به گزارش پارس به نقل از دیپلماسی ایرانی، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه تلاش بسیاری برای احیای نوعی تزاریسم جدید در سوریه می کند. اقدامات پوتین در پاسخ به این نیاز بوده و محصول برنامه هایی که او به اجرا گذاشته است، دستیابی روسیه به وضعیت قابل توجه اقتصادی است. روسیه که در سال ۱۹۹۸ به باشگاه پاریس مراجعه کرد تا بدهی اش را ببخشند، طبق آمار قبل از تحریم، بیش از ۶۶۰ میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد. روس ها از سرانه سالانه سه هزار دلار به رقمی نزدیک به ۱۰ هزار دلار رسیده اند که نشان می دهد ملت روسیه بهره مند شده اند. جامعه روسیه به شدت مصرف گرا شده است، در عین حال پوتین نتوانسته اقتصاد روسیه را از وابستگی به انرژی جدا کند و این کشور به مراتب به انرژی وابسته تر شده است. پوتین به این مسئله بسیار واقف است و در تنظیم مناسبات روسیه بسیار زیرکانه دقت می کند تا از این منظر آسیب نبیند.

 
روس ها سه اولویت را دنبال می کنند. در موضوع انرژی روسیه تلاش می کند علاوه بر پیشبرد مدیریت انرژی خود در حوزه انرژی خاورمیانه نیز حضور داشته باشد و در اکثر کشورهای خاورمیانه نیز حضور روسیه در حوزه انرژی مشاهده می شود. نکته دیگر اینکه مدل توسعه یافتگی روسی یک مدل چینی است اما روسیه ملاحظات امنیتی با غرب دارد که این مدل را تحت الشعاع قرار داده و حرکت روس ها را کند کرده است. یکی از مناطقی که روسیه را دچار دردسرهای امنیتی می کند، خاورمیانه است. روسیه سه حلقه امنیتی برای خود تعریف کرده است که شامل فدراسیون روسیه، حیاط خلوت خود و کشورهای جنوبی حلقه دوم است. روسیه تلاش می کند که فدراسیون روسیه آسیب نبیند و حساسیت شدیدی روی آن وجود دارد. حلقه امنیتی دوم یعنی حیاط خلوت و کشورهای مشترک المنافع مناطقی از جمله گرجستان و کریمه را شامل می شود که روس ها برای آن حاضر به اقدامات نظامی گسترده ای هستند و با حساسیت این موضوع را دنبال می کنند. حلقه سوم یعنی کشورهای جنوبی حلقه دوم به طور کلی کمربند خاورمیانه از جمله ایران را تشکیل می دهد. جدا از بحث های اقتصادی مهمترین عنصری که روسیه را در خاورمیانه نگران می کند این است که مسائل امنیتی به ویژه افراطی گری از حلقه سوم به داخل کشورش سرریز کند.
حدود ۲۰ میلیون مسلمان در روسیه وجود دارد که دو نکته در مورد آنها مطرح است؛ مسلمانان روسی در مقابل جمعیت روسیه که رشدی منفی دارد زاد و ولد بسیار بالا دارند. علاوه بر آن آنها خود را عضوی از جهان اسلام می دانند نه شهروند سرزمین مادری. نگرانی اصلی روس ها از خاورمیانه این است که این سرریز اتفاق بیافتد و این جمعیت مسلمان روس نیز دچار افراطی گری شوند. موارد ذکر شده از دلایل اهمیت خاورمیانه برای روس ها هستند.
 
