن این انگیزه در فرد، برای جلوگیری از وقوع این امر اقدامات لازم به کار گرفته میشوند.
بهترین راه برای حل این معضل، افزایش سطح آگاهی عمومی، افزایش سطح اعتقادات دینی، شرکت در فعالیتهای اجتماعی و تقویت هوش عاطفی است. همچنین تأسیس مراکزی برای مشاوره و حل بحرانهای عاطفی در مواقعی که شخص تمایل دارد خواستهها و احساسات خود را با دیگری در میان بگذارد و با صحبت و مشورت از فشارهای روانی که متحمل شده، بکاهد. در این زمینه، جامعه شناسان و روان شناسان نقش بسیار تأثیرگذاری را ایفا میکنند.
ارسال نظر