محاسبه خانهداری به عنوان شغل!
سهیلا جلودارزاده چند سالی میشود که دیگر به جای حضور در خانهملت، در عرصههای مختلف مربوط به حوزه زنان فعالیت میکند. رئیس اتحادیه زنان کارگر که در گمانهزنیهای منتشر شده در رسانهها نیز نام او برای تصدی وزارت کار مطرح شده، در مورد اشتغال زنان بیشترین دغدغهاش این است که چون در برنامههای مختلف نگاه جنسیتی نبوده حمایت لازم از اشتغال زنان صورت نگرفته است.
به گزارش پارس به نقل از ایسنا، نماینده دوره های پنجم، ششم و هفتم مجلس از علل رشد بیکاری زنان و بالاتر بودن نرخ بیکاری زنان در مقایسه با مردان سخن گفت و پیشنهاد داد خانه داری زنان به عنوان یک شغل محاسبه شود. البته طبق سخنان وی که در گفت وگویی با برنامه کاروکارگر رادیو اقتصاد مطرح میشد، این مساله فراتر از پیشنهاد است و رئیس جمهوری منتخب نیز محاسبه خانه داری به عنوان شغل را در برنامه دارد. با وجود این، این موضوع چالش هایی را در پی خواهد داشت که جلودارزاده در این گفت وگو به آنها پاسخ داده است. متن کامل این گفت وگو را می خوانید:
آخرین آمار مرکز آمار ایران گویای این است که نرخ بیکاری زنان حدود ۲۰ درصد یعنی ۲ برابر نرخ بیکاری مردان است. چرا نرخ بیکاری در زنان نسبت به مردان بیشتر است و ریشه بیکاری زنان در چیست؟
یکی از عوامل رسیدن به توسعه پایدار در دنیای امروز استفاده از همه ظرفیت های نیروی انسانی است. وقتی جمهوری اسلامی ایران مستقر شد و شروع به برنامه ریزی برای توسعه آن کردند، با این حقیقت رو به رو شدند که نیروی انسانی عظیمی در بخش زنان مغفول مانده و اقدامات زیربنایی برای آن انجام نشده است. به طوری که در سال های آغازین جمهوری اسلامی تعداد زنان تحصیلکرده ما یک سوم تعداد مردان تحصیلکرده بود. به همین دلیل یک برنامه ریزی همه جانبه برای رفع تبعیض آموزشی که مقدمه استفاده از نیروی انسانی مغفول مانده بود، انجام شد. ما امروز شاهد این هستیم که در تمام سطوح آموزشی خانم ها به رقم برابر یا بیشتر نسبت به آقایان رسیده اند. در حال حاضر ۶۷درصد فارغ التحصیلان دانشگاهی ما دختران و زنان هستند.
اما این سهم در بازار کار خیلی پایین تر است.
این مقدمه به خوبی در آن سال ها انجام شد و در ۱۵ تا ۲۰ سال اولیه جمهوری اسلامی این مشکل حل شد. اما یک مشکل دیگری که وجود داشت باورهای سنتی در جامعه ما و واقعیت پرداختن به خانواده در سال های شروع زندگی مشترک بود. خب، این دو مشکل هم به وسیله اصلاح قانون کار با پرداخت کمک هزینه به آنها حل شد یا حتی مرخصی ساعت کار بانوان بیشتر شد. تنها یک باور مردانه در ترکیب اجرایی کشور باقی ماند که برخی از آن به عنوان سقف شیشه ای یاد می کنند.
این مشکل باعث شده که امروز نرخ بیکاری زنان تحصیلکرده دو برابر این نرخ در مردان باشد. البته تا حدود ۱۰ سالی که ما در اجراییات کشور حضور داشتیم سعی کردیم این باورها را اصلاح کنیم. سیاست های اشتغال زنان در جامعه برای شکستن این سقف شیشه ای توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی شکسته و تصویب شد. آن زمان بنده مسوول کمیسیون اشتغال شورای فرهنگی و اجتماعی زنان بودم که طرحی در آنجا تهیه شد و به تصویب روسای سه قوه هم رسید. بر اساس آن طرح، ممنوعیت اشتغال زنان در کلیه سطوح و مشاغل برداشته شد و حتی برای مشاغلی مثل قضاوت هم موانع آن برداشته شد. تابوی اشتغال در پست های دولتی هم شکسته شد و ما در کابینه دولت قبلی وزیر زن داشتیم. این مجموع اقداماتی بود که در جهت رفع موانع اشتغال زنان انجام شد.
