بورسیه آلسعود در دزدیدن دکل نفتی چه نقشی دارد؟
با حکم بازپرس دادسرای ویژه مفاسد اقتصادی، فرزند وزیر ارشاد دولت اصلاحات بازداشت شد.
به گزارش پارس به نقل از مشرق، علت بازداشت وی را فساد در پرونده موسوم به دکل گمشده نفتی 87 میلیون دلاری عنوان کرد. 10 ماه پیش بود که برای اولین بار خبر دکل گمشده نفتی متعلق به شرکت تأسیسات دریایی منتشر شد. سپس کمیسیون انرژی مجلس طرح تحقیق و تفحص از این شرکت را کلید زد و برای دو تن از مدیران عامل سابق این شرکت پرونده قضایی تشکیل شد.
دکل نفتی فورچون از سوی مالک اصلی آن به خریدار دیگری فروخته شده و پس از حمل به مکزیک، هم اکنون در حال حفاری در آبهای خلیج مکزیک است. دکل فورچون قرار بود، از طریق واسطهای به نام عمرکامل السواده خریداری شده و به ایران منتقل شود و در واقع بخش اعظم پول دکل به حساب شرکت وی واریز شده است. کاملالسواده به بهانه تحریم و ترس از برخورد شدید غربیها مدعی شد نمیتواند پول دکل را به حساب شرکت مالک دکل واریز کند، یا حتی آن را به خریدار یعنی شرکت تأسیسات دریایی بازگرداند.
کامل السواده در واقع دستیار و همکار دلال اصلی دکلهای نفتی یعنی رضا مصطفوی طباطبایی است و مدتها در شرکت وی که در امارات ثبت شده، کار میکرده است.
مسئولان سابق شرکت تأسیسات دریایی میگویند، طباطبایی پیش از این نیز در جریان دلالی دکل نفتی دیگری برای تأسیسات دریایی نقش داشته است. علاوه بر مدیران سابق و اسبق تأسیسات دریایی، پای دو مهره کلیدی دیگر نیز به ماجرای دکل گمشده باز شده است؛ یک آقازاده و یکی از مدیران فعلی وزارت نفت.
مدیران وقت شرکت تأسیسات دریایی که خریدار دکل گمشده بودهاند میگویند؛ شرکت فروشنده دکل را این 3 نفر یعنی طباطبایی، آقازاده زینتالوزرای اصلاحات و مدیر نفتی فعلی به آنها معرفی کرده و واسطهگری اولیه این قرارداد را این 3 نفر برعهده داشتهاند.
طباطبایی برای عاملیت قراردادهای اقتصادی قرارداد مفصلی با آقازاده یاد شده منعقد کرده است و نکته جالب اینجا است که امضای این مدیر نفتی به عنوان یکی از شهود پای این قرارداد به چشم میخورد.
این مدیر نفتی پیش از این با نام مستعار ایزدی فعالیت میکرده و پیش از انتصاب به یک سمت حساس در وزارت نفت دولت یازدهم، سمتی در صندوق بازنشستگی نفت داشته است.
پیش از این نیز اخباری پیرامون نامه این وزیر اسبق و زینتالوزرای کابینه اصلاحات به سعودالفیصل منتشر شده بود که در آن وی برای بورسیه تحصیلی 4 ساله فرزندش در دانشگاه وارویک انگلستان تقاضای کمک کرده بود.
سفارت عربستان در لندن هزینه بیش از 12 هزار پوندی برای هر سال تحصیلی و هزینهای بالغ بر 4256 پوند برای هزینههای زندگی فرزند این وزیر لندننشین تأمین کرده است.
مشاورانی که دوستی آنها دوستی خاله خرسه است
در پی خوش خدمتیهای مدیر یک سایت اجارهای به کارگزاران نامبرده به عنوان مشاور فرهنگی و رسانهای هاشمی رفسنجانی معرفی شد.
«مصطفی-ف» مدیر سایت «ا» از گردانندگان روزنامه تعطیل شده «1» میباشد، روزنامهای که نام مدیر آن در پرونده مفاسد اقتصادی شهرام جزایری به میان آمد. سایت مورد اشاره معمولا به عقدهگشایی علیه منتقدان هاشمی و دولت میپردازد که آخرین آن عقدهگشایی علیه آیتالله مصباح یزدی در نشریه طلوع صبح بود.
در پی صدور حکم مشاور هاشمی برای نامبرده، داریوش سجادی که فرد یاد شده را میشناسد، ضمن هشدار به هاشمی نوشت: آبان ماه سال گذشته بود که طی مجادلهای که ایشان با بنده بر سر مقتدایشان (آیتالله هاشمی رفسنجانی) به راه انداختند این بشارت را به ایشان دادم که صرف نظر از انتقادات به هاشمی نکته مهم آنست که سفره نعمت در آن اردو است و امروز با خبر انتصاب آن جوان به سمت مزبور بار دیگر ثابت شد خاکساری جواب میدهد و خوشبختانه جوان مزبور نیز «عاقبت بخیر» شد! اما جای یک تذکر به «استوانه انقلاب» باقی است و آن اینکه بر معمر صاحب تجربهای مانند «هاشمی» فرض است تا پس از سالها استخوان خرد کردن در دنیای سیاست لااقل در توزیع اشرفی و اعطای صله و تخصیص مسند به چاکران و جاننثاران، دوری از شانیت را نیز برای آن خوش اقبالان در کسب نظر لطف و تفقد لحاظ فرمایند.
سجادی میافزاید: مرداد 94 ذیل دو مرقومه (نادان دوست و خاکسارنامه) تبعات چنین دوستان نادانی را خدمت «آیتالله» گوشزد کردم. اما ظاهرا ایشان در سنت بنده نوازی و اعطای صله اخیر خود توجهی به شایستگیها و بایستگیهای مشارالیه نداشته که همین امر میتواند در آینده برای آیتالله هزینه افزا باشد. مشارالیه در حالی مفتخر به خلعت مشاورت رسانهای معظمله شدهاند که همین چند ماه پیش در دفاع از «آیتالله» از ناحیه ناآشناییاش با لوازم