چه کسی مجسمه شاه را از فلکه ساعت دزفول پایین کشید؟
سپس حرکت تظاهراتکنندگان به میدان (فلکه) ساعت رسید، که عده زیادی از نیروها دور این میدان تجمع کرده بودند و یک کمپرسی کنار میدان پارک شده بود. ناگهان شهید محمد زهرابی تصمیم مهمی گرفت...
در روز ۲۶ دیماه سال ۱۳۵۷ پس از فرار شاه خائن از کشور، راهپیماییها و تظاهرات مردمی شدت بیشتری گرفت. در یکی از این روزها که مردم در مسجد جامع دزفول تجمع کرده بودند، پس از سخنرانی آیتالله قاضی دزفولی، راهپیمایی را در خیابان آغاز کردند، شهید محمد زهرابی نیز در جمع تظاهراتکنندگان علیه رژیم شاه حضور داشت و در صفوف جلویی شعار مرگ برشاه میداد و دیگر شرکتکنندگان در راهپیمایی را روحیه میداد و آنها را تشویق میکرد که با صدای بلند از اعماق جان خود این شعار را تکرار کنند.
سپس حرکت تظاهراتکنندگان به میدان (فلکه) ساعت رسید، که عده زیادی از نیروها دور این میدان تجمع کرده بودند و یک کمپرسی کنار میدان پارک شده بود. ناگهان شهید محمد زهرابی تصمیم مهمی گرفت و با چند نفر از نیروهای مؤثر و دست اندرکاران تظاهرات مردمی صحبت کرد که بیایید به وسیله این کامیون مجسمه رضاخان را که در وسط میدان بود، به پایین بکشانیم و آن را بشکنیم.
افراد موافقت کردند و پس از مطرح کردن این تصمیم با آیتالله قاضی دزفولی و کسب اجازه و موافقتشان، فورا کامیون را روشن کرده و به نزدیک مجسمه رضا شاه آوردند و با بستن سیم به قسمت سر مجسمه و وصل آن به عقب کامیون در یک حرکت سریعا مجسمه با شروع حرت کامیون به پایین افتاد و پس از سقوط مجسمه شاه، شعارهای مرگ بر شاه بیشتر و محکمتر ادا گردید و بلافاصله ساواک و تانکهای نفربر ارتشی به سمت جمعیت روانه شدند و با تیراندازی، جمعیت را متفرق کردند، اما کار از کار گذشته بود و بت شکنی ابراهیمی توسط جوانان انقلابی صورت گرفته بود.
شهید محمد زهرابی پس از متفرق شدن از صحنه مذکور به سمت پل قدیم آمد و این خبر را به روستای خود شوهان برد و بشارت سقوط رژیم پهلوی را به اهالی روستای شوهان داد.
شهید محمد زهرابی؛ ۲ فروردین ماه سال ۱۳۴۰ در روستای شوهان از توابع شهرستان دزفول در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد به سبب عشق و علاقه پدرش به پیامبر اعظم(ص) او را محمد نام نهادند. در دوران کودکی محمد، مادر خود را از دست داد. سپس جهت تحصیل و یادگیری حرفه برای اشتغال به نزد خانه داییاش در منطقه غرب پل جدید دزفول آمد. در راهپیماییها و تظاهرات آغاز انقلاب در دزفول حضور فعال داشت و اعلامیههای حضرت امام(ره) را به روستای خود میبرد و روشنگری میکرد.
در فروردین ماه سال ۱۳۵۹ به خدمت مقدس سربازی رفت و در اسفندماه سال ۱۳۶۰ خدمتش پایان یافت. سپس عضو بسیج و بعدا کادر سپاه پاسداران شوش دانیال(ع) شد و در عملیاتهای مختلف شرکت کرد پس از آن به علت رشادت بسیار در عملیات فتحالمبین او را به عنوان فرمانده گروهان و سپس فرمانده گردان شهید دانش از تیپ ۱۵ امام حسن مجتبی(ع) انتخاب کردند و در عملیاتهای الی بیتالمقدس، رمضان، محرم و والفجر مقدماتی شرکت کرد و در هجدهم بهمن ماه سال ۶۳ در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه شیب میسان عراق به فیض عظیم شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در ۲۶ اردیبهشت ماه سال ۷۲ تفحص و شناسایی شد و در ۲۸ تیرماه سال ۱۳۷۲ در گلزار شهدای شوش دانیال (ع) به خاک سپرده شد.
ارسال نظر