به گزارش پارس نیوز، 

 

 «در اینجا، از همه نگارندگان حوادث جنگ و از همه کسانی که توان انجام وظیفه در این مهم را دارند، درخواست می‌کنم از ثبت و ضبط جزئیات این دوران غفلت نکنند و این گنجینه تمام نشدنی را برای آیندگان به ودیعه بگذارند. این دوره، دوره ذخیره نیروی محرکه تاریخ و الهام‌بخش امم است.»

این یکی از ده‌ها جمله‌ای است که رهبر فرزانه انقلاب درباره دفاع مقدس بیان کرده‌اند. این سوی خاکریز، در جبهه خودی، به قدری گفتنی وجود دارد که به رغم همه تلاش‌ها، گفته‌ها، نوشته‌ها و...، به تعبیر ایشان(در سال 1374) هنوز «عشری از اعشار» آن به نگارش درنیامده و هنوز جای کار بسیار است. اما این جنگ طرف دیگری هم داشته است؛ شاید بد نباشد که بدانیم که در «آن سوی خاکریز» چه خبر بوده؟ جریانات چطور می‌گذشته و از همه مهم‌تر، جریانات چطور دیده می‌شده است؟ بعثی‌ها، که تحمیل‌گر این جنگ به ایران انقلابی بودند، خود چه نگاهی به مقدمات، سیر و تبعات این جنگ داشته‌اند؟

اهمیت فهم پاسخ این سؤالات و سؤالات بسیار دیگر از همین دست، وقتی خودنمایی می‌کند که متذکر باشیم، درک بسیاری از «شده‌ها» و «نشده‌ها»ی دفاع مقدس و چرایی این «شدن‌ها» و «نشدن‌ها»، جز با فهم آنچه در سوی دیگر در جریان داشته ممکن نخواهد بود، یا دست کم تصویر ما بدون فهم آن سوی ماجرا، تصویری ناقص خواهد بود.

فهم بخش دیگری از تاریخ دفاع مقدس چه در ابعاد سیاسی، نظامی، انسانی و چه در ابعاد فرهنگی، اقتصادی و... هم با مقایسه عملکرد ایران و عراق صحیح‌تر صورت خواهد گرفت. در کنار همه اینها، گفته‌های مسئولان بعثی که می‌توان بر روی برخی از آنها نام «اعتراف» (ولو ناخواسته و نادانسته) گذاشت نیز، سهم انکارناپذیری در چیدمان صحیح جورچین تاریخ این برهه دارد.

کتاب «زیر پوست جنگ» از همین منظر به 8 سال جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران اسلامی پرداخته است. «وحید خضاب» در این کتاب روایت سه نیروی سابق بعثی یعنی «صلاح عمر العلی»(از اعضای شورای رهبری حزب بعث)، حامد علوان الجبوری(رئیس‌دفتر احمد حسن البکر و صدام و وزیر امور خارجه وقت عراق)، نزار عبدالکریم الخزرجی(فرمانده سپاه یکم و سپاه هفتم ارتش عراق در زمان جنگ با ایران) را گردآوری و ترجمه کرده است تا نگاه آنها را از مقدمات، سیر و سرنوشت جنگ ارائه کند. این روایت از خلال گفت‌وگوهایی که آنها پس از سرنگونی صدام حسین با رسانه‌های عربی و بین‌المللی داشته‌اند به دست آمده که اکنون بخش‌هایی از آن را با توجه به سالگرد شروع جنگ تحمیلی هشت ساله و هفته دفاع مقدس تقدیم مخاطبان می کنیم. ناگفته پیداست آنچه در سطرهای پیش‌رو خواهید خواند بیانگر دیدگاه مسئولان رژیم بعث عراق از سال‌های جنگ است و لزوما مبتنی بر واقعیت و یا مورد تأیید ما نیست و صرفا از باب فهم فرآیند فکری و تصمیم‌گیری طرف مقابل در لحظات حساس و انطباق آن با شرایط جبهه خودی در آن برهه مورد توجه قرار گرفته است. اگر چه در همین روایت بعثی از جنگ نیز مسئولان ارشد نظامی و دولتی سابق عراق به شکست صدام حسین و حامیانش اعتراف می‌کنند.

کوتاه‌نوشتی درباره صلاح عمر العلی

صلاح عمر العلی در سال 1937 در شهر تکریت عراق به دنیا آمد. در بیست سالگی به حزب بعث عراق پیوست و سال بعد، یعنی سال 1958 به بغداد نقل مکان کرد. صلاح العلی پله‌های ترقی حزبی را یکی بعد از دیگری پیمود تا جایی که در سال سال 1963 تبدیل شده بود به یکی از مهم‌ترین مسئولین سازمان مخفی حزب بعث در بغداد.

پس از کودتای عبدالسلام عارف ضد حکومت بعث در عراق [و متواری یا مخفی شدن بعثی‌ها] و همچنین بعد از اختلافاتی که در کنگره‌ی ششم قومی حزب بعث [کنگره‌ای که شامل بعثی‌های همه‌ی جهان عرب می‌شود] به وجود آمد، صلاح عمر العلی به عضویت شورای رهبری حزب بعث عراق تعیین شد و در همین منصب بود که در طرح‌ریزی و اجرای کودتای سال 1968 مشارکت کرد؛ کودتایی که طی آن عبدالرحمن عارف (برادر عبدالسلام عارف که پس از او حاکم کشور شده بود) سرنگون شد و حزب بعث قدرت را در دست گرفت. پس از موفقیت کودتا (که مطابق اکثر کودتاهای جهان عرب، آن را «انقلاب می‌خواندند) صلاح عمر العلی به عضویت «شورای رهبری انقلاب» (بالاترین نهاد کشور پس از کودتا) و همچنین بار دیگر به عضویت در شورای رهبری حزب بعث عراق تعیین شده و به تناوب مسئولیت چندین وزارتخانه را به عهده گرفت که از جمله‌ی آنها می‌توان به وزارت رسانه‌هااشاره کرد. تا آنکه بین او و دیگر مسئولان حزب بعث اختلافاتی پیش آمده و موجب استعفای او در ژوئن 1970 گردید.

پس از این جریان، صلاح العلی به تبعید اختیاری در مصر و لبنان رفت و تا سال 1973 در همانجا ماند. در این زمان مجددا وارد حکومت عراق شد و ابتدا به عنوان سفیر این کشور در کشورهای اسکاندیناوی و سپس اسپانیا منصوب و بعد از آن به عنوان نماینده‌ی دائم عراق در سازمان ملل متحد تعیین گردید. وی تا می‌1982 در همین سمت بود و در این تاریخ در اعتراض به جنگ ایران و عراق استعفا کرده و تبدیل به یکی از مخالفان رژیم صدام شد. وی در سال 1991 نیز به همراه ایاد علاوی جنبش وفاق ملی عراق را تأسیس کرد ولی پس از چندی به علت اختلاف با وی از این حزب جدا شد.

صلاح عمر العلی پس ازاشغال عراق و در زمانی که صدام متواری شده و هنوز دستگیر نشده بود طی چندین قسمت در برنامه‌ پربیننده و چالشی «شاهد یک دوران» (شاهد علی العصر) شبکه‌ الجزیره شرکت کرد و در پاسخ سؤالات مجری معروف این برنامه، به بیان خاطراتش پرداخت. روایت او در این کتاب، ترجمه‌ی گفته‌ای او درباره‌ی جنگ در برنامه‌ی «شاهد علی العصر» است.