به گزارش پارس نیوز، 

تجاوز و یورش همه جانبه رژیم بعث عراق به مرزهای مختلف ایران سبب شد تا رزمندگان دلاور با تمام وجود و اراده ای پولادین در برابر متجاوزان و حامیانش صف آرایی و ماشین جنگی صدام را متوقف کنند و درسی فراموش ناشدنی را به دشمنان این مرز و بوم بیاموزند. روزنامه های مختلف در هفته گذشته با انتشار گزارش ها و مطالبی حماسه های این دوران را بررسی کردند.

** امنیت؛ ارمغان پایمردی های مدافعان حرم
ایران اصلی‌ترین سد دفاعی در برابر هجوم گروه‌های تکفیری به شمار می رود و در این مسیر مدافعان حرم به صورت داوطلبانه به رویارویی با اندیشه افراطی رفتند و شهدایی را نیز در این مسیر تقدیم کردند.

روزنامه «جوان» در گزارشی با عنوان «قدرشناس خانواده ‌شهدای مدافع حرم باشیم» نوشت: حدود هفت سال از حضور تروریست‌های تکفیری ‌در سوریه می‌گذرد و دشمنان ایران اسلامی در طول این سال‌ها از هر حربه ‌و نقشه‌ای برای ضربه زدن به تمامیت ارضی کشورمان و ناامن کردن مرزهایمان استفاده کرده‌اند. این دشمنان با هدف ضربه زدن به امنیت ایران و کشاندن جنگ به داخل کشورمان جنگی خانمان‌سوز و ویرانگر را در سوریه به راه انداختند. آنها می‌خواستند با شکستن نوار مقاومت به ایران برسند که رزمندگی مدافعان تمام نقشه‌هایشان را به هم زد.

این روزنامه در گزارشی دیگر با عنوان «خنده‌های فرشته کوچولو قلبمان را تسخیر کرد» آورد: شهید 19 ساله حسین یاوری از شهدای مدافع حرم لشکر فاطمیون است که 28 آبان 1396 در سوریه به شهادت رسید. با حسین و خانواده‌اش از طریق مصاحبه یکی از همکاران با پدر شهید آشنا شدم. در آن گفت‌و‌گو به خواهر شش ساله و معلول حسین اشاره شده بود که بعد از شهادت برادر دلتنگ اوست. تصمیم گرفتیم با هماهنگی مدیر مسئول محترم روزنامه برنامه ملاقات و تقدیر از خانواده شهید یاوری را بچینیم. قصد تهیه گزارش نبود، مشتاق دیدار با خانواده شهید بودیم، اما حیفمان آمد خوانندگان صفحه ایثار و مقاومت را از خاطره لبخندهای فاطمه خانم کوچولو بی‌نصیب بگذاریم. صبح یک روز اسفندماهی همراه آقای جواد محرمی از همکاران روزنامه و همسر محترمشان مسافر جاده ماهدشت شدیم.

روزنامه «خراسان» با درج عنوان «قدردانی خانواده شهید بابایی از کارگردان (به وقت شام)» نوشت: خانواده شهید سرلشکر بابایی با نگارش نامه ای از ابراهیم حاتمی کیا بابت ساخت فیلم سینمایی «به وقت شام» تقدیر کرد و این فیلم را توصیف رشادت ها و مجاهدت های فرزندان رشید مدافع حرم دانست. در این نامه از سخنان دردمندانه این فیلم ساز در اختتامیه جشنواره ملی فیلم فجر نیز تجلیل شده است.

روزنامه «کیهان» در گزارشی با عنوان «آماده‌ام هزار بار برای امام خامنه‌ای بمیرم و زنده شوم» نوشت: شهید جواد محمدی متولد 1362 و ساکن محله دینان درچه می‌باشد. رمضانعلی محمدی پدر شهید؛ در مصاحبه‌ای می‌گوید: جواد هر وقت به من می‌رسید، دست مرا می‌بوسید، و در واقع یک معلم برای من و خانواده محسوب می‌شد و تاکنون سه مرحله به سوریه اعزام شده بود و هر سه مرتبه مجروح شده بود و مجروحیت خودش را از ما پنهان می‌کرد. سجاد محمدی تنها برادر جواد هم، به‌خاطر مجروح بودن در سوریه اکنون در منزل تحت درمان است.