با وجود این، اکنون نرخ مشارکت مردان در بازار کار ۶۱ درصد و در زنان ۱۳ درصد است. شاید به نوعی تنها مشکلات مورد اشاره شما حل شده باشد و مشکلات دیگری وجود دارد که هنوز مانع حضور بیشتر زنان در بازار کار است.
تا سال ۱۳۸۴ وضعیت آن طور بود که من اشاره کردم اما از سال ۱۳۸۴ به بعد جریان امور تغییر کرد. در این سال ها این تفکر رایج شد که زنان بیشتر به خانه داری بپردازند. این سیاست نوشته یا نانوشته اجرا شد و حتی برخی مواقع به صورت مکتوب هم بوده است که بعدا شکل اجرایی پیدا کرد. دلیل بنده هم این است که وقتی من به برنامه پنجم توسعه نگاه می کنم می بینم که فقط در یکی دو مورد آن هم در محدوده خانواده سیاست گذاری و برنامه ریزی شده است. در تمام شوراهایی که ما پیش بینی کرده بودیم نماینده امور زنان حضور داشته باشد مانع این کار شدند.
مثلا شورای عالی اشتغال که نماینده زنان دیگر در آن حضور ندارد و البته اگر هم حضور می داشت باید می دیدیم چقدر می توانست موثر باشد. برنامه ریزی هایی که دولت از سال ۱۳۸۴ به بعد انجام داده بیشتر باعث شده که خانم ها در بخش های تعاون، مشاغل خانگی یا صنایع دستی فعال باشند، در صورتی که سرمایه گذاری عظیمی در بخش اشتغال زیربناها، تولید و کشاورزی صورت نگرفته است. اگر هم در این بخش ها سرمایه گذاری انجام شده سهمیه خاصی برای زنان در نظر گرفته نشده است.
با وجود این برخی نگاه جنسیتی به موضوع اشتغال زنان ندارند و معتقد هستند اگر فضای کسب و کار بهبود یابد طبیعتا اشتغال نیز بهتر می شود.
شاید از یک جهت این موضوع درست باشد اما با توجه اینکه ما اکنون فاصله زیادی در اشتغال زنان برای رسیدن به شرایط مطلوب داریم به نظرم باید دقیقا به صورت جنسیتی اصلاح برنامه و رفع تبعیض انجام شود. اگر ما یک شرایط برابری داشتیم شاید نگاه جنسیتی لازم نبود اما اکنون به عنوان مثال برای پرداختن به کسب وکار آزاد اولین نیاز سرمایه و دومین نیاز تجربه کار است. خب وقتی که زنان جامعه ما برای قرن ها از محیط کسب وکار جامعه دور بوده اند و هیچ تجربه ای ندارند برای ورود به این بازار کسب وکار باید توانمندسازی شوند و این نیاز به یک برنامه ریزی جنسیتی دارد.
یعنی زنانی که می خواهند وارد بازار کار شوند باید آموزش لازم را ببینند. اطلاعات لازم در اختیار آنان گذاشته شود. در همان سال هایی که بنده نماینده بودم برای رفع این مشکل اداره توسعه تعاونی های زنان را در وزارت تعاون ایجاد کردیم که در بخش اطلاع رسانی و توانمندسازی و راهنمایی ها امور بانوان را پیگیری می کرد اما وقتی به برنامه پنجم توسعه نگاه می کنیم مثلا می بینیم در شورای گفت وگوی دولت و بخش خصوصی که می خواست فضای کسب وکار را بهبود دهد اصلا خانمی در آن حضور نداشته است. یعنی در اینجا بدون اینکه به جنسیت نگاه شود برنامه ریزی شده است. آیا این عامل رشد بوده است؟ می بینیم که این طور نیست. ما از روی آمارها می توانیم اشاره کنیم که فاصله ها بیشتر شده است. یعنی وقتی در این فضای نابرابر فارغ از جنسیت نگاه می شود نه تنها ما به نتیجه مطلوب نمی رسیم بلکه ممکن است اجحافی هم به زنان شود. این است که لازم است برای بهره وری بیشتر در خصوص سرمایه گذاری نیروی انسانی، نگاه جنسیتی به برنامه پنجم و ششم توسعه داشته باشیم. البته دولت تدبیر و امید یک سال وقت دارد که ۲ سال باقی مانده برنامه پنجم را اصلاح کند و حضور زنان را در شوراهای عالی که پیش بینی شده و برای اشتغال برنامه ریزی می کند جدی و قطعی کند و برای برنامه ششم توسعه هم برای جلوگیری از هدررفت نیروی انسانی زنان و رفع تبعیض بین آنان و مردان این مساله را عمل و اجرا کند.