یک برداشت اصلی در مسکو این است که بی ثباتی در خاورمیانه بر اوضاع روسیه تأثیر منفی می گذارد. این اصلی است که در راهبردهای استراتژیک روسیه در دستور کار مقامات ارشد نظامی و سیاسی قرار می گیرد. روسیه در خاورمیانه دو بال شرقی - غربی و یک حوزه مرکزی داشت. بال شرقی آن عراق و بال غربی آن لیبی بود که در تحولات یک دهه گذشته روس ها هر دو بال را از دست داده اند. تنها حوزه ای که امروز برای آنها باقی مانده حوزه مرکزی و آن هم سوریه است. یکی از مهمترین کارویژه هایی که روس ها برای سوریه تعریف کرده اند، بحث امنیتی و نگاه استراتژیک به حوزه های منفعتی است که در سوریه دارند و مهمترین آنها پایگاه نظامی طرطوس است. حال این پرسش مطرح است که آیا خاورمیانه جزء منافع اولویت دار روسیه است؟ طبق اسناد بالادستی روسیه، خاورمیانه اولویت پنجم سیاست خارجی این کشور در نظر گرفته شده است. روس ها نسبت به خاورمیانه حساس هستند اما جزء منافع بسیار استراتژیک آنها به شمار نمی رود. در بعد اقتصادی نیز این موضوع قابل درک است. ۷۰ درصد تجارت خارجی روسیه با اروپا انجام می شود در حالی که خاورمیانه بخش کوچکی از آن را تشکیل می دهد. مهمترین وجه رویکرد روسیه در خاورمیانه، امنیتی است، نه اقتصادی و نه حتی سیاسی. خاورمیانه دو کارکرد سیاسی برای روسیه دارد و یکی از مهمترین کارکردها توازن روابط با آمریکاست. روس ها به خاورمیانه به عنوان اهرم تنظیم روابط با آمریکا نگاه می کنند. یکی از استراتژی های روس ها این است که هر اندازه آمریکایی ها در خاورمیانه مشغول تر شوند از توجه آنها به حوزه پیرامونی روسیه کاسته می شود. این یکی از دلایل توجه روس ها به خاورمیانه است که سطح درگیری و غوطه وری آمریکا در خاورمیانه را افزایش دهند. ملاحظه دیگری نیز در این بحث وجود دارد که روس ها تلاش می کنند از خاورمیانه برای اصلاح تصویر خود در جهان استفاده کنند. شوروی سابق با اقدامات روانی خود توانست خویش را مدافع جهان اسلام معرفی کند اما روس ها نتوانستند بعد از فروپاشی این نقش را ایفا کنند و به نوعی از مدافع اسلام به دشمن اسلام تبدیل شدند. بخشی از تحرکات روسیه در صحنه سوریه نیز کاملا می تواند تابع همین موضوع باشد.
 
