لباس ها همه چیز را می فهمند
شاید سخت باشد که بپذیریم لباس ها نیز ممکن است هم چون شکلی از تفکر، بازتاب و انعکاس امور ذهنی و تاملات آدمی باشند. لباسها صرفا بازتابی از شخصیت و نشان دهنده ترجیحات پیش پاافتاده و معمولی ما نیستند، بلکه به نحوی عمیق تر نشان دهنده شیوه های زندگی انسانی، مدرکی مادی از تجربیات ما و بیانی برای جاه طلبی و آرزوهای ما هستند.
"شاهیدها.باری" استاد رمانتیسیم در دانشگاه کوین مری لندن، در مقاله ای با عنوان ?What do clothes say (لباس ها چه می گویند؟) به بررسی این موضوع می پردازد که باید نگاهی عمیق و زیبایی شناسانه به لباس ها داشته باشیم. لباس ها نکات مثبت و منفی و اموری متضاد درون خود دارند. لباس ها هم چنان که ما را از خطرات بیرونی در امان می دارند؛ از برخی زیبایی های عالم دور نگه می دارند؛ هم چون لطافت باد یا زیبایی های نور خورشید. لباس ها نمی توانند امانت داران خوبی برای ما باشند. چراکه دیر یا زود اسرار ما را لو می دهند. از نظر باری باید نگاهمان را به لباس ها عوض کنیم و نگاهی زیباشناسانه به آنها داشته باشیم. در ادامه ترجمه این مقاله به تفصیل می آید.
لباس هایی که می پوشیم، اسرار ما را با خودشان این ور و آن ور می کشند و در هر نوبت بیشتر از ان چه می دانیم یا قصد فهم ان را داریم؛ به ما نشان می دهند. از طریق آنها جایگاهمان در عالم، اعتماد به نفس و تعلقاتمان را اعلام می کنیم. هرچند که شاید پرده ای از نیرنگ و فریب نیز در لباس پوشیدن مان به کار ببندیم.
هنگامی که زبان از بیان امور قاصر می شود؛ لباس ها به میان می آیند و سخن می گویند. ایده هایی که در مورد شان تخیل می کنیم، در کتاب ها و اشعار قابل یافتن هستند، در ساختمان ها و نقاشی هایی پیش چشمان مان نمودار می شوند، در گزاره های فلسفی و محاسبات ریاضی از آنها استفاده می کنیم، در کلاس درس آموخته می شوند؛ به زبان، شماره و نمودار می گوییم. شاید سخت باشد که بپذیریم لباس ها نیز ممکن است هم چون شکلی از تفکر، بازتاب و انعکاس امور ذهنی و تاملات آدمی باشند. هم چنان که افکار و درونیات مان را از طریق شعر یا معادلات ریاضی بیان می کنیم، لباس های ما نیز بیان گر اندیشه ها و تاملات ما هستند. لباسها صرفا بازتابی از شخصیت و نشان دهنده ترجیحات پیش پاافتاده و مبهم ما نیستند، بلکه به نحوی عمیق تر نشان دهنده شیوه هایی زندگی انسانی، مدرکی مادی از تجربیات ما و بیانی برای جاه طلبی و آرزوهای ما هستند.
لباس ها حافظه و معنا را با خودشان حمل می کنند
بعضی از مردم لباس ها را عاشقانه دوست دارند؛ آنها را جمع آوری می کنند، مراقب آنها هستند و حتی بر سرشان فریاد می زنند؛ خودشان را به زحمت می اندازند تا به نحو مطلوبی در میان جمع حاضر شوند؛ با جدیت خاصی خرید می کنند. برای برخی دیگر ، ساخت و پوشیدن لباس ها یک شکل هنری است که نشانگر ذوق و سلیقه و حتی درک و بینش آنها است، این نوع نگرش به لباس است که بیانگر تمایز چنین افرادی است. برای برخی دیگر، لباس ها حکم یونیفرم را برای افراد بازی می کنند. در نظر چنین افرادی لباس ها به ندرت بر تفکری فراتر از مشخصه های ضروری هم چون دما و نرمال های اجتماعی گواهی می دهند. اما لباس ها حافظه و معنا را با خودشان حمل می کنند: هم چون گره ها که شما را مقید و محصور می کند. در لباس ها، ما به افراد و مکان های دیگر در مسیری پیچیده، قدرتمند و سرکش متصل می شویم، لباس ها زبان و وسیله ای برای بیان اند که در همه جا یافت می شوند؛ البته این درصورتی اتفاق می افتد که ما قصد خوانش و فهم آنها را داشته باشیم.
همه شکلهای انتزاعی و والای شخصیت، فردیت و روح و زندگی خصوصی ما لباس می پوشند.
اگر لباس ها توجه ما را به عنوان روش درک و فهم امور مطالبه می کنند، به این علت است که همه شکلهای انتزاعی و والای شخصیت، فردیت و روح و زندگی خصوصی ما لباس می پوشند. چه طور می توانیم وانمود کنیم، راههای که ما لباس می پوشیم و لباس هایمان را انتخاب می کنیم با انگیزه های ما برای انجام و انکار امور، هیجان ها و بی حوصلگی های ما، افرادی که دوستشان داریم و آنهایی که ما را دوست دارند؛ ارتباطی ندارند؟! لباس هایی که می پوشیم، اسرار ما را با خودشان این ور و آن ور می کشند و در هر نوبت بیشتر از ان چه می دانیم یا قصد فهم ان را داریم؛ به ما نشان می دهند. از طریق آنها جایگاهمان در عالم، اعتماد به نفس و تعلقاتمان را اعلام می کنیم. هرچند که شاید پرده ای از نیرنگ و فریب نیز در لباس پوشیدن مان به کار ببندیم.
