پایان داعش، ناکامی بارزانی
تحولات خاورمیانه و سرعت وقوع آنها به حدی رسیده که اگر انسان یک روز را بدون اطلاع از اخبار منطقه سپری کند در روز بعد، خود را به کلی از قافله عقب می بیند.
عملیات ارتش و نیروهای مردمی عراق علیه داعش از یک سو و عملیات ارتش سوریه و متحدانش از سوی دیگر علیه این گروه تروریستی نوید روزهای پایان وحشت و به اتمام رسیدن کشتارهای وحشیانه و بی دلیل را می داد که یکباره ماجرای همه پرسی اقلیم عراق و تحولات مربوط به آن اوج گرفت.
البته موضوع همه پرسی اقلیم کردستان عراق، تحول جدیدی نبود و از مدت ها قبل «مسعود بارزانی» و همفکرانش به دنبال برگزاری آن بودند اما تاکید آنها بر انجام این رفراندوم در تاریخ سوم مهر با وجود مخالفت های گسترده منطقه ای و بین المللی و درست در شرایطی که ملت عراق در آرزوی یک روز بدون تنش بودند، مشکوک به نظر می رسد.
بویژه آنکه وقتی مشخص شد در شرایط فعلی فقط رژیم صهیونیستی در آشکار و برخی از دولت های عربی در خفا از این همه پرسی با علم بر اینکه برگزاری آن سبب بروز تتنش های جدید در عراق می شود حمایت می کنند، شک انسان در خصوص ماهیت آن چند برابر شد.
موضوع بازداشت بودن حریری در عربستان نه ساخته و پرداخته رسانه های ضد سعودی بلکه مطلبی است که رسانه های آمریکایی از جمله واشنگتن پست به آن پرداخته و اعلام کرده اند که حریری نیز همانند «منصور هادی» رئیس جمهور فراری یمن، اجازه خروج از عربستان را ندارد. به هر ترتیب همه پرسی اقلیم برگزار شد و نتیجه آن این شد کسانیکه تا دیروز در یک صف علیه داعش می جنگیدند بواسطه خودرای های یک نفر در برابر هم ایستادند و این یعنی دور شدن دوباره آرامش از منطقه.
بحران همه پرسی اقلیم کردستان با درایت دولت مرکزی در بغداد و حمایت کشورهای منطقه از تمامیت ارضی عراق تقریبا به پایان رسید و این به مذاق بازیگرانی که با چیدن مهره های خود قصد آغاز بازی جدیدی در منطقه را داشتند خوش نیامد.
البته تلاش برای برهم زدن اوضاع عراق و دشمن تراشی علیه ایران پیشتر و با سفر «مقتدی صدر» به عربستان و دیدار وی با «محمد بن سلمان» آغاز شده بود اما از آنجا که مقتدی مهره ای سوخته محسوب می شود، سرمایه گذاری ریاض بر روی او نتیجه دلخواه را در بر نداشت.
از همین رو بحث فشار بر ایران و حزب الله لبنان آغاز شد. البته نقطه آغاز این حرکت از ماه ها قبل توسط رژیم صهیونیستی و هیاهوی آن در خصوص نگرانی تل آویو از نزدیک شدن ایران و حزب الله در سوریه به مرزهای اسرائیل انجام شده بود.
پس از آن بود که موضوع فشارهای جدید آمریکا علیه حزب الله و ایران مطرح شد و حتی «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا در خصوص آن موضع گرفت. اما مرحله بعدی این حرکت جدید استعفای «سعد حریری» از مقام نخست وزیری لبنان بود.
این استعفا نه در لبنان بلکه در سفر حریری به عربستان انجام شد. حریری در اعلام استعفای خود اتهاماتی را به ایران وارد کرده و مدعی شده به خاطر ترس از جان خود مجبور به استعفا شده است.
لحن اظهارات حریری علیه ایران به گونه ای بود که حتی بنا بر اظهارات مخالفان ایران نشان می دهد این اظهارات از جایی دیگر به او دیکته شده است. مشخص شدن این امر که حریری به نوعی در عربستان حبس شده و در بازداشت خانگی به سر می برد بر ابهامات این جریان افزوده است.
موضوع بازداشت بودن حریری در عربستان نه ساخته و پرداخته رسانه های ضد سعودی بلکه مطلبی است که رسانه های آمریکایی از جمله واشنگتن پست به آن پرداخته و اعلام کرده اند که حریری نیز همانند «منصور هادی» رئیس جمهور فراری یمن، اجازه خروج از عربستان را ندارد.
