نحوه ی برخورد با مخالفت های فرزند برای ازدواج مجدد
عکس کوچک و تاخورده پدر را که روی قلبش فشار میدهد چهره همیشه مهربان او پیش چشمش مجسم میشود و صدای آرام و دوستداشتنیاش در یادش زنده میشود. سالهاست او را ندیده و در حسرت روبهرو شدن با او به سر میبرد اکنون او زمزمه ی ازدواج مجدد مادرش را می شنود و هرکاری می کند تا جلوی این ازدواج را بگیرد...
ازدواج مجدد حق طبیعی و شرعی همه مردها یا زن هاست اما در این مواقع موانعی وجود دارد که اگر به موقع و با درایت بررسی نشوند، می تواند خیلی مشکل ساز شود و زندگی را بر کام اهالی منزل تلخ کند و حتی باعث فروپاشی زندگی جدید نیز شود.
اگر زن و مردی به هر دلیلی از زوج خود جدا شده اند و هیچ یک از دو طرف فرزندی هم ندارند، تقریبا می توان گفت مشکل چندانی وجود ندارد ولی اگر یکی از طرفین یا هر دو طرف فرزند یا فرزندانی داشته باشند، ازدواج آنها موانعی دارد که باید قبل از رفتن زیر یک سقف حل و فصل شود اما مسئله ی مهم این است که چگونه می توانیم با وجود فرزند ازدواج مجدد بی دردسری داشته باشیم ؟
مخالفت فرزندان
هرچقدر فرزندان دو طرف، سن بالاتری داشته باشند (دوران جوانی را سپری کرده باشند) ازدواج مجدد آسان تر خواهد بود چون آنها از روی عقل و منطق فکر می کنند و با موضوع کنار می آیند.
هرچه سن فرزندان پایین تر باشد مخالفت ها بیشتر است به خصوص نوجوانان در این موارد مشکلات و موانع زیادی را سر راه پدر یا مادر قرار می دهند. در کودکان نیز واکنش شدیدی در قبال ازدواج پدر یا مادر دیده می شود ولی این واکنش ها معمولا موقتی و کوتاه مدت است. کودکان زودتر از نوجوانان خود را با سیستم جدید وفق می دهند. البته رفتار درست والدین را نباید از نظر دور داشت و والدین باید خیلی با درایت و احتیاط عمل کنند.
5سالگی، فرصتی مناسب برای جابهجایی والدین
تنهایی، به دوش کشیدن بار مالی خانواده، سرکوب نیاز عاطفی، پرهیز از حضور اجتماعی، تحمل حرفها و نگاههای آزاردهنده مردم، افسردگی، ناامیدی و حسرت گوشههای تلخ زندگی زن و مردها پس از فقدان همسرانشان است. پس هر چقدر پدر و مادرها به خاطر فرزندانشان از ازدواج مجدد خودداری کنند و به خاطر واکنشهای تند احتمالی آنها خودشان را نادیده بگیرند باز به نظر میآید که تنها ماندن بدترین و آخرین راه برای انتخاب است. البته حساسیتهای فرزندان را در چنین شرایطی نباید نادیده گرفت و باید کوشید تا کمترین آسیب به آنها وارد شود.
در همین ارتباط چندی پیش دکتر علی اصغر احمدی، روانشناس و مشاور خانواده پیشنهادی ارائه کرد و گفت: طبق شواهد بچهها تا 5 سالگی جابهجایی والدین و تغییر در خانواده را تشخیص نمیدهند و خود را با شرایط جدید بسرعت وفق میدهند همچنان که بسیاری از ما وقایعی را که تا 2 سالگی برایمان رخ داده، به یاد نمیآوریم و از مادر و پدر چیزی در ذهن نداریم به همین علت است که میگوییم تا 5 سالگی بهترین زمان برای ازدواج مجدد پدر یا مادر است. این روانشناس بحرانیترین سن برای پذیرش والدین جدید را 12 - 11 سالگی تا 19 - 18 سالگی میداند ولی در عین حال میگوید: کودک پس از 5 سالگی پدر یا مادر خود را کاملا میشناسد و این جابهجایی را درک میکند اما این شناسایی نباید مانع ازدواج مجدد پدر و مادر شود. به عبارتی پدر یا مادری که فرزند 5 تا 11 ساله دارد، نباید با این تصور که او نمیتواند والد جدیدی را بپذیرد یا متوجه این جابهجایی میشود، فرصت ازدواج را از دست بدهد.
