عرش پادشاهی آل سعود همواره برای تحکیم و حفظ موقعیت خود در تعاملات خارجی بر چهار عنصر اصلی «خدمات ویژه امنیتی و سیاسی برای غرب، دلارهای نفتی، محدودیت در بین کشورهای اسلامی و اندیشه وهابی» متکی بوده است.

این چهار محور یکدیگر را کامل کرده و برای آل سعود قدرت و وجاهت ایجاد کردند، ولی تحولات پر سرعت در تقریباً چهار دهه گذشته و بویژه طی شش سال گذشته در منطقه، در نگاهی محتاطانه و برآوردی حداقلی که حتی از سوی مراکز فکری و نخبگی و سیاست‌گذاری در غرب هم به عنوان کارنامه و کارکرد نظام سعودی مورد تاکید است، اینکه هر چهار عنصر قدرت‌ساز برای آل سعود، به چالش کشیده شده و منحنی افول را طی می‌کنند.

سعودی‌ها از اینکه باید گاو شیردهی باشند که در نوبت ذبح قرار دارد، در نگاه به آینده نگران هستند. کار ویژه آل سعود تنزل یافته، دلارهای نفتی بوی الرحمن می‌دهند و نظام اقتصادی وارد دوره بی‌سابقه هشدار شده و به دلایل زیادی وجاهت اسلامی مصنوعی و رشوه‌آلود را از دست داده و حداقل با رقبای جدی روبروست و کارنامه وهابیت بعنوان یکی از دو پایه قدرت در درون سعودی و موتور تولید نسخه‌ای غیرعادی از اسلام، معادل تروریسم و وحشی‌گری و خدمت به پروژه‌های انگلیسی و اسرائیلی قرار گرفته است.

آل سعود برای بازتولید موقعیت از دست رفته باید دست به تلاش بزند و خسارت‌های ثبت شده را ترمیم و التیام ببخشد. مهمترین نیاز غرب به آل سعود، خدمات ویژه و اضطراری به حفظ اسرائیل در قامتی علنی، نقش فعال‌تر در پروژه‌های ترمیم هژمونی‌سازی غربی و دلارهای نفتی است، ولی سعودی‌ها به خوبی درک می‌کنند که آمریکا برای اولویت‌های استراتژیک در شرق دور و یا شرق آسیا و به چالش کشیدن چین به تفکر تکفیری-وهابی نیاز دارد و انگلیسی‌ها برای فعال نگه داشتن واگرایی در جهان اسلام و جنگ داخلی و مذهبی در بین کشورهای اسلامی و در درون کشورهای اسلامی به «دین‌سازی» وهابی‌ها نیاز دارند.

حال که آل سعود در غرب آسیا کارکردهای خود را از دست داده و یا در حداقل قابلیت می‌بیند و برای امنیت رژیم صهیونیستی و خدمات علنی‌تر نیاز به پشتوانه‌های جدید و نقش جدیدی از حمایت و مقبولیت دارد، بهترین جغرافیای مانور در سفرهای خارجی، شرق آسیا و خصوصاً تکیه بر صدها میلیون مسلمان این حوزه است که تا به حال در اولویت درجه یک قرار نداشتند.

آل سعود برای این کار چیزی جز رشوه‌های نفتی و مالی در اختیار ندارد، ولی حاصل سفر به مالزی و اندونزی و برونئی که یک مجموعه نیروی انسانی بزرگ تلقی می‌شود، خواهد توانست هم جایگاه اسلامی خود را تا حدودی در مناسبات رسمی ترمیم کند و هم با اعزام آخوندهای وهابی، همان دوره طلایی مناطق قبایلی در شمال پاکستان را تکرار و ده‌ها و شاید صدها هزار تکفیری را بعنوان پیاده نظام طرفهای آمریکایی در قبال چین و مین‌گذاری تروریستی در پیرامون چین مهیا نماید تا جغرافیای جدیدی برای کار ویژه در نگاه آمریکا و غرب پیدا کند.

این‌کار به وهابی‌های سعودی فرصت جدیدی خواهد داد تا به جبران از دست دادن ظرفیت‌های فعال خود در غرب آسیا و تا حدودی در شمال آفریقا، انگلیسی‌ها را برای زنده نگه داشتن یک مذهب ساختگی به نام وهابیت که خروجی آن داعش و النصره و صدها گروه تکفیریست، امیدوار نماید.

پادشاه سعودی که باید با آسانسور بالا و پایین شود و با ویلچر در روی زمین حرکت کند، برای طرح اقتصادی اورژانسی و قابل تردید خود که به نام طرح 2030 نامگذاری شده باید بخش زیادی از سهام آرامکو را در چین و ژاپن و کره بفروش برساند تا کلیه دلارهای نفتی را با تشویق سرمایه‌گذاری کشورهای شرق آسیا در عربستان، با عمر بیشتری همراه و موقعیت مأیوس خود در نگاه آمریکایی‌ها را بازسازی کند.

حاصل سفر ملک سلمان در برونئی که فقر بیشتری در آن حاکم است، پادگان‌های تکفیری و داعشی را پر خواهد کرد و ظرفیت جدیدی برای ترکستان، چین و ایگورها و بی‌ثباتی در پیرامون و درون چین تولید خواهد کرد. حداقل کارکرد تروریستی و داعشی سفر ملک سلمان این است که گسترش و یورش اقتصادی چین به سمت غرب آسیا و محیط پیرامونی را دچار با موج بی‌ثباتی روبرو خواهد کرد.

علاقه مشترک رژیم صهیونیستی برای گسترش مناسبات با هند و ملک سلمان با پاکستان و هند، تکیه کردن به ده‌ها و صدها میلیون مسلمان شبه قاره است و برای آنها ظرفیت بازیگری و کارآوری در سیاست منطقه‌ای و قاره‌ای آل‌سعود فراهم می‌کند که به جز دست‌کاری اندیشه مذهبی این جغرافیای بزرگ در آسیا، امکان خدمات ویژه به سیاست‌های امریکا و غرب را نیز فراهم می‌کند و شرایط را برای آل سعود تا حدودی بهبود می‌بخشد.

نرمش اخیر سعودی‌ها برای مذاکره با ایران در مراسم حج و پذیرفتن بیشتر مطالبات ایران یک انتخاب هوشمند برای ترمیم چهره صدمه دیده آنها در جایگاه برجسته در جهان اسلام است که مصداق «صد عن سبیل‌ الله» نشوند، حال که عراق و مصر و سوریه و لبنان و یمن را از دست داده‌اند، سیاست‌های ترمیمی امری حیاتی و اضطراری است.