به گزارش پارس به نقل از ایسنا، تکمیل خط لوله گاز صلح (ایران- پاکستان) در شرایطی است که آمریکا به شدت مخالف اجرای این طرح بوده است. پاکستان و چین به شدت نیازمند انرژی هستند و هند نیز زمانی که خط لوله ایران- پاکستان را تنها در فاصله ۱۰۰ کیلومتری مرز خود ببیند، در وسوسه تامین انرژی قرار خواهد گرفت.

 

محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران و آصف علی زرداری همتای پاکستانی وی اوایل مارس گذشته پس از مدتها کش و قوس بر سر احداث خط لوله گاز ایران- پاکستان در سال ۱۹۹۴ و پس از آن طرح خط لوله ایران، پاکستان و هند (خط لوله صلح) ، در بندر چابهار اجرای پروژه در خاک پاکستان را آغاز کردند. این در حالیست که هند در پی فشارهای آمریکا در سال ۲۰۰۹ از این پروژه کنار کشید.

 

احداث خط لوله گاز ایران و پاکستان در خاک ایران تکمیل شده و تهران با اطلاع از مشکلات مالی اسلام آباد، برای احداث بخش پاکستانی این خط لوله ۵۰۰ میلیون دلار به این کشور وام داده است. البته نکته حائز اهمیت این است که تهران تنها در صورتی با پرداخت این وام موافقت کرده که اسلام آباد متعهد شود برخلاف هند تحت فشارهای آمریکا از این طرح خارج نخواهد شد. ایران روی درآمد حاصل از این پروژه حساب باز کرده و خواستار افزایش ضریب نفوذ خود در جنوب آسیا است.

 

از سوی دیگر احداث این خط لوله تاثیر مثبتی روی وجهه آصف علی زرداری در آستانه انتخابات پاکستان در ۱۱ ماه مه خواهد داشت. با احداث خط لوله ایران و پاکستان، روزانه ۷۵۰ میلیون متر مکعب گاز طبیعی به پاکستان صادر خواهد شد و مشکل قطعی های مکرر برق و تعطیلی کارخانه ها کمتر خواهد شد. پاکستان هیچگونه منابع نفتی در اختیار ندارد اما امکان بالایی در استفاده از انرژی خورشیدی و بادی دارد که هنوز هیچ سرمایه گذاری برای بهره برداری از آنها انجام نداده است.

 

به لحاظ سیاسی تمایل به بی اعتنایی به آمریکا در سراسر پاکستان به ویژه پس از عملیات یکجانبه قتل اسامه بن لادن در سال ۲۰۱۱ و عملیاتهای بی وقفه هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی در مناطق قبیله ای نشین پاکستان بالا گرفته است. به علاوه اسلام آباد به همکاری نزدیک با تهران برای اطمینان از کنترل مناسب اوضاع افغانستان پس از خروج نیروهای خارجی در سال ۲۰۱۴ نیاز دارد.

 

خط لوله صلح در واقع آغاز راه جاده ابریشم جدید است و پس از آن موضوع بندر راهبردی گوادار پاکستان مطرح می شود. اسلام آباد اخیرا تصمیم گرفته نه تنها کنترل عملیاتی بندر گوادار را در منطقه بسیار حساس بلوچستان در جنوب غربی این کشور به چین واگذار کند بلکه این دو کشور قراردادی برای احداث یک پالایشگاه نفت به ارزش چهار میلیارد دلار و با ظرفیت روزانه ۴۰۰ هزار بشکه نفت امضا کردند که در واقع بزرگترین پالایشگاه نفت در پاکستان محسوب می شود.

 

گوادار که از جمله بنادر مهم آبهای عمیق و استراتژیک است، توسط چین ساخته شده اما تا این اواخر توسط سنگاپور اداره می شد. در این میان باید به این نکته اشاره کرد که برنامه بلند مدت چین در این خصوص بسیار جالب توجه است.

 

گام بعدی پس از احداث پالایشگاه نفت پاکستان، احداث یک خط لوله نفت از گوادار به شین جیانگ. بنابراین بندر گوادار به یک مرکز مهم که انتقال نفت و گاز خلیج فارس را به غرب چین ممکن می کند تبدیل می شود.

 

گوادار به لحاظ استراتژیک نقطه تلاقی جنوب غرب و جنوب آسیا است و سرانجام آن را به مرکز نفت و گاز و پتروشیمی و نیز پاکستان را به شاهراه مهم انرژی صادراتی از ایران تبدیل خواهد کرد.

 

این پیروزی ایران در منطقه جنوب آسیا در واقع با وضعیت آن در منطقه جنوب غرب آسیا متفاوت است. میدان پارس جنوبی که بزرگترین میدان گازی جهان محسوب می شود، بین ایران و قطر مشترک است. تهران و دوحه روابط بسیار پیچیده ای دارند که با همکاری و رقابت در هم آمیخته است.

 

دلیل اصلی دخالت قطر در سوریه در واقع از بین بردن طرح خط لوله ایران- عراق- سوریه است که توافق آن در ژوئیه سال ۲۰۱۱ میلادی انجام شد.

 

خط لوله ایران - عراق - سوریه نیز همانند خط لوله گاز ایران و پاکستان با انتقاد آمریکا روبرو شده، اما تفاوت در این است که واشنگتن در این مورد می تواند روی متحدان خود یعنی قطر و ترکیه برای تخریب این قرارداد حساب کند.

 

به گزارش گلوبال ریسرچ، این امر نه تنها به معنای تخریب برنامه های ایران بلکه به معنای خراب کردن استراتژی" چهار دریا" است که بشار اسد رئیس جمهور سوریه در سال ۲۰۰۹ مطرح کرد. براساس این استراتژی دمشق باید به کانون خط لوله های مرتبط با دریای خزر، دریای سیاه، خلیج فارس و مدیترانه تبدیل شود.

 

خط لوله ایران - عراق – سوریه که در منطقه به عنوان" خط لوله دوستی" شناخته می شود و از سوی رسانه های غربی به عنوان" خط لوله اسلامی" مورد اشاره قرار گرفت،

موضوع احداث این خط لوله زمانی پیچیده تر می شود که موضوع انرژی ترکیه و کردستان عراق و اکتشافات گازی اخیر در شرق مدیترانه و آبهای منطقه ای سرزمین های اشغالی، فلسطین، قبرس، مصر، لبنان و سوریه به آن افزوده شود که می تواند برخی از آنها را از واردکنندگان انرژی به صادرکننده تبدیل کند.

 

مقامات رژیم صهیونیستی گزینه روشنی برای انتقال گاز خود از طریق خط لوله به ترکیه و سپس صدور آن به اروپا دارند. مرزهای آبی و خاکی بین فلسطین اشغالی و لبنان هنوز هم تابع مرز موسوم به خط آبی سازمان ملل است.

 

دمشق و ایران بار دیگر از بیروت در برابر خواست واشنگتن حمایت می کنند و دمشق نیز از راهبرد بغداد مبنی بر متنوع کردن مسیرهای خط لوله برای انتقال نفت حمایت می کند که البته این بار دیگر بدان معنا است که نفت عراق از تنگه هرمز عبور نکند که این باز هم اهمیت خط لوله ایران - عراق - سوریه را نشان می دهد.