**حماسه دفاع مقدس، روایت عشق و ایمان
هشت سال دفاع مقدس روایت حماسه سازانی است که با عشق و ایمان و از خودگذشتگی گام به جبهه های نبرد و دفاع نهادند و روایتگر اخلاص و ایثار شدند.

روزنامه «خراسان» در گزارشی با عنوان «حمله به (الولید) شاهکار عملیات هوایی در جهان» در یادبود حماسه عملیات حمله به اچ3 نوشت: 15 فروردین 1360 نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در عملیاتی بیش از 48 فروند از هواپیماهای راهبردی و تجهیزات تهاجمی دشمن بعثی را نابود کرد. در این روز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در عملیاتی منسجم، دقیق و غافلگیرانه بمب افکن های F-4 خود را برای انهدام اهدافی با فاصله بیش از سه برابر برد این هواپیما اعزام می کند. در این عملیات که فرماندهان دشمن هرگز تصور آن را به ذهن راه نمی دادند بیش از 48 فروند از هواپیماهای راهبردی و تجهیزات تهاجمی دشمن بعثی نابود شد.

روزنامه «جوان» در گزارشی با عنوان «غرور فرمانده عراقی‌ها موقع فرار شکست» در گفت‌ و‌گو با یکی از بومی‌های منطقه از حماسه کوی ذوالفقاریه آورد: کوی ذوالفقاریه چند کیلومتری با خود آبادان فاصله دارد، در نهم آبان 1359 شاهد تجاوز یک گردان تکاوری از ارتش بعث عراق بود. دریاقلی در کوی ذوالفقاریه ماشین‌های اسقاط را جمع‌آوری می‌کرد که با دیدن عراقی‌ها سوار دوچرخه‌اش می‌شود و آمدن آنها را به اطلاع رزمندگان می‌رساند. رزمنده‌ها یورش می‌آورند و عراقی‌ها مجبور به فرار می‌شوند. آن سوی بهمنشیر روستایی به نام سادات وجود دارد که کاروان بچه‌های خبرنگار ساعتی مهمان مردم خونگرم این روستا شدند. از روستای سادات شنیده بودم که عراقی‌ها مردمش را در یک خانه گروگان می‌گیرند تا بی‌سر و صدا از بهمنشیر عبور کنند. مرتضی دریسا یکی از اهالی سادات است که می‌گفت: من سید نیستم ولی خیلی از اهالی این روستا سادات هستند و به همین خاطر اسم روستایمان را سادات گذاشته‌اند. ماجرای ذوالفقاریه در نهم آبان 1359 رقم خورد.

این روزنامه در مطلبی با عنوان «لشکر92 در جنگ هر 2 روز 3 شهید داد» نوشت: کمتر رزمنده‌ای است که نام لشکر92 زرهی خوزستان را نشنیده باشد؛ لشکری که در آغاز جنگ تحمیلی با کمترین نیرو در برابر دشمن ایستادگی کرد و سدی محکم در برابر پیشروی سریع بعثی‌ها پدید آورد. 95 سال پیش بود که لشکر92 با نام هنگ پیاده تأسیس شد. بعدها به نام تیپ پیاده و سپس لشکر 6 پیاده شناخته شد. لشکر پیاده که شامل هنگ 14 و یک هنگ تعلیماتی، آمادگی و آموزشی و یک ستاد بود، در ابتدا از سازمانی روسی تبعیت می‌کرد اما از 1338 با اجرا شدن طرح ارتش نوین، به سبک ارتش‌های غربی سازماندهی شد و با نام لشکر8 زرهی با سه تیپ به فعالیت پرداخت. در 1347 این لشکر به نام لشکر92زرهی تغییر و تاکنون به همین نام شناخته می‌شود.

روزنامه «جوان» در گزارشی با درج با عنوان «لباس بسیجی‌اش را پوشید و آماده شهادت شد» آورد: شهید امرالله آذری وصیت نامه‌ای داشت که به همسر برادرش می‌دهد و سفارش می‌کند تا وقتی به شهادت نرسیده، آن را به برادر بزرگ‌ترش نشان ندهد. امرالله یکی از سربازان در گهواره حضرت امام بود که سال 1347 در روستای تاکام ساری متولد شد. در 15 الی 16 سالگی به جبهه رفت و عاقبت پس از 2 سال حضور در جبهه‌های دفاع مقدس 22 دی 1365 در جریان عملیات کربلای5 به شهادت رسید.

