متین مسلم با این مقدمه در «خبرآنلاین» نوشت: درباره اینکه دقیقا چه گروهی مسئول این عملیات بوده هنوز گزارش‌های مستقلی منتشر نشده و فرد یا گروهی از جمله حزب کارگران کرد هم مسئولیت آن را به عهده نگرفته است اما مقامات ترک، حزب کردی موسوم به (پ.ک.ک) را مسئول این عملیات معرفی و دختری کرد به نام «سهیر ضمیر» دانشجوی دانشگاه «بلیک سیر» که در سال 2013 به حزب مذکور پیوسته را عامل این حادثه تروریستی اعلام کرده‌اند.

 

اینکه حزب کارگران کرد واقعا مسئول این حادثه تروریستی بوده یا نه، به باور من در برابر مشکل رو به تزاید بحران‌های امنیتی و تاثیر آن بر ثبات سیاسی ترکیه، از اهمیت کمتری برخوردار است. چراکه عملیات یکشنبه‌شب و تهدیدهای مشابه چند ماهه اخیر، با نگاهی کاملا امنیتی و اطلاعاتی به وضوح نشان می‌دهد که رهبران ترکیه کم‌کم در حال از دست‌دادن کنترل امنیت داخلی هستند و گروه‌های مسلح حداقل یک قدم از نهادهای اطلاعاتی جلوترند. شرایط به وضوح نشان می‌دهد که مخالفان مسلح دولت بر خلاف گذشته که در کلونی‌های جغرافیایی خود اقداماتی را انجام می‌دادند، اکنون توانسته‌اند از مناطق شرقی و جنوبی به قلب کشور نفوذ کنند و توانایی دولت را به چالشی آشکار و غیر قابل کنترل بکشانند.

یکی از نزدیک‌ترین مشاوران دمیرتاش رهبر حزب دمکراتیک خلق‌های ترکیه می‌گوید «آقای رئیس‌جمهور اینک باید پاسخگوی ناامنی‌هایی باشد که خود مسبب و مقصر اصلی آنهاست».

به باور برخی ناظران سیاسی و امنیتی، تردید و نگرانی در باره‌ توانایی‌های دولت که کشور را در آستانه یک آشوب سیاسی با رویکرد قومیتی قرار داده، آنجا بیشتر می‌شود که برخی منابع غربی در بروکسل اذعان کرده‌اند حداقل از اوایل سال 2013 و با اوج گرفتن همزمان بحران سوریه و ناامنی در مناطق کردنشین، در کنار هشدارهایی که به مقامات ترک داده بودند، همکاری‌های اطلاعاتی گسترده‌ای با این کشور به عمل آوردند. اما ظاهرا بی‌فایده، اردوغان راه خود را رفته است.

زنجیره قطع نشده عملیات تروریستی چند ماهه اخیر که مشخصا با انفجار اوایل دسامبر سال گذشته مترو استانبول شروع شد و با موارد مشابه اواسط همین ماه در استانبول، 17 فوریه آنکارا و اینک انفجار انتحاری یکشنبه شب تداوم یافت، به خودی خود از یک شکست بزرگ در ساختار امنیتی ترکیه حکایت دارد. این ساختار، خوشبینانه شاید در حال فروپاشی نباشد اما شکاف عظیمی در دیوار آن مشاهده می‌شود که در تحلیل نهایی و در میان‌مدت می‌تواند اثرات به مراتب بدتری از وضعیت سوریه برای منطقه به ارمغان بیاورد.

