ادبیات دفاع مقدس مردم را با ادبیات آشتی داد
قالب ادبیات داستانی در پیش از انقلاب قالب مورد اعتماد اقشار مذهبی جامعه نبود و مخاطبان خاصی داشت اما پس از انقلاب با تغییراتی که در ادبیات اتفاق افتاد، سبب شد طیف وسیعی از مردم با ادبیات آشتی کنند.
ادبیات دفاع مقدس عنوانی است که احمد شاکری، نویسنده آثار ارزشی، برای این نوع ادبیات مناسب میداند. او معتقد است که متولیان امر دفتر ترجمه حوزه هنری استراتژی سنجیدهای برای ترجمه ادبیات دفاع مقدس ندارد و همین امر سبب کاهش مخاطبان شده است. در خصوص ادبیات دفاع مقدس با او به گفتوگو نشستیم. آنچه از نظر میگذرانید حاصل گفتوگوی ما با وی است.
از نظر شما چه عنوانی مناسب ادبیات هشت سال دفاع مقدس ایران است؟ ادبیات دفاع مقدس، پایداری و یا ادبیات جنگ؟
در حوزه اصطلاحشناسی ادبیات دفاع مقدس تاکنون مقالات و آثار پژوهشی متعددی نگاشته شده است و بیشترین پرسشهایی که در این حوزه مطرح شده درباره تنوع اصطلاحاتی است که در این حوزه به کار میرود. جایگاه هر اصطلاح به انتخاب و گزینش مناسبترین واژه برای این حوزه بازمیگردد. طی ادوار گوناگون اصطلاحات خاصی برای این ژانر تعریف شده است و معتقدم اصطلاحی که در این باره به کار میرود باید چند ویژگی را داشته باشد؛ اول آنکه باید شناساننده این گونه ادبی باشد؛ یعنی اصطلاح به کار رفته برای آن بتواند مسمای خود را تعریف کند، حتی یک تعریف اجمالی از آن مفهوم باشد. همچنین این اصطلاح باید به ماهیت دفاع مقدس هم نزدیک باشد. یعنی نمیتوانیم اصطلاحی را انتخاب کنیم که دور از ماهیت باشد. سومین نکته این است که باید خصوصیات این گونه ادبی را بیان کند؛ به نحوی که در ادبیات پس از انقلاب اسلامی ظاهر شده است. با رعایت این سه مؤلفه به نظر میرسد نزدیکترین و بهترین اصطلاح در این حوزه همان واژهای است که بیشتر از اصطلاحات دیگر شهرت یافته و از آن به عنوان ادبیات دفاع مقدس یاد میکنیم. ادبیات جنگ میان ما و ادبیات داستانی دیگر اقصی نقاط جهان مشترک است؛ در حالی که دفاع مقدس یک تفاوت ماهوی با جنگهای دیگر به خصوص جنگهای استعماری و جنگهای قدرتطلبانه دارد. اصطلاح ادبیات پایداری و مقاومت شاید به ادبیات دفاع مقدس نزدیک باشد، اما دفاع مقدس به تعبیری خاصتر از این دو مفهوم است. ادبیات دفاع مقدس در مبانی، ارزشها و آرمانها تابع انقلاب اسلامی است. این نوع ادبیات جریانی است که خواستگاه شیعی دارد و به رهبری امام راحل شکل گرفته است.
ادبیات دفاع مقدس چه جایگاهی در ادبیات ایران دارد؟
ادبیات دفاع مقدس دربرگیرنده گونهها و قالبهای مختلفی است که میتوان به وصیتنامهها یا شعارنوشتها اشاره کرد. همه اینها قالبهایی هستند که میتوان گفت در دوران دفاع مقدس معرفی شدند و استحکام یافتند. همچنین قالبهای دیگری در ضمن ادبیات دفاع مقدس مطرح شده است و میتوان به ادبیات داستانی، ادبیات مستندنگار یا خاطرهنویسی اشاره کرد. نکته این است که چرا ادبیات دفاع مقدس بر دیگر گونهها برتری دارد و مؤلفههای برجستهاش چیست؟ یکی از مؤلفههایش این است که خاستگاه بومی دارد، یعنی زادگاهش فرهنگ ایرانی – اسلامی است؛ در حالی که در نوع ادبیات داستانی معاصر جریانهای حاکم در کشورمان به نوعی خاستگاه ترجمهای، وارداتی و برونمرزی دارند؛ بنابراین زمانی که ادبیات در کشوری پدید بیاید که زادگاه و خاستگاهش فرهنگ آن مردم باشد، این نکته عامل برجستگی آن ژانر ادبی خواهد بود و نویدبخش ادبیات بومی است.