«محسن و مصطفی روز محمدعلی را برای شهادت برگزیدند»عنوان دیگری که در این روزنامه بازتاب داشت، در ادامه می خوانیم: شهید محمدعلی نصیری اولین شهید خانواده بود و شهیدان محسن و مصطفی دو‌قلو‌هایی بودند که ولادت و شهادتشان در یک روز و در سالگرد شهادت برادر بزرگترشان محمدعلی نصیری رقم خورده بود. اواخر سال 1396 بود که برای مصاحبه با خانواده شهیدان عبادی به استان البرز رفتم. در میان گفت‌وگو با مادر شهیدان عبادی متوجه شدم ایشان همسایه خانواده شهیدان نصیری هستند. از آنجایی که آخر سال بود، تردید داشتم سر‌زده با خانواده نصیری گفت‌وگو کنم یا نه، بالاخره با هماهنگی مادر شهیدان عبادی، با خواهر شهیدان نصیری ارتباط گرفتم. وقتی وارد خانه شدم، خواهر شهید به استقبالم آمد. فکرش را هم نمی‌کردم که آن روز سعادت دیدار با خانواده شهیدان نصیری که پیشتر از زندگی شهدایشان شنیده بودم، نصیبم شود.

گزارش دیگری از روزنامه «جوان» با عنوان «معمار وحدت مقدس ارتش و سپاه در زمان جنگ» به نقش تأثیرگذار شهید سپهبد علی صیادشیرازی در دفاع مقدس اشاره کرد و آورد: 10‌ سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی زمانی که ستوان علی صیادشیرازی افسر گمنامی در لشکر تبریز بود، تیمسار یوسفی فرمانده لشکر در میان جمعی از نظامیان گفته بود:«نام این جوان را به خاطر بسپارید. من در ناصیه او آنقدر لیاقت می‌بینم که اگر بخت یارش باشد و از شر حاسدان در امان بماند، روزی فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران شود!» ... پیش‌بینی سرلشکر پیر 13 سال بعد هنگامی تحقق یافت که ایران یکی از حساس‌ترین لحظات تاریخی خود را می‌گذراند. دشمن متجاوز بعثی از مرزهای کشور عبور کرده بود و مقابله با دشمنان همت بزرگمردانی چون صیاد را می‌طلبید. از همان روزها بود که نام یک قهرمان بر صفحه تاریخ ایران نمایان شد و همگان با نام و چهره صیاد شیرازی آشنا شدند.

روزنامه «اطلاعات» در گزارشی با عنوان «شهید صیاد شیرازی یار صادق و وفادار انقلاب و ولایت»، نوشت: صفحات تاریخ هشت سال دفاع مقدس ایران سرشار از حماسه‌های ماندگار مردمی، درایت و تیزبینی فرماندهان و فداکاری، ایثار، گذشت و دلاوری همه جانبه پاکباختگان و دلاوران نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران است. علی صیاد شیرازی در سال1323 در شهرستان درگز از استان خراسان رضوی به دنیا آمد و پس از طی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان در سال 1343 وارد دانشکده افسری ارتش شد و پس از فارغ‌التحصیلی در سال 1346 در رسته توپخانه وارد لشکر 2 تبریز شد.