برخی طرح ها از جمله افزایش مرخصی زنان طی سال های گذشته اجرا شده که کاهش میل کارفرمایان را برای به کارگیری زنان در پی داشته است. در واقع هرچند این طر ح ها برای حمایت بوده اما نتیجه معکوس داده است. فکر می کنید این شکل حمایت ها چطور باید باشد؟
این مساله در مورد زنان کارگر و کشاورز مصداق ندارد بلکه برای زنان کارمند بیشتر مطرح می شود. ما هرچقدر تعداد زنان کارمند را به دورکاری بفرستیم یا آنها بیشتر به مرخصی بروند باعث می شود که از عرصه های تصمیم سازی دورتر شوند و این مشکل ما را بیشتر می کند. به نظر بنده اصلا این شکل کار حمایت نیست. چون شکل حمایت می تواند این طور باشد که در محل کار زنان مثلا محلی برای نگهداری فرزندان آنها در نظر گرفته شود. اکنون خیلی از کارخانه های تازه تاسیس از بانوان استفاده می کنند.
با وجود این، طی سال های اخیر بر توسعه مشاغل خانگی نیز تاکید شده و این در حالی است که برخی زنان اصلا کار در خانه را ترجیح نمی دهند.
ببینید خلایی در مورد مشاغل خانگی وجود دارد. البته شاید مشاغل خانگی بتواند مشکل گشای مشکلات خانم های سرپرست خانوار باشد که نمی توانند به سر کار بروند. اما خلایی که در اینجا وجود دارد آموزش ندیدن این قشر است و از آن طرف همان طور که در اشتغال صنعتی زنان با مشکل مواجه می شوند در بخش مشاغل خانگی نیز این چنین مشکلاتی وجود دارند. صنایع فردی امروز واقعا نمی تواند رقابت کنند و قیمت تمام شده صنایع دستی خانگی و نبود سازوکار مناسب باعث بهر ه کشی از این زنان می شود. مثلا اکنون قالیبافانی هستند که ماهی ۱۰۰ هزار تومان مزد دریافت می کنند. این شکل کار آن سودآوری لازم را ندارد و در واقع اقدامی نبوده که برای زنان و حتی سرپرست زنان خانوار مفید باشد. اولین اقدامی که برای حل مشکل اشتغال باید انجام می شد تهیه طرح و برنامه های سودآور بود. باید فکر همه جانبه در این مورد می شد که فقط یک کلمه روی کاغذ نباشد. ممکن است زنانی بعد از گذشتن از یک مشکلاتی بتوانند درآمدی برای خودشان کسب کنند که این ها انگشت شمار در سطح جامعه هستند یا در استان ها این گونه افراد شاید اصلا قابل احصا نباشند.
بررسی بخش های اشتغال زنان نشان می دهد که تقریبا نیمی از زنان در بخش خدمات فعال هستند و ۲۵ درصد در بخش صنعت و ۲۵ درصد دیگر در بخش کشاورزی فعالیت می کنند. فکر می کنید امن ترین حوزه برای اشتغال زنان کدام است؟
ببینید هر سه بخش می تواند برای زنان امن باشد؛ به شرطی که حمایت هم وجود داشته باشد. حالا چرا در بخش خدمات اشتغال زنان بیشتر شده است؟ چون بخش خدمات به سرمایه نیاز ندارد و هر زنی که امروز به پول نیاز داشته باشد می تواند به عنوان یک کارگر ساده به واحدهایی مراجعه کند و با حداقل حقوق شغلی را به دست آورد. البته خیلی اوقات نیز این اشتغال در بخش خدمات این امکان را نمی دهد که از مزیت بیمه استفاده کنند. اکثرا مشاغل موقت هستند و شاغلان بیمه نمی شوند و بازنشستگی هم ندارند و این مشاغل دائمی نیستند. این روزها به دلیل گرانی و بالارفتن هزینه های زندگی خیلی از خانواده هایی که استفاده از یک نیروی کمکی را در برنامه های خود دارند نیز ممکن است که این نیروها را از سبد خانوار خود حذف کنند. در نتیجه این آمار هم پایین خواهد آمد. دلیل آن آمار مورد اشاره شما این است که بخش خدمات در دسترس ترین نوع مشاغل است و در مقابل این خطر هم وجود دارد که خیلی زود این مشاغل را از دست می دهند.