کارشناسان به این جمع بندی رسیده اند که روس ها سیاست مدون قابل اتکایی در مورد خاورمیانه ندارند. حتی گفته می شود روس ها در تحلیل تحولات خاورمیانه دچار کم هوشی هستند و در لحظات آخر ورود پیدا می کنند و در اکثر تحولات منطقه دیر به تصمیم گیری می رسند. نکته ای که درباره خاورمیانه باید مورد تأکید بسیار قرار بگیرد این است که یک بستر تقابل دائمی تعیین کننده بین منافع روسیه و آمریکا در خاورمیانه وجود ندارد. باید نگاه خود را نسبت به اینکه انتظار داشته باشیم روس ها بخواهند در مورد خاورمیانه هزینه بسیاری بپردازند، اصلاح کنیم. روس ها تلاش می کنند که آمریکایی ها را در تحولات خاورمیانه غوطه ور کنند تا از توجه و تمرکز آنها در مسائل پیرامونی روسیه کاسته شود. این رویکردی است که می تواند رفتار روسیه نسبت به تحولات خاورمیانه را بهتر توجیه کند. روس ها از زمان پوتین خود را در سه جنگ گرجستان، شبه جزیره کریمه و نیز در سوریه درگیر کرده اند. بعد از جنگ افغانستان که شوروی در خارج از قلمرو خود وارد نظامی گری شد، این برای اولین بار است که روسیه در خارج از قلمرو خود دست به اقدام نظامی قابل توجه و تأثیرگذار می زند. چند عنصر درباره حضور نظامی روسیه در سوریه موثر است که یکی از آنها به عنوان عنصر حیاتی به شمار می رود. کارکرد اقدام نظامی روسیه، ناامید کردن مخالفان بشار اسد، سوق دادن آنها به سمت مذاکره و سیاسی کردن روند درگیری ها در سوریه است. عربستان و ترکیه چون خود را پیروز ماجرا می دانستند، قبل از این اقدامات حاضر به مذاکره نبودند و همیشه برای برکناری بشار اسد شرط می گذاشتند. اقدام روسیه طرفین را پای میز مذاکرات در وین کشاند. دومین کارکرد اقدام نظامی روسیه در سوریه حذف پیش شرط توسط مخالفان است. دیگر موضوع برکناری بشار اسد چندان پررنگ دنبال نمی شود و امروزه درباره نحوه و میزان حضور وی و روند انتخابات در سوریه گفتگو می شود. سومین کارکرد این اقدام نیز نابودی مخالفان چچنی و به تعبیر غربی ها خراسانی های حاضر در صحنه سوریه است. این بهترین فرصت روسیه برای گرفتن امکان و شانس بازگشت افراط گراها به کشورشان بود. روس ها بیشتر در سوریه اشخاص را هدف قرار دادند. آنها بسیاری از تأسیسات و پایگاه ها را هدف قرار نمی دهند و این نشان می دهد که روس ها می دانند کدام جریان مخالف و کدام نیرو را هدف قرار دادند. آخرین بررسی ها روس ها، چچنی ها را مورد هدف قرار می دهند. یکی دیگر از مهمترین کارکردهای اقدام نظامی روسیه در سوریه اقناع افکار عمومی روسیه است. روس ها به دلیل تحریم های غرب سرخورده شده اند، پوتین به اقدام نظامی دست زد تا افکار عمومی خود را توجیه کند که ما همچنان قدرتمندیم و دامنه قدرتی که روسیه در سوریه به کار بست نشان می دهد که بسیار پرحجم و موثر ظاهر شد و غرب را دچار شوک کرد.
 
روس ها از اختلاف عربستان و ترکیه و آمریکا و اروپا در صحنه سوریه استفاده کردند. عملیات روسیه در سوریه منافع اسرائیل را به خطر نیانداخته است بلکه منافع عربستان و ترکیه را به خطر انداخته است. پوتین با اقدام نظامی محدودیت های جغرافیایی خود را شکسته و نیروهای دریایی استراتژیک خود را بین المللی کرده است.
 
روسیه تنها جایی که در مقابل غرب حرفی برای گفتن دارد و توازن قوا به معنای نظامی برای آن ایجاد می کند، حوزه سلاح های استراتژیک دریاپایه است. روس ها به دلیل موقعیت جغرافیایی خود در نوار شمالی شانسی برای دریانوردی و بین المللی کردن ظرفیت ناوگان سلاح های استراتژیک خود ندارند. روسیه با استقرار سامانه و تجهیزات عظیم دریایی خود در طرطوس سوریه توانستند نیروی دریایی استراتژیک خود را بین المللی کنند. بندر طرطوس پایین مدیترانه است و اروپا در شمال آن قرار دارد. مهمترین کارکرد آن برای روسیه بین المللی کردن سلاح استراتژیک یا سلاح میان برد برای روسیه است و روس ها با این امکان می توانند به سادگی اروپا را هدف بگیرند و در عین حال قدرت بازدارندگی و دفع را نیز از اروپا بگیرند. غربی ها در حال رساندن خود به مرزهای روسیه هستند. روسیه نیز با این اقدام عملی مشابه آن را انجام داده است و خود را به مرزهای غرب می رساند. آنچه در مورد سوریه و کل خاورمیانه اتفاق افتاد به معنای تغییر بنیادین و بنیانی سیاست های روسیه در خاورمیانه نیست بلکه به معنای افزایش تحرکات این کشور در خاورمیانه است.