روزنامه «خراسان» در گزارشی با عنوان «آخرش کلیه ام را برای شهدامی فروشم» خاطرات «علی نجات عباسی» جانباز 70 درصد و مستندساز را برجسته کرد و آورد: تا آن لحظه نمی دانستم یکی از چشم هایش هم در حادثه مجروح شدنش تخلیه شده است. تا باب گفت و گو با او باز شود در لابه لای احوال پرسی های معمول، به این می اندیشیدم که یک جانباز 70 درصد با نداشتن یک دست و یک چشم چگونه تا به حال 30 فیلم مستند را تصویربرداری و کارگردانی کرده است. غبطه این همه تلاش و انگیزه اش را می خورم و این غبطه آن هنگام برایم بیشتر می شود که می گوید: «در شرایط کنونی نهادهای فرهنگی و دست اندرکار در حوزه ایثار و شهادت برای ثبت و ضبط خاطرات و ساخت مستند درباره شهدا و جانبازان چندان کمک مالی نمی کنند و من روزی را می بینم که نسل دفاع مقدس با بسیاری حرف های ناگفته از میانمان می روند و ما خاطرات و حرف هایشان را ثبت و ضبط نکرده ایم، پس اگر همین امروز لازم باشد من کلیه ام را بفروشم تا هزینه این فیلم ها را تهیه کنم شک نکنید که این کار را خواهم کرد».

این روزنامه در گزارشی با عنوان «وقتی بیماری شان را کتمان می کردند» نوشت: عملیات بیت المقدس چهار در 11 فروردین 1367 انجام شد، یکی از تخریبچی‌های لشکر 10 سید الشهداء تهران با نام جعفر طهماسبی خاطره‌ای از این عملیات به نگارش در آورده است که مرور آن در سالگرد این عملیات خالی از لطف نیست. «بعد از عملیات بیت المقدس 2 در زمستان 66 تعدادی از بچه های گردان تخریب لشکر 10 سیدالشهداء(ع) برای ماموریت های تخریب و احیانا مین گذاری مقابل دشمن روی ارتفاعات پوشیده از برف قمیش که مشرف به شهر ماووت عراق اعزام شدند.

روزنامه «جمهوری اسلامی» در گزارشی با عنوان «سردار مرصاد» آورد: 21 فروردین، سالروز شهادت سپهبد علی صیاد شیرازی است. علی صیاد شیرازی در چهارم خرداد 1323 در شهرستان درگز از توابع استان خراسان متولد گردید. سرهنگ صیاد شیرازی در 1365 به پیشنهاد آیت‌الله خامنه‌ای رئیس‌جمهور وقت و تصویب امام‌خمینی به سمت نمایندگی فرمانده کل قوا در شورای عالی دفاع منصوب گردید. وی در 1366 به درجه سرتیپی ارتقای مقام یافت و در مهر 1368 به درخواست رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح و موافقت فرماندهی کل قوا به سمت معاونت بازرسی ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح منصوب گردید.

روزنامه «کیهان» در مطلبی با عنوان «دلباخته» نوشت: طلبه شهید بهروز(مسلم) شهرابی، هفتم بهمن 1344 در تهران دیده به جهان گشود. در کنار تحصیل در مبارزات انقلابی با رژیم ستمشاهی هم مشارکت می‌کرد. ازجمله در تسخیر کلانتری نارمک از سلطه طاغوتیان حضور چشمگیری داشت. در سال 60 با اینکه 16 سال بیشتر نداشت به جبهه حق علیه باطل شتافت و مدتی در کربلای مهران به عنوان بی‌سیم‌چی، رزم بی‌امان داشت. سرانجام در تاریخ 20 اسفند 1364 در منطقه فاو و در عملیات والفجر 8 در اثر اصابت ترکش به درجه رفیه شهادت رسید. و پیکر مطهرش پس از بازگشت به زادگاهش بر دستان امت شهید پرور تهران در گلزار بهشت زهرا در کنار دیگر همرزمانش آرام گرفت.

این روزنامه در گزارشی دیگر بادرج مطلب«38 ‌تحویل سال در کنار سربازان» به روایت امیرحسین یاسینی از دوران دفاع مقدس آورد: روایت، روایت عشق است و فتح الفتوح یعنی که فتح دل‌ها و حالا این عشق را می‌توان در وجود جوان‌های عاشق دید که در بهترین روز سال که باید در کنار عزیزان و نزدیکان خود باشند جایی وسیع‌تر را عزیز دانسته‌اند و در حاشیه مرزهای آن، سال نو را تحویل می‌کنند؛ انگار که سال نو را آنها از اقصی نقاط مرزهای خاکی ایران پاک اعلام می‌کنند.