وجود خلاء و شکاف امنیتی در ترکیه (نه صرفا به دلیل ناتوانی در مقابله عملیاتی، بلکه بیشتر ناشی از درک وارونه حقایق و تحلیل معکوس اطلاعات) از دو جنبه موجب نگرانی است. نخست، تا آنجا که به شرایط داخلی ترکیه مربوط می‌شود اگر این ناتوانی عملیاتی ناشی از تحلیل وارونه و مغرورانه اطلاعات باشد که هست (موضوعی که آقای اردوغان تبحر و استعداد عجیبی در آن دارد)، باید بیش از پیش نگران ثبات تعیین‌کننده ترکیه بود. دوم، مشکل بی‌ثباتی و ایجاد کلونی‌های گسترده و فعال ضد امنیتی موضوعی نیست که ابعاد آن در مرزهای ترکیه محصور بماند. ترکیه بر خلاف دیگر متحدان ناتو ساختار اجتماعی و سیاسی متزلزل و پازلیکی دارد که آن را بالقوه آماده هرگونه بی‌ثباتی می‌کند. بسیار هم بعید است صرف عضویت در ناتو بتواند مصونیت داخلی برای این کشور فراهم کند. واقعیت آن است که عضویت در پیمان آتلانتیک شمالی برای ترکیه بیشتر مصونیت فرا مرزی ایجاد کرده که آن نیز تا حدی متزلزل شده است. وضعیت سوریه یا رویارویی آنکارا و مسکو را ببینید. صلاح‌الدین دمیرتاش رهبر دموکراتیک مخالفان پارلمانی در اشاره‌ای آشکار و بیانی نگران‌کننده معتقد است «در یک بحران احتمالی، ترکیه به یوگسلاوی سابق شبیه‌تر خواهد شد تا بلژیک یا حتی اسپانیا».

درست به همین دلیل تصمیم‌گیری در باره ثبات و امنیت ترکیه را صرفا نمی‌توان به خود این کشور واگذار کرد. نه به معنای دخالت در امور داخلی این کشور که مثابه قانع‌کردن رهبران ترک به گسترش همکاری‌های سیاسی و امنیتی با متحدان غربی و نیز همسایگانش و همچنین بازتعریف روابط خود با اعراب محافظه‌کار. البته ارتباط با ایران از اهمیت ویژه‌ای برای ثبات منطقه برخوردار است. این کشور نمی‌تواند نسبت به آنچه در ترکیه می‌گذرد بی‌تفاوت باشد. تعامل و همکاری ایران در دوران پرزیدنت روحانی با جامعه بین‌المللی امکان غیر قابل تجدیدی برای توسعه همکاری با تهران به وجود آورده که باید از آن استفاده کرد اما لازم است ترک‌ها را نسبت به آن قانع کرد.

برخی منابع دیپلماتیک مقیم تهران و آنکارا سفر اوایل این ماه داوود اوغلو به تهران را آغاز روانی این اقناع محدود توصیف کرده‌اند. البته نه تهران و نه آنکارا هیچ یک توضیح قانع‌کننده‌ای از مذاکرات احتمالی فوق امنیتی میان خود منتشر نکردند اما مشکل بتوان باور کرد میان طرفین در این زمینه گفت‌وگوهای غیرمتعارفی صورت نگرفته باشد، به خصوص زمانی که از جانب ترک‌ها موضوع به آقای اوغلو منتهی شود که محافل سیاسی مقیم ترکیه و پایتخت‌های اروپایی معتقدند اساسا پرونده‌های سیاسی و امنیتی ترکیه اختصاصا در دست اوست. گفته می‌شود در بسیاری از این موارد او با آقای اردوغان دچار چالش و اختلاف اساسی است. اروپا و ناتو نیز تاکنون نشان داده‌اند رغبت بیشتری برای مذاکره با او دارند تا آقای رئیس‌جمهور.

در این میان با توجه به موقعیت ایران در منطقه و همکاری‌های این کشور با جامعه جهانی در دوران رئیس‌جمهور روحانی، چنانچه ترکیه خواهان همکاری امنیتی خاصی با ایران باشد، من فکر می‌کنم تهران باید از آن استقبال کند. شاید علی‌رغم همه بی‌تدبیری‌های ترک‌ها، اکنون زمان دست گرفتن و همراهی آنها از سوی ایران فرا رسیده باشد. این برای ایران تنها یک گزینه همکاری نیست بلکه یک ضرورت تمام‌عیار برای تامین امنیت استراتژیک و راهبردی خود است.

فراموش نکنیم آنچه ممکن است در بلندمدت در انتظار ترکیه باشد، با آنچه اکنون در سوریه می‌بینیم خیلی متفاوت خواهد بود. گسترش ناامنی در قلب سیاسی، امنیتی و اقتصادی ترکیه را نباید به سادگی نگریست. انفجارها حاوی پیام‌های نگران‌کننده‌ای هستند.