وقتی امام(ره) ۱۵۰ شهر و روستا را نجات داد
حاجی با همان لبخند شیرین و معروف اش در پاسخ سوال من گفت: «اطلاعات خوبی داری! شما اون زمان چکاره بودی؟» به ایشان عرض کردم در گردان کمیل لشکر ۲۷ خدمت میکردم.
بعد از پیروزی در عملیات بیت المقدس ۴ و تصرف ارتفاعات شاخ شمیران و شاخ سورمر در روزهای ابتدایی سال ۶۷ ، قرار بر این شد که یک کامیون با چندین تن « تی ان تی» به صورت استشهادی تونل روی سد دربندیخان عراق را منفجر کند.
با اینکار میلیونها متر مکعب آبِ پشت سد، دهها شهر و روستای عراق را از بین میبرد و ما در کمتر از ۲۴ ساعت بر مناطق وسیعی از شمال شرق این کشور مسلط میشدیم. همه چیز برای انفجار بزرگ آماده بود ؛ حتا رانندۀ داوطلب کامیون. بچهها منتظر اجرای عملیات بودند که به یکباره عملیات لغو شد. در آن ایام کسی دربارۀ علت توقف طرح حرفی نزد تا اینکه هشت سال بعد در ارومیه با شهید بزرگوار و مخلص سردار نورعلی شوشتری* همسفر شدم. فرصت خوبی بود تا علت به هم خوردن نقشۀ انفجار سد را از زبان ایشان بشنوم.
حاجی با همان لبخند شیرین و معروف اش در پاسخ سوال من گفت: «اطلاعات خوبی داری! شما اون زمان چکاره بودی؟» به ایشان عرض کردم در گردان کمیل لشکر ۲۷ خدمت میکردم.
سردار بعد از ابراز لطف و تفقد با نگاهی که حرفهای زیادی داشت ادامه داد: در آن سال حضرت امام(ره) بعد از شنیدن طرح عملیات پرسیدند آیا به مردمی که در مسیر سیلاب قرار میگیرند آسیبی میرسد؟ ما جواب دادیم بله! چیزی در حدود یکصد و پنجاه شهر و روستا تخریب میشود و ساکنین آن مناطق هم طبیعتاً آسیب جدی خواهند دید. بعد از توضیحات فرماندهان، امام(ره) مخالفت صریح و قاطع خود را با این حرکت اعلام نموده و فرمودند: ما برای نجات مردم عراق میجنگیم نه برای کشتن آنها.
ارسال نظر