روزنامه «کیهان» در گزارشی با عنوان «فرمانده خستگی‌ناپذیر» نوشت: شهید حاج احمد سوداگر خستگی‌ناپذیر بود و با داشتن محدودیت‌های جسمی از جمله تنی پر ترکش و پای قطع شده هرگز از فعالیت باز نمی‌ایستاد. احمد سوداگر در سال 1339 در شهر دزفول به دنیا آمد. وی از اولین روزهای دوران دفاع مقدس در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حضوری فعال و تاثیرگذار داشت. در عملیات والفجر مقدماتی مسئول اطلاعات قرارگاه قدس بود.

روزنامه «ایران» در گزارشی با عنوان «شب‌هایی که صبح نمی‌شد» از زندگینامه آزاده سرافراز مصطفی اردیبهشت آورد: زندگی در کانون به سختی و کندی می‌گذشت. روزها طولانی بودند، شب‌ها عذاب‌آور و سخت که صبح نمی‌شدند. غذا به اندازه کافی نبود که شکم‌های ما را سیر کند. یاد گرفته بودم سطل‌های زباله آشپزخانه را وارسی کنم شاید ته مانده غذایی مانده باشد که بتوانم قدری از گرسنگی‌ام را جبران کنم. یکی از همان روزها بود که حالم بد شد و دیگر نای ایستادن نداشتم. چند شبی بود که از درد نمی‌توانستم بخوابم، روی زمین چمباتمه می‌زدم و به‌خودم می‌پیچیدم. چند روزی که به این منوال گذشت مجبور شدند مرا در بهداری کانون بستری کنند. البته فکر می‌کردند من حالم خوب است و خودم را به مریضی زده‌ام.

** احیای خاطرات دفاع مقدس، ضامن تربیت جوانان
خاطرات دوران دفاع مقدس، طلیعه فجری است که با یادآوری نکته به نکته آن دوران می توان در تزکیه نفس و تربیت فرزندان این مرزوبوم کوشید و در دورانی که دشمن قصد تعرض به اندیشه جوانان را در سر می پروراند، به رویارویی با دسیسه های دشمن شتافت.

روزنامه «جام جم» در گزارشی با عنوان «نگاه جام‌جم به 7 فیلم اکران نوروزی» نوشت: محمدحسین مهدویان و گروه همراه و جوانش به قدری در «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» (و البته قبل از آن در مجموعه تلویزیونی آخرین روزهای زمستان) مقاطع مهمی از دوران دفاع مقدس و آغاز انقلاب اسلامی را خوب و باورپذیر به تصویر کشیدند که همه کلیشه های رایج در این زمینه را کنار زدند و کار را برای فیلمسازی دیگران در این فضا بسیار سخت کردند.

این روزنامه در گفت‌ وگویی با مجید صالحی بازیگر نقش عزت در سریال خوش‌رکاب با عنوان «سکانس شهادت حاج‌احمد دردناک بود» آورد: نقشش با آن تکیه‌کلام‌های خاص نمک سریال بود. نقش شاگرد یک راننده کامیون که به ماشینش بیش از همه چیز و همه کس عشق می‌ورزید. ترس و حساب بردنش از «آتقی» و دیالوگ‌هایی که میانشان رد و بدل می‌شد، سکانس‌های بامزه و البته اصلی «خوش‌رکاب» را می‌ساخت. مجید صالحی، هنرپیشه‌ای که مدتی است در ژانرهای دیگر غیر از کمدی نیز توانایی‌هایش را به اثبات رسانده، بازیگر نقش «عزت» همان شاگرد شوفری است که زندگی پر دغدغه‌ای داشت، اما همیشه و در همه حال همراه و همسفر خوش‌رکاب بود. او برایمان از همراه شدنش با این نقش، همکاری با علی شاه‌حاتمی و ... گفت.

روزنامه «جام جم» در گفت ‌وگویی با سیروس مقدم خالق (پایتخت 5) با درج عنوان «پایتخت تلویزیون در اوج» نوشت: قصه پایتخت 5 از اینجا شروع شد که نقی و خانوادهاش برای حل معضلات زندگی به ترکیه می روند تا از آنجا لباس بیاورند و بعد سوار بالن می شوند و درگیر حادثه ای که سر از سوریه و داعش در می آورند. در نهایت که پای ناموس و وطن می آید، دفاع می کنند و قهرمان بیرون می آیند. اما سازمان به ما گفت این قصه قابلیت سریال شدن را دارد.

