یکی از فرماندهان زینبیون می گوید: من بعد از شهید مطهر حسین، به طور موقت مسئولیت فرماندهی را برعهده داشتم. وقتی سردار سلیمانی آمد، درخواست ها و آنچه باید به عرض ایشان می رساندم را در نامه ای نوشتم و خدمتشان تقدیم کردم.
زینب از حاج قاسم پرسید: «پیکر پدرم کی برمیگرده؟» چشمان حاج قاسم را نم اشک پر کرد و در حالی که سعی میکرد اشکهایش را کنترل کند رو به زینب گفت: «به شما قول میدم هر طور شده پیکر پدرتان را برگردانم.»
کربلا ما را به سوی خود فرا میخواند و ارواح مشتاق ما بیتابانه، همچون کبوتران حرم، به سوی کربلا بال میگشایند. بار دیگر صدای «هل من ناصر» امام عشق در دل تاریخ بلند است و این بار حضور امت بهراستی شگفتآور است. هر…