برای جلب رضایت فرزندان به ازدواج مجدد چه کنیم ؟
1-تلاش نکنید فرزندتان به سرعت با ازدواج مجدد شما موافقت کند: باید اجازه دهید فرزندتان به تدریج با موضوع ازدواج مجدد شما کنار بیاید و پدرخوانده اش را بپذیرد. باید در نظر داشته باشید که این آگاه سازی هرچقدر با حوصله و مرحله به مرحله انجام شود، شانس توافق و کسب میزان رضایت بالاتر خواهد بود. مهم است فرزندتان بداند که شما اصلا قصد ندارید به زور او را وارد یک موقعیت جدید کنید و از او انتظار داشته باشید که خودش را با آن شرایط سازگار کند.
2- به او بفهمانید آدم ها قابل جایگزین شدن نیستند: بیشتر بچه ها با قرار گرفتن در شرایط ازدواج دوم والدین، از خود می پرسند «آیا این فرد بین من و مادرم فاصله می اندازد؟»، «آیا حضور این فرد تازه وارد به جمع دو نفره ما باعث می شود عشق مادرم نسبت به من کمرنگ و یا تقسیم شود». هیچ چیز مهم تر از این نیست که فرزند شما بداند عشق شما به او همیشگی است. باید به او بفهمانید که هیچ فرد جدیدی هرگز نمی تواند جای فرزندتان را برای شما پر کند. به فرزندتان بگویید: «یادت باشه، هیچ کس نمی تونه جای تو رو تو قلب من پر کنه. عشق به فرزند با هیچ عشقی قابل مقایسه نیست.»
3- دقت کنید همسر جدیدتان توان خوشبخت کردن شما و فرزندتان را داشته باشد: در صورتی که ازدواج دوم شما پایدار نباشد، این بار نه تنها آسیب های جدی متوجه خود شماست بلکه حال و آینده فرزندانتان را نیز به خطر می اندازد. تاکید می کنم دقت لازم را در انتخابتان مبذول دارید.
چند پیشنهاد
شاید بهتر باشد زن و مردی که قصد ازدواج با فرد صاحب فرزندی را دارند نیز نکاتی را تمرین کنند تا فرزندان راحتتر به حضور آنها خو بگیرند. در همین ارتباط روانشناسان عنوان میکنند که باید فرزند همسر خود را مانند فرزند خود دوست داشت و به آنچه آنها میگویند و میخواهند، توجه نشان داد. همچنین پدر یا مادر جدید نباید از پدر یا مادر قبلی بچهها بدگویی کنند چون به هر حال فرزند، پدر و مادر خود را دوست دارد و نمیتواند بدگوییها را تحمل کند. این در حالی است که گفته میشود اگر پدر و مادر جدید شنیدند که فرزندان میگویند تو پدر یا مادر من نیستی، نباید واکنش نشان دهند. چون فرزندان لزوما قصد حمله ندارند و با این حرفها میخواهند فرد تازه وارد را بپذیرند. روانشناسان توصیه میکنند تا پدر و مادر جدید خود را در همه مسائل منزل وارد نکنند و به جای مداخله در امور ریز و درشت دنبال آرامش باشند و در نهایت باید صبور بود و از بچهها انتظار نداشت تا بسرعت با فرد تازه وارد صمیمی شوند.
ارسال نظر