روزنامه «خراسان» به مناسبت «روز هنر متعهد و انقلابی» و سالروز شهادت مرتضی آوینی؛ در گزارشی با عنوان «هنرانقلابی میراث آوینی » نوشت: 25 سال از شهادت «سید مرتضی آوینی»، مستندساز، روزنامه نگار و هنر مند انقلابی می گذرد. 20 فروردین، سالروز شهادت او که با آثار ماندگاری مثل مجموعه مستند های «روایت فتح» جاودانه شد، در تقویم رسمی کشور «روز هنر متعهد و انقلابی» نام گرفته است.

در ادامه می خوانیم: هنر متعهد، هنری است در خدمتِ باور ها و اعتقادات ملی مذهبی؛ مفهومی که با انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفت و بعد ها در سال های دفاع مقدس، با تلاش شهید آوینی به اوج رسید. آوینی هنرمندی بود که هنر و به شکل خاص رسانه تصویر را در مسیر تبیین اندیشه و باور های الهی و انقلابی به کار گرفته بود؛ باور هایی که در نهایت، جانش را در راهشان داد. هرچند آوینی رفته اما در تمام این سال ها، هنرمندان کشورمان پرچم هنرمتعهد را در ادبیات و هنر های تجسمی و سینما، برافراشته نگه داشته اند. به مناسبت روز هنر انقلابی، مروری داریم بر مفهوم و تاریخچه هنرمتعهد در ایران، مسیری که آوینی را آوینی کرد.

این روزنامه در گزارشی دیگر با عنوان «(آوینی) زیر فشارها (انقلابی) ماند»، دیدگاه های شهریار زرشناس درباره حالات شهید آوینی در روزهای منتهی به شهادت نوشت: خبر مثل همیشه کوتاه، تکان دهنده و تلخ بود؛ سید مرتضی آوینی شهید شد! 25 سال قبل در 20 فروردین خبر رسید، سید مرتضی آوینی در منطقه فکه روی مین رفته و شهید شده است. از آن سال ها تا همین امروز در سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی، افراد زیادی درباره تفکر و زاویه دید هنری او صحبت کرده و یاد و نامش را زنده نگه داشته اند. چند سالی است سالروز شهادت او به نام روز هنر انقلاب اسلامی ثبت شده است.

روزنامه «کیهان» به مناسبت 20 فروردین روز «هنر انقلاب اسلامی» در گزارشی با عنوان «جنگ هنر اسلامی با کارگاه‌های بت تراشی» نوشت: روز 20 فروردین که سالروز شهادت شهید اهل قلم «سیدمرتضی آوینی» است، به عنوان روز ملی «هنر انقلاب اسلامی» نام گذاری شده است. هنری که قطعا مبانی و تعریف آن با هنر غربی و مادی بسیار متفاوت است. اما این مبانی چگونه تعریف می‌شود و چه مسیری را در عمر چهاردهه‌ای انقلاب اسلامی طی کرده و باید بپیماید؟...

روزنامه «ایران» به بهانه چاپ کتاب «پویه پایداری» به اهتمام علیرضا کمری در گزارشی با عنوان «شخصیت شهید آوینی یکی از قله‌هایی است که از فلسفه جنگ می‌گوید» نوشت: جنگ هشت ساله ایران و عراق تجربه‌ای بی‌همتا و بی‌سابقه در طول تاریخ ایران بود. تجاربی سرشار از ایثار و مقاومت مردان و زنانی که با دست‌های خالی، از خاک میهن خود دفاع کردند. این جنگ در جهانی شکل گرفت که ارتش‌های مدرن جایی برای عقیده و ارزش انسان‌ها نگذاشته بودند و صرفاً تأکید بر ابزارآلات نظامی بود که سرنوشت جنگی را پیش می‌برد. این موضوع بیش از هر چیز اهمیت ثبت و ضبط خاطرات را نمایان می‌کند تا به فراموشی و نسیان دچار نشوند.

*گروه اطلاع رسانی
*پژوهشم**1699**2059**9131
ایرنا پژوهش، کانالی برای انعکاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearchهمراه شوید.