فکر می کنید در صورت کاهش سهم خدمات کدام بخش دیگر از صنعت و کشاورزی برای زنان مناسب تر است؟
به طور قطع بخش کشاورزی چون سنتی تر است باید بیشتر شود و امروز هم بخش کشاورزی ظرفیت لازم را دارد. البته بخش صنعت رشد کندتری دارد ولی وقتی شکل می گیرد ترجیح می دهد که از نیروی زن استفاده کند. یعنی اینجا شاید لازم نباشد که خیلی سهمیه و درصدی در نظر بگیریم بلکه اگر همان حمایت های طبیعی صورت بگیرد می بینیم که کار انجام می شود. از سوی دیگر هم اکنون شاغلان در بخش کشاورزی بیشتر از رقم های اعلام شده، است اما چون در بخش های خانگی بوده دیگر این رقم را اعلام نمی کنند یا مثلا در میوه چیدن و قالیبافی دختران کمک می کنند که اصلا این گونه اقدامات احصا نمی شوند.
در این بخش اگر تعاونی های زنان روستایی شکل بگیرد آن وقت سهم آنها از درآمد افزایش می یابد. امروز زنان در روستاها کار می کنند اما سهمی از این درآمد ندارند. شما وقتی به طور کلی بخواهید مشکل را از ریشه حل کنید به این می رسید که سهم زنان از درآمد سرانه کشور بسیار اندک است و حساب نمی شود. وقتی زن در خانه کار می کند ارزش افزوده ایجاد می کند. درآمدهای ملی را بالا می برد اما این هیچ جا محاسبه نمی شود.
شما فکر می کنید کار زنان در خانه باید در تولید ناخالص داخلی کشور محاسبه شود؟
بله. اکنون در برنامه دکتر روحانی من دیده ام که دو جا تاکید کرده اند سهم کار زنان خانه دار در درآمد ملی محاسبه شود. ما قبلا در مجلس می گفتیم چون این سهم را احصا نکردید بیمه زنان خانه دار را مدنظر قرار دهید که دولت بیاید و این را قبول کند.
منظورتان این است که زنان خانه دار شاغل محسوب شوند؟
بله. در برنامه دکتر روحانی محاسبه خانه داری به عنوان شغل بوده است. در دنیا هم اکنون خیلی روی این موضوع تاکید می کنند. در کشورهایی که جمعیت آنها رشد منفی دارد و می خواهند خانواده را این طوری ارج بنهند می بینیم که تشکل های زنان آنها این موضوع را طلب می کنند. در کشور سوئیس یک بار همه زنان سوئیسی جاروهای خود را از پنجره آویزان کرده بودند که بگویند ما هم خانه دار هستیم و داریم کار می کنیم و ارزش افزوده ایجاد می کنیم که این در رفاه به دولت کمک می کند. به خصوص امروز اگر ارزش کار یک خانم را اعم از پخت و پز و بچه نگه داشتن محاسبه کنید، می بینید که چه کمکی به درآمد خانوار می کند.
در واقع کمکی به افزایش درآمد خانوار نمی کند بلکه در هزینه های خانوار صرفه جویی می کند.
اما به کاهش هزینه های دولت کمک می کند. شما کشور تایلند را در نظر بگیرید که اصلا خانه های آن آشپزخانه ندارد و از همه نیروهای کار خود استفاده می کند. اگر این کار زنان محاسبه شود می بینید که زنان خانه دار چقدر دارند مفید واقع می شوند.
آن وقت دیگر تعریف شغل باید تغییر کند.
نخیر.
اما اکنون زمانی شغل معنا پیدا می کند که شما در قبال آن درآمدی کسب کنید.
اما وقتی هم هست که شما یک درآمدی را ایجاد می کنید و آن درآمد را به شما نمی دهند و دارند یک ظلمی به شما می کنند. باید کاملا اسلامی و دینی قوانین خود را بنویسیم و آنجاهایی هم که منعی ندارد می توانیم با علم دنیا همراهی کنیم یا اینکه ببینیم دنیا اکوسیستم خود را چگونه تنظیم کرده و ما از آن تبعیت کنیم.
مساله این است که آن وقت دیگر زنان میل نخواهند داشت که از خانه خارج شوند.