بدنبال استعفای حریری از مقام نخست وزیری، شاهد هجمه مقامات عربستانی و رسانه های همسو با ریاض علیه ایران بودیم و اقدام انصارالله یمن در شلیک موشک به سمت فرودگاه ریاض نیز موجب افزایش این هجمه شد.
این وضعیت در حالی بود که در عربستان یک تحول مهم دیگر انجام شد و آن بازداشت بیش از 40 نفر از خاندان سلطنتی این کشور به بهانه مبارزه با فساد و کشته شدن یکی از شاهزاده ها در سانحه هوایی بود.
توهمات شاهزاده ناپخته
شکی در این نیست که عمده تحولات عربستان از سوی «محمدبن سلمان» طرح ریزی و برای اجرا دیکته می شود. در اینکه وی برای عربستان خواب هایی دیده شکی نیست. یک بخش از توهمات محمد بن سلمان به زانو درآوردن ایران به اتکا به آمریکا و اسرائیل است.
حمایت همه جانبه رئیس جمهوری لبنان و رئیس مجلس این کشور از جریان مقاومت موجب خشم عربستان شده تا جائیکه مقامات ریاض بیروت را به روشن کردن آتش جنگ متهم کرده اند. تحریک حریری برای استعفا و اظهارات وی علیه ایران و حزب الله بدون شک می تواند موجب بروز اختلاف در داخل لبنان شود اما قدرت حاکمه لبنان با هوشیاری تا کنون از بروز این اختلافات جلوگیری کرده است. حمایت همه جانبه رئیس جمهوری لبنان و رئیس مجلس این کشور از جریان مقاومت موجب خشم عربستان شده تا جائیکه مقامات ریاض بیروت را به روشن کردن آتش جنگ متهم کرده اند.
در این میان ممکن است عربستان با شکل دادن ائتلافی جدید همان رویه ای که در قبال قطر در پیش گرفته را در قبال لبنان اختیار کند و یا آنکه با دامن زدن به اختلافات داخلی در این کشور، لبنان را درگیر جنگ داخلی نموده و به این ترتیب مقدمات مداخله خارجی در منطقه را از یک سو و تضعیف جریان مقاومت در سوریه را از سوی دیگر فراهم نماید.
عربستان تا کنون توانسته با صرف میلیاردها دلار و خرید های تسلیحاتی گسترده از آمریکا، ترامپ را با رویکرد ضد ایرانی خود همراه کند. در واقع ترامپ پیشتر اعلام کرده بود که اگر کشورها خواستار همراهی آمریکا با خود هستند باید هزینه آن را بپردازند و ریاض با پرداخت این هزینه اکنون آمریکا را در کنار خود دارد.
نکته ای که شاید محمدبن سلمان به آن توجه نداشته باشد این است که ترامپ یک تاجر است و فرد تاجر همیشه بدنبال سود خود است. ممکن است یک روز سود تاجر در همراهی با محمد بن سلمان باشد و روز دیگر در همراهی با فرد و جریانی دیگر، درست همان اتفاقاتی که برای «صدام حسین» و «حسنی مبارک» دیکتارتورهای سابق عراق و مصر رخ داد.
اقدام محمدبن سلمان در تصفیه حساب با افراد مخالف خود بدون شک سبب افزایش نارضایتی در میان خاندان سلطنتی عربستان و عمیق تر شدن شکاف در آن می شود بویژه آنکه مشخص شده شاهزاده «منصور بن مقرن بن عبدالعزیز» که روز یکشنبه در نتیجه سقوط بالگرد در نزدیکی مرز یمن کشته شد از سوی جنگنده های سعودی هدف قرار گرفته است.
شاید در این میان برخی از مشاوران محمد وی را تشویق به برافروختن آتش جنگی جدید در خاورمیانه کنند و از آنجا که بروز جنگ به معنای افزایش فروش تسلیحات برای کشورهای غربی بویژه آمریکا خواهد بود، غربی ها بدون شک از آن حمایت می کنند.
آغاز جنگ جدید در خاورمیانه خواست قلبی صهیونیست هاست چون منطقه آرام و بدون تنش به معنای نزدیک شدن کشورهای اسلامی به یکدیگر و افزایش مخالفت با اسرائیل خواهد بود. به همین دلیل است که خاورمیانه همواره آبستن تحولات پیچیده بوده، تحولاتی که سرعت وقوع آنها حیرت آور بوده و یک لحظه غفلت از آن به معنای دور شدن از سیر اتفاقات منطقه است.
ارسال نظر