زوجهای جوان حتما این کتاب را بخوانند
توصیه میکنم حتما این کتاب را زوجهای جوان بخوانند؛ برای شروع یک زندگی خوب و متعالی، اینکه بدانند در هر مرحله از زندگیشان چطور باید رفتار کنند. فکر میکنم کتاب «یادت باشد» یک درس کامل زندگی است.
بعد از پایان جنگ تحمیلی بسیاری شهادت و مجاهدت را پایانیافته میدیدند و بسیاری مأیوس از فراموشی ارزشهای دفاعمقدس، گوشهنشین شدند. حال آنکه در دهه 90 نسل جدیدی که نه امام و نه جنگ را دیده بودند، حماسهای رقم زدند که هنوز باور کردنش برای بسیاری دشوار است. فدا کردن جان و مال در راه دین و وطن، اتفاقی نبود که دشمن از دهه شصت و هفتادیها با چنین وسعتی انتظار داشته باشد. امروز آثاری از شهدای جوان مدافع حرم به انتشار میرسد که بیش از هر چیزی به حیات دنیوی و زندگی روزمره این شهدا میپردازد؛ اتفاقی که شاید این سوال را دربر دارد که چه شده در عصر سرگرمی و حاکمیت رسانههای فریب، از دل نسلی که نه ارزشهای انقلاب بهدرستی به آنها منتقل شده و نه جنگ و امام را دیدهاند، این چنین وارستگانی شکوفا شدهاند. زندگینامه شهید حمید سیاهکالی مرادی از جمله این آثار است که توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ رسیده و با اقبال فراوانی از سوی مخاطبان همراه شده است. با رسول ملاحسنی، نویسنده این کتاب به گفتوگو نشستیم و از احوالات خلق این اثر پرسیدیم.
***
چطور شد سراغ نگارش کتاب خاطرات این شهید مدافع حرم رفتید؟
من فکر میکنم امروز شهدای مدافع حرم، پیامبران یک عصر جدید در نگاه به ارزشها هستند، به خاطر همین هم مردم تولیدات مختص مدافعان حرم، اخبارشان، نوع زندگیشان و حتی سبک زندگیشان را ویژهتر دنبال میکنند. مردم تشنه دانستن درباره این شهدا هستند و با آنها همزادپنداری میکنند. احساس جمعی مردم ایران در همه اقشار با همه افکار و سلایق این است که شهدای مدافع حرم توانستند یک فصل جدید، یک راه و یک نگاه جدید را در جامعه با آن نگاه خودشان القا کنند. فکر میکنم گمشده امروز جامعه ایرانی- اسلامی ما همین نوع نگاه است. اما اینکه چرا ما سراغ این شهید رفتیم برمیگشت به رفاقتی که با شهید سیاهکالی داشتیم و از قبل شهادتشان آشنا بودیم و با ایشان رفت و آمد داشتیم. به عنوان خادم شهدا در اردوهای راهیان نور به ما کمک میکردند، از همان جا واقعا نوع رفتار و نوع نگاهشان برای خود من خیلی جالب بود.
کتاب «یادت باشد» روایت همسر شهید از زندگی ایشان است؛ چطور تصمیم گرفتید فقط به این روایت از زندگی شهید بپردازید؟
وقتی حمیدآقا به شهادت رسیدند ما به آن شکل نزدیک نبودیم، یعنی رفاقت خیلی نزدیک نداشتیم که ابعاد مختلف ایشان را بتوانیم همان لحظه اول ترسیم کنیم و نقشه راهی داشته باشیم، بنابراین تصمیم گرفتیم مصاحبهها را شروع کنیم. ابتدا قصد نداشتیم کتاب به این شکل و فقط به روایت همسر باشد ولی خب! وقتی ابعاد مختلف زندگی ایشان را دیدیم، این تصمیم را گرفتیم. احساس کردیم الان نیاز جامعه ما این است که یک نگاه لطیف و عاشقانه داشته باشیم، برای همین هم ترجیح دادیم حداقل «یادت باشد» یک کتاب کاملا عاشقانه به روایت همسر محترم شهید از لحظه خواستگاری تا لحظه شهادت و اتفاقات بعد از شهادت باشد که طبیعتا بیشتر شامل همان بخش اولِ فصل اولِ زندگیشان میشود که بحث ارتباط با همسر، خانه و خانهداری است. به نظرم نیاز جامعه امروز ما هم هست که این نگاه بیشتر گفته و دیده شود و این سبک زندگی بیشتر روایت شود تا ما یاد بگیریم در کنار همه مسائل روزمره زندگی خودمان اعم از خرید، ورزش، اتفاقات شاد، اتفاقات تلخ و مجموعه خبرهایی که هر روز میبینیم و میشنویم، یک هدف متعالی و یک زندگی با خدا ولی کاملا بانشاط و آرمانی را دنبال میکنیم که احساس میکنم زندگی حمید آقای سیاهکالی دقیقا این شکلی بود و در صفحات کتاب توانستیم این را به عنایت شهید روایت کنیم.