اشکالی ندارد. البته این طوری نیست. ببینید وقتی یک کودک می خواهد حرکت کند ابتدا سینه خیز می رود چرا که بخشی از مسیر تکاملش است و باید برود تا یاد بگیرد و رشد کند. زن هم همین طور است. یعنی اینکه اگر در یک محیط بسته او را نگه دارید و کارهای محدود انجام دهد شاید نتواند بیشتر تجربه و رشد کند.
اما این طرح شما منجر به این می شود که زنان بیشتر در این فضای بسته خانه بمانند.
نخیر. ما می گوییم در یک مقطعی براساس تقسیم کار در خانه مانده اید و اکنون بیرون از خانه کار می کنید و بعدا باز هم شیفت دوم کار را در خانه انجام می دهید. به قول خانمی که نوشته بود چراغ ها را من خاموش می کنم، یعنی زن آخرین کسی هست که در خانه می خوابد و باید سهم او در کار دوم هم در نظر گرفته شود. البته اکنون که زنان ما ۳ شیفته هم هستند. صبح در یک بیمارستان کار می کنند، بعد ازظهر در یک بیمارستان دیگر و شب هم کار خانه را انجام می دهند.
البته این چند شغله بودن در مردها بیشتر از زنان است. طبق آمارهای مرکز آمار ایران در حالی که ۴۵ درصد مردان ما در هفته بیش از ۴۹ ساعت کار می کنند این رقم در بخش زنان تنها ۱۶ درصد است.
ببینید کلا اکوسیستم به هم خورده است. دلیلش این است که ما نه از یک مدل مذهبی و نه از یک مدل مدرن پیروی کردیم. وقتی که ما وارد مجلس پنجم شدیم تنها ۸ مرکز آموزش مهارت های فنی وحرفه ای دختران وجود داشت اما این تعداد طی دو دوره مجلس به ۲۰۰ مرکز رسید چرا که اشتغال بدون مهارت در دنیای امروز نمی تواند با تولید صنعتی رقابت کند. الان وضعیت به گونه ای است که فارغ التحصیلان دانشگاهی ما آمادگی ورود به بازار کار را ندارند و متناسب با نیازهای بازار کار برای این افراد برنامه ریزی نشده است. همین است که ما را مجبور می کند اعلام کنیم که به طور جد نسبت به اشتغال زنان جنسیتی نگاه شود. البته مساله بسیار مهمتر این است که در این چند سال مساله اشتغال و اقتصاد به طور کلی با مشکل مواجه شده است و به همین دلیل وقتی می گویند مشکل زنان شاغل چیست؟ می گوییم حل مسائل کلان اقتصادی کشور که همین چند شغلی هم که وجود دارد حذف نشوند.
با توجه به شرایط فعلی فکر می کنید فوری ترین راهکار برای حل مشکل اشتغال زنان چیست؟
ببینید دو راهکار برای اشتغال دختران تحصیلکرده وجود دارد تا این مساله را جدی تر بگیرند و فاصله آنها با مردان تامین شود. بهترین پیشنهادی که به نظرم عملی هم باشد توسعه تعاونی های زنان است. در یک تعاونی از هفت نفر تا تعداد خیلی زیادی از افراد می توانند تحت پوشش قرار بگیرند و این یک تجمع یا تشکلی است که می تواند مراحل مختلف توانمندسازی را در درون خود ایجاد کند. اما اگر این تعاونی ها در یک محدوده تعاونی های تولید صنایع دستی خلاصه شوند به هیچ عنوان نمی توانند جوابگو و سودآوری لازم را داشته باشد. باید این تعاونی ها در عرصه های مختلف و سودآور تشکیل شود. از سوی دیگر اختصاص یک درصدی از اشتغال در سطوح مختلف صنعتی، تولیدی و کشاورزی به زنان نیز می تواند مفید باشد. یعنی یکی از شرط های استفاده از اعتبارات و کمک های تولیدی و بانکی این باشد که این درصد از کارگران را خانم ها تشکیل دهند. اگر می خواهیم مشکل اشتغال زنان به طور کلی حل شود و حق کار کردن که یک حق اولیه برای انسان است به زن داده شود باید در تمام سطوح زنان را وارد کنیم و زنان در دستگاه های مختلف نماینده داشته باشند. باید در نهادهای تصمیم گیری مانند شورای عالی اشتغال، شورای عالی کار، شورای گفت وگوی دولت و بخش خصوصی و سایر نهادهای تصمیم گیر نماینده های زنان حضور داشته باشند. البته ما برای این موضوع در حال تهیه یک متمم برای قانون برنامه پنجم هستیم تا این دو سال را هم از دست ندهیم.
ارسال نظر