سگ ها به لباس احترام می گذارند و به شما حمله نمی کنند
لباس های قدیمی دوست داشتنی، می تواند حکم عاشقان وفادار را داشته باشد، با این وصف زمانی که لباس های جدید، افراد را خیره می کنند، خیانت گرند؛ چنین خیانتی در زمانه کنونی برای افراد نیازی حیاتی به شمار می رود. در راه های خطرناکی که ما به لباس ها اعتماد می کنیم، ساده لوحی وجود دارد. شکسپیر این موضوع را به خوبی می دانست. کینگ لیر اصرار می ورزد که: " در لباس های ژنده و پاره پاره فسادهای بزرگ ظاهر می شوند. این در حالی است که لباس های گشاد و پوشیده همه چیز را از نگاه سایرین پنهان می کند؛ حتی زمانی که ثروت و توانگری فرد، یارای پنهان کردن ورشکستی اخلاقی فرد را نداشته باشد. امرسون، نیز بیان ما را تصحیح می کند وقتی که می نویسد: " دلیلی دیگر برای خوب لباس پوشیدن وجود دارد... یعنی سگ ها به آن احترام می گذارند و به شما حمله نمی کنند."
دنیای زشت و منفور واقعی ما در لباس ها پوشانده نمی شوند
با این حال، لباس هرگز وعده نمی دهد که ما را از تجاوز خارجی یا ترس های داخلی مصون سازد. همان طور که خلیل جبران می گوید. وقتی نساج از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در عالم رویا خواست تا در مورد لباس ها سخن بگوید؛ پیامبر در پاسخ گفت:
لباس ها زیبایی شما را پنهان می کنند؛ در حالی که ناشایستگی های شما را پنهان نمی کنند و هرچند در لباسهایتان به دنبال آزادی حریم خصوصی هستید، ممکن است در آنها یک مهار و زنجیر پیدا کنید. چراکه خورشید و باد را بیشتر با پوست خود و کمتر با لباس های خود لمس می کنید. نفس زندگی در نور خورشید است و دست زندگی در باد است.
پوست، نور خورشید را انعکاس می دهد. شادی و هیجان در این است که بتوانیم خودمان را نمایش دهیم اما واقعیت آن است که دنیای زشت و منفور واقعی ما در لباس ها پوشانده نمی شوند. همان طور که جبران خلیل جبران به ما می گوید:
لباس می توانند ما را مقید و محصور کنند. مجموع تنظیمات و کنترل های لباس ما را از واقعیت های راست تر، آزادتر و برهنه تر دور می کند. با این حال، لباس ها می توانند پناهگاهی برای ما باشند و سایبانی برای ما فراهم کنند تا از خودمان در برابر ترس ها و عذاب هایی که از اطراف به ما حمله ور می شوند، محافظت کنیم.
اگر ناامیدی در درون زندگی ما ریشه دوانده باشد می توانیم پشت لباس هایمان آن را پنهان کنیم و ناامیدی مان را به آرامش و سکوت دعوت کنیم. هرچند زمانی که رازهایمان را پیش لباس هایمان به امانت می گذاریم تا برایمان نگه داری کنند؛ هنوز هم اغواگرانه و فریبنده است. چراکه لباس های ما نمی توانند امانت دار خوبی برای رازهای ما باشند و دیر یا زود ما را لو می دهند.
برای برخی از مردم، لباس نوعی مبدل محسوب می شود که با آن تغییر قیافه می دهیم و خود را درآن حل می کنیم. نوعی استتار که اجازه می دهد چیزهایی از خودمان را برای خودمان ذخیره کنیم. هم چنان که نمی توانیم بگوییم آن چه ما هستیم و امری شخصی برای ما محسوب می شود؛ لزوما در لباس های بیرونی ما نمود پیدا نمی کند و بیان نمی شود. در واقع نمی توانیم منکر آن شویم که لباس ها بیرونی ما در نهایت درونیات ما را بازگو می کنند.
برای برخی دیگر، لباسها تصدیق هشیاری نسبت به زندگی هستند؛ ما چنین هشیاری را هنگامی نشان می دهیم که ماهرانه و حتی جاه طلبانه کمربندمان را می بندیم؛ پین های جواهراتمان را می زنیم. لباس ها جنبه های زیبایی شناختی خاص خود را نیز دارا هستند: لباسهایی مورد علاقه ما، مثل دوستان مان هستند، آنها نرمی و ملایمت را با خود همراه دارند. سطوح بدن ما را می پوشانند، آنها اندازه گیری ها و نسبت هایی که به نظر می رسد تقریبا با قلب یاد گرفته شده اند را برای ما تداعی می کنند.
لباس ها لحظات خاص و خصوصی را برای ما تداعی می کنند و البته در بسیاری مواقع لحظاتی عاشقانه را برای ما رقم می زنند. لباس ها ساعاتی طولانی همراه و یا شاید همدم ما باشند. لباس ها همه چیز را می فهمند؛ حتی چیزهایی را که نمی توانیم برای بیان انها واژه ای مناسب پیدا کنیم.
ارسال نظر