در نگارش این کتاب 2 نفر دخیل بودند؛ خانم رقیه ملاحسینی مصاحبهها را انجام دادند و خود شما هم تنظیم خاطرات را برعهده داشتید. این 2 نفری بودن تیم نگارش برای شما سخت نبود و در نگارش و تنظیم نهایی مشکلی ایجاد نکرد؟
وقتی ما تصمیم گرفتیم این کار را انجام دهیم ایام قبل از چهلم شهید بزرگوار بود، از متن کتاب هم اینگونه برمیآید که تا مدتها همسر شهید نه حال روحی مساعدی برای مصاحبه داشتند و نه آمادگی ذهنی، چون خبر واقعا خبر سنگینی بود. در بحث مصاحبهها، تصمیم گرفتیم در یک فضای زنانه این اتفاق بیفتد، همشیره ما لطف کردند کار مصاحبهها را انجام دادند. طبیعتا وقتی 2 خانم کنار هم مینشینند و صحبت میکنند هم به جزئیات اشاره میشود و هم کار راحتتر روایت میشود. همه مصاحبهها را خانم ملاحسینی، همشیره بنده انجام دادند و پیگیری کردند. جلسات متعددی رفتند و ساعتها مصاحبه انجام شد. شاید بعضی خاطرات را ما تا 10 بار بازنویسی میکردیم و متن را ارسال میکردیم و ایشان با دقت نظر کامل دیالوگها و حتی نکات ریز مبنایی را مطالعه میکردند تا اینکه در نهایت کار به نسخه نهایی کتاب رسید که بعد از خواندن و مطالعه ایشان تایید نهایی شد. روند کار کمی زمانبر بود ولی احساس میکنم نتیجه کار باعث شد ما آن رضایت نسبی را داشته باشیم.
در مقدمه کتاب اشاره کردید کتاب را در سفر اربعین به پایان رساندید، توضیحی در این باره میفرمایید؟
تقریبا بعد از ایام شهادت ایشان پیگیری کارهای مصاحبه را انجام دادیم، چند ماهی همسر شهید راضی نبودند و حالت روحی مساعدی نداشتند. یادآوری این صحنهها سخت و جانکاه بود. عنایت خود شهید باعث شد ایشان هم راضی شوند و وقت بگذارند تا مصاحبهها انجام شود. به روایت همشیره من، واقعا خیلی سخت بود. تقریبا هر مصاحبه 2 ساعت طول میکشید. همسر شهید همه خاطرات حتی خاطرات طنز را هم با گریه تعریف میکردند و یادآوری این اتفاقات برای ایشان واقعا سخت بود. آخرین مصاحبهها را تابستان سال ۹۵ گرفتیم. بعد از پیاده شدن مصاحبهها، کار روایت داستانی را شروع کردیم. تقریبا یک سال و 3-2 ماه درگیر چینش خاطرات و بحث روایت داستان و جزئیات خاطرات شدیم. نسخه اولیه کار را تقریبا اربعین سال ۹۶ تمام کرده بودم اما خیلی از بخشهای کتاب که میشود گفت توضیحات نویسنده است، زبان حال همسر شهید و متنهای ادبی که داخل کتاب دیده میشود، در پیادهروی اربعین نوشته شد. واقعا روح و نگاه شهید ستون به ستون و عمود به عمود و خیمه به خیمه همراه ما بود، توانستیم در آن شبها از حضور معنوی شهید کمک بگیریم. در نهایت مقدمه و این بخشها را به اصل متنی که همراهمان بود اضافه کردیم و از سفر که برگشتیم- تقریبا آذرماه بود- کار متن را نهایی کردیم. آن ایام هم خانواده و همسر شهید با مقام معظم رهبری دیداری داشتند و آنجا حضرت آقا یک چفیه و انگشتر را به همسر شهید هدیه دادند که این اتفاق با آماده شدن کتاب برای چاپ مصادف شد. همه تیم «یادت باشد» که ماهها پیگیر بودند، افراد مختلفی که ویراستاری کردند، در کار بازخوانی کمک کردند، خود همسر شهید؛ همگی واقعا زحمت کشیدند و در نهایت این هدیه را به عنوان یک نشانه واضح دیدند که واقعا یک خداقوت و خسته نباشید به همه تیم ما بود.
قصد دارید در کتاب بعدی به سایر ابعاد زندگی شهید سیاهکالی بپردازید یا موضوعات دیگری در نظر دارید؟
در مقدمه کتاب «یادت باشد» هم اشاره کردم که واقعا آنچه درباره حمید سیاهکالی نوشته شده بخشی از زندگینامه شهید است و بخشهایی از خاطرات همسر شهید را نتوانستیم بیاوریم ولی باز هم جای کار دارد تا «یادت باشد» را به سرانجام نهایی برسانیم. شاید نیاز باشد پروژههای دیگری انجام دهیم و سراغ شهدای دیگر برویم تا سر فرصت بتوانیم ابعاد دیگر زندگی این شهید را هم در کتابهای دیگر نقل کنیم. آنچه در این کتاب آورده شده است، فقط یک پنجره از زندگی این شهید است.
و سخنی با مخاطبان؟
درخواست میکنم هر کس به هر شکلی که میتواند پای این سفره بنشیند؛ یکی آهنگساز است، یکی فیلمساز است، یکی خوشنویس است، بالاخره هر کس هر هنری دارد، حتی اگر هنری ندارد در معرفی این شهدا به هر شکلی که میتواند سهیم باشد؛ حتی شده این کتاب را بگیریم دست به دست بچرخانیم در جاهای مختلف یا در جمعهای فامیلی. سفارش میکنم حتما همه دوستان به هر طریق که میتوانند در معرفی این سبک زندگی و در معرفی آثار شهدای مدافع حرم کمک کنند. به هر شکلی که میتوانند خودشان را به این دریا و این موج خروشان رحمت و کرامت شهدا وصل کنند. اینکه توصیه میکنم حتما این کتاب را زوجهای جوان بخوانند؛ برای شروع یک زندگی خوب و متعالی، اینکه بدانند در هر مرحله از زندگیشان چطور باید رفتار کنند. فکر میکنم کتاب «یادت باشد» یک درس کامل زندگی است و به خیلی از سوالات در زندگی مشترک با خواندن این کتاب جواب داده خواهد شد.
ارسال نظر