خاورمیانه و هیولای مداخله خارجی
چرخه بازتولید بحران، تعارض و جنگ در خاورمیانه از همه نقاط جهان فعالتر است و آینده روشنی برای رسیدن به صلح، رفاه و معیشت در این نقطه از زمین نفرین شده متصور نیست.
روزنامه ابتکار با درج یادداشتی به قلم جهانبخش محبی نیا، آورده است: هر چند در آمریکای لاتین و جنوب شرق آسیا، کانون های ناسازگاری فعال است، اما هیچکدام به مرز تعارض و جنگ نرسیده است و به همین دلیل نقش آنها در تولید ناخالص جهانی، منفی و کاهنده نیست و مصائب جهانی در هیچ کجا به اندازه خاورمیانه بسط و گسترش پیدا نمی کند.
حضور نامیمون قدرت های جهانی، وابستگی و سرسپردگی تعدادی از حکومت های منطقه ای، زیاده طلبی و جاه طلبی برخی از کشورها و اسرائیل، ملغمه ای ساخته است که آینده را به مراتب ناامن، خطرناک و حتی وقوع جنگ جهانی را محتمل تر می سازد. با این وصف، سرمایه، فکر و قدرت به راحتی از کشورهای منطقه رخت بر می بندد و بازار، دانشگاه و دولت، ضعیف تر و میزان اصالت فکری، آلودگی ها و هیجان های غیرواقعی، فزونی پیدا می کند و به همان میزان بخش کارگزاری کشورهای مهاجرپذیر، قوت می یابد.
کشت خشخاش و تولید مواد مخدر، فزونی شرارت و افکار غیرمعمول بعضی از گروه های افغانستان برای ناامن کردن دنیا کافی است تا چه رسد به اینکه مشکلات یمن، سوریه، بحرین و عراق بر آنها اضافه شود، تازه این مشکلات، بخشی از واقعیت های تلخ منطقه است که دامنگیر مردم بسیار خوب این کشورها شده است، اگر کانون های مسئله ساز پاکستان، عربستان، اسرائیل، قطر، ترکیه و ایران فعال شود، بدون شک منطقه برای زندگانی معمول هم ظرفیتش را از دست خواهد داد.
منطقه ای با ذخایر و منابع نفتی و گاز، کشاورزی، آب و هوا، موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک که می تواند مرکز فعل و انفعالات و تحولات تکنولوژیک، اقتصادی، سیاسی و دینی واقع شود و بدون تعارف جهان را با منطق و حکمت راهبری نماید، اما روزگاری است که گرفتاری هایی چون جنگ، تخریب زیرساخت های اقتصادی، رشد و توسعه را تجربه می کند و بیکاری جوانان، بیخانمانی مردم، آواره شدن زنان و کودکان حاصل آن است. از بهشتی که خداوند در اختیار ما ساکنین خاورمیانه گذاشته است، جهنمی ساخته ایم که شعله های آتش سوزان آن تا ده ها سال آتی را نیز خواهد سوزاند.
خاورمیانه به علت ضعف مدیریت دولت ها، نبود دموکراسی و پارلمان های قوی و بی تفاوتی نخبگان، جریان های سیاسی و مردم، روزگار بدی را تجربه می کند و سرنوشت شومی در انتظار آنان کمین کرده است. سیاهه گرفتاری های این مردم قابل شمارش نیست. از ماذنه معابد، کنیسه ها و هیکل سلیمان جز وحشت، بدبینی و استفاده ابزاری، چیزی شنیده نمی شود. این سرزمین که زمانی مهبط پیامبران الهی به ویژه حضرت موسی، عیسی و خاتم پیامبران محمد(ص) بوده است، هم اکنون در میان شعله های آتش حاصل از تفرق و تشتت به خاکستر مبدل می شود. به احتمال قوی حل ریشه مشکلات اقتصادی، فرهنگی، مذهبی و دینی کشورهای خاورمیانه، در حال حاضر، تنظیم صحیح روابط بین الملل است.
اولویت دیپلماسی کشورهای منطقه، باید فراری دادن هیولای مداخله قدرت های خارجی و اهلی کردن تنظیم رابطه با یکدیگر باشد. اگر تحت هیچ شرایطی، امکان سازگاری بین دول منطقه موجود نباشد، حداقل کشورهای مطرح منطقه، اتحادیه ای تشکیل دهند و با کشیدن دندان طمع، سرنوشت خاورمیانه را به سمت و سویی بکشانند که منفعت همه مردم و کشورها در آن متجلی باشد.
اروپا سرنوشتش را هیچگاه به بیرون از مرزهایش نداد. چین، روسیه، ژاپن و آمریکای شمالی نیز محدوه ای برای خود تعریف کرده است و منافع ملی اش را بر همان مبنا تنظیم می کند. متاسفانه در خاورمیانه، جدای از منافع ملی، منافع حیاتی در معرض انقراض و نابودی است. آیا کسی هست که به فکر نجات این منطقه از آتشی باشد که وحشتناک، سوزان شده است.
ارسال نظر