نکته دیگر این است که ادبیات دفاع مقدس دربرگیرنده یک دوره درخشان از تاریخ معاصر کشورمان است. دوره دفاع مقدس در تاریخ برتری دارد و ادبیاتی که به این دوره میپردازد، قطعاً برجستگیهای خاصی دارد و نکته سوم این است که ادبیات دفاع مقدس در نوع خود نوآور بوده و نسل جدیدی از نویسندگان و طیف تازهای از مخاطبان را به حوزه ادبیات معرفی میکند، زیرا ادبیات بدون دو رکن پدیدآورنده و خواننده معنی ندارد و به وجود نمیآید. در مقایسه ادبیات پیش از انقلاب و پس از انقلاب طیف نویسندگانی که در دهه اول (دهه ۶۰) ادبیات دفاع مقدس به خصوص ادبیات روایی را پدید آوردند، نویسندگانی بودند که با انقلاب معرفی شدند. همچنین قالب ادبیات داستانی در پیش از انقلاب قالب مورد اعتماد مردم متدین نبود، اما پس از انقلاب با تغییراتی که در حوزه ادبیات شکل گرفت، طیف وسیعی از مردم را با ادبیات آشتی داد که این گرایش حتی در زمان حاضر دیده میشود. برای مثال خاطرهنگاشتهایی که با تیراژ وسیع از آنها استقبال میشود گویای این مطلب است. همچنین ادبیات دفاع مقدس مشتمل بر آرمانها و نکته عالی اوج انسانی است. در تاریخ ادبیات کهن شاعران و هنرمندانی داریم که از روح عالی انسان سخن گفتند و ادبیات عرفانی را پدید آوردند. ویژگی ادبیات دفاع مقدس به واسطه اشخاص موقعیت و فضای معنوی واقع در آن ایام توانست به ادبیات عرفانی کهن هم بپردازد و ادبیات کهن را به ادبیات روایی، داستانی و خاطرهگویی پیوند بزند.
در این ژانر ادبی با طیف وسیعی از آثار مواجهیم که موضوعات و شخصیتهایشان را از میان رزمندگان انتخاب میکنند. انسانهایی که عارفمسلک، سالک و نمونهای از انسانهای متعالی هستند. در ادبیات دفاع مقدس پیرخرقهپوش نمیبینیم، بلکه نوجوانی میبینیم که در دوران بلوغ است و مصداق همان رفتن ره صد ساله در یک شبه است. در ادبیات دفاع مقدس با تجربههای ناب و غنی بشری مواجه هستیم. بسیاری از جوامعی که در ذیل استبداد هستند، مایل به تغییر و تحولاند، اما در اغلب آنها تغییرات صورت یافته شکل آرمانی ندارند، چراکه اراده، قدرت و شجاعت برای تغییر وجود ندارد. ادبیات دفاع مقدس آرمانها را ضمیمه کرده و از تجربهای سخن گفته که تنها به امید بسنده نمیکند، بلکه آرمانشهری در کوههای سربه فلک کشیده کردستان با حضور جوانان شکل گرفته که نمود و بروز آن را در تاریخ شاهدیم. این همان مطلبی است که مقام معظم رهبری میفرمایند که جنگ ما گنج است و گنج یعنی چیزی که شاید در آرزوی بسیاری از افراد باشد، اما این گنج را انقلاب و دفاع مقدس در اختیار ما قرار داده و به همین دلیل الگوبخش و قابل ترجمه است. چیزی که ملتهای دیگر در آسمان دنبالش میگردند در دفاع مقدس محقق شده است. اینها نکته برجسته ادبیات دفاع مقدس به شمار میروند.
فکر میکنید توانستهایم ادبیات دفاع مقدس را به جهانیان عرضه کنیم؟
در مورد وجوه جهانی ادبیات جهانی دفاع مقدس یا به تعبیری مراتب نحوه و فرایند جهانی شدن ادبیات دفاع مقدس یک بعد نظری و قابل طرح و یک بعد اجرایی دارد. به نظر میرسد به خصوص برخی نهادهای متولی جنبه اجرایی را بیشتر پیش بردهاند، اما شاهد غفلت از جنبههای نظری بودهایم. تردیدی در این نیست که ادبیات دفاع مقدس ادبیات دینی است؛ بنابراین ادبیاتی جهانی خواهد شد که پیش از آن بومی شده باشد؛ چراکه اگر بومی نباشد، وارداتی است و ادبیات وارداتی درجه دو نمیتواند جهانی باشد چراکه جهان با نمونههای درجه یک آن ادبیات اشباع شده است. اگر نویسنده تلاش کند، صد سال تنهایی مارکز را دوباره بنویسد و تکرار کند، به آن قله نمیرسد؛ چراکه جهان با این اثر سیراب شده و دلیلی نمیبیند که با آثار پایینتر از آن مواجه شود. تردیدی نیست که ادبیات دفاع مقدس یک گنج است و مستعد جهانی شدن، اما صحبت در این است که بایستههای جهانی شدن چیست؟ و اثری که بتواند این مفاهیم را منتقل کند، چگونه باید انتخاب شود و چه مؤلفههایی باید داشته باشد و حتی چگونه باید ترجمه شود و زبان و کشور مقصد درباره او چه باید باشد. متأسفانه جایی برای پاسخ به این پرسشها وجود ندارد که بتواند متمرکز پاسخگو باشد. دراین مقوله آسیبها و ریزشهایی داشتهایم. برای مثال حوزه هنری در مقطعی آثاری منتشر، ترجمه و به کشورهای غربی ارسال کرد که به هیچ عنوان نماینده ادبیات دفاع مقدس نبوده، بلکه از جنس نسخهبدل ادبیات غرب بود. هماکنون به نظر میرسد متولیان امر دفتر ترجمه حوزه هنری استراتژی سنجیدهای برای ترجمه ندارند و این سبب کاهش مخاطبان شده است.
ادبیات دفاع مقدس الگوساز است یا الگوپرداز؟
طبیعی است که روایتگریها به نوعی الگوست. البته در این زمینه چالشهایی وجود دارد. اساساً دفاع مقدس به دلایلی از جمله حضور آدمهای خاص یا کنشگری و رفتارهای خاص که سبقه قدسی و ایمانی دارند، با جنگهای دیگر متفاوت شد و ادبیاتش با تمرکز بر اینها هم متفاوت خواهد بود. درجنگهای دنیا شاهد بودیم که افراد دچار شک، تردید و پوچی شدند و حتی به ترس مطلق، ناامیدی، انکار خدا و بیدینی رسیدند. در جوهره ادبیات دفاع مقدس حضور شخصیتهای قدسی که الگوبخش بودند، لحاظ شده است. در واقع جریان و نفس دفاع مقدس واجد الگوست و ادبیات دفاع مقدس ناظر براین نوع الگوست. همچنین در این میان چنین پرسشی مطرح میشود که آیا از دفاع مقدس توانسته به این سمت برود که باید گفت متأسفانه موانعی وجود دارد. یکی از اهداف جریان ادبیات سیاهنویس دفاع مقدس ویرانکردن الگوها و خارج کردن الگو از این نوع ادبی است. ادبیات انسانی یکی از تعابیر نویسندگان سیاسی است که قصد دارد رویکرد انسانی را در ادبیات مقدس پیش ببرد و مراد از رویکرد انسانی این است که امور قدسی را عرفیسازی کند یا امور قدسی را از شخصیتها طرد کند و یا کتمان کند. زمانی که شخصیت از ساحت قدسی و یا از آن مراتب ایمانی جدا شد، طبعاً نماینده دفاع مقدس نخواهد بود؛ بنابراین دفاع مقدس هم خودش از الگوی تاریخی عاشورا بهرهمند شده و نمونه این واقعه برای نسلهای بعد است. در حقیقت کسی که به ادبیات دفاع مقدس توجه دارد، با یک واسطه به ادبیات عاشورا توجه دارد و اگر مکتب عاشورا از دفاع مقدس گرفته شود، دیگر ادبیات دفاع مقدسی نخواهد بود. متأسفانه جریان ادبیات سیاه با این تلقی که گمان میکنند، مخاطب امروز الگوها را نمیفهمند و همذاتپنداری میکنند، با این مغالطهها الگوزدایی و قهرمانزدایی میکنند.
آیا ادبیات دفاع مقدس زبان گویایی برای شرح رشادتها، ناکامیها و موفقیتها دارد؟
جنگ ما به لحاظ تاریخی و زندگی بشر سرشار از همین تقابل حق و باطل، کامیابی و ناکامی است. نکته موجود این است که در ادبیات دفاع مقدس مفهوم پیروزی و شکست، توفیق و عدم توفیق، کامیابی و ناکامی براساس منطق ما متفاوت است. منطق ما براساس آیات قرآن و دستورات الهی است مبنی بر اینکه چه شما بکشید و چه کشته شوید، پیروزید، زیرا هدف مؤمن زندگی و ادامه حیات در کره خاکی نیست، بلکه چیزی که در زندگانی دنبال میکنیم دفاع از حق و انجام تکلیف است. بنابراین هیچ بنبست و شکستی وجود ندارد و حتی اگر فرد در جنگ کشته شود، به بنبست نرسیده است، بلکه ابتدای گشایش است و اگر پیروز هم شود، همان پیروزی به شمار میرود. در دفاع مقدس هم شاهد پیروزیها و شکستهایی بودیم. برخی عملیاتها بودند که در آن به هدف نرسیدیم و ناکام شدیم و در کنار آن در بسیاری از عملیاتها هم پیروز شدیم. شاید این پرسش مطرح شود که آیا باید همه اینها را در ادبیات دفاع مقدس مطرح کرد؟ مقام معظم رهبری در فرمایشاتشان تأکید کردند که ادبیات نباید سبب دلمردگی شود. البته همه این بحثها، گفتهها و نگفتهها از دفاع مقدس در ادبیات نیازمند بحثهای تئوریک است.
با وجود گذشت سی سال از دفاع مقدس آیا هنوز میتوان ناکامیهای این ژانر ادبی را به واسطه نوپا بودن توجیه کرد؟
نوپابودن دلیل بر ناکامی نیست. همچنین تعریف نوپا تعبیر خوب و درستی است. ادبیات هویتی دارد که برای رسیدن به دوران بلوغ باید ادوار و زمانهای طولانی برایش سپری شود؛ لذا با وجود اینکه چهل سال از پیروزی انقلاب و شکلگیری ادبیات انقلاب می گذرد، این ادبیات هنوز نوپاست و نباید با ادبیات داستانی غرب مقایسه شود. همچنین نویسندگان پس از انقلاب تلاشهایی داشتهاند و هماکنون در مرحله آزمون و خطا هستند. ادبیات دفاع مقدس را باید با شرایط خودمان تحلیل کنیم. اگر دچار قضاوت شویم، به خطا رفتهایم؛ لذا این ادبیات نوپا زمان دارد که به دوران بلوغ برسد. ادبیاتی که نوپاست نیازمند مراقبتهای بیشتری است. با وجود همه تأکید رسانهها، نویسندگان، نهادها و سیاستگذاران بر نوشتن، تمرکز آنها بر جریان نقد چندان قوی نیست، یعنی رسانهها از تولید و آفرینش سخن میگویند، در حالی که این درخت نوپا تا باغبانی نداشته باشد و به صورت مداوم هرس نشود، نمیتواند از آسیبها در امان بماند. جریان نقد مهم است، اما مطالبه جدی برایش وجود ندارد. متأسفانه این نوع ادبیات مغفول مانده و حتی رسانهها هم توجهی به آن ندارند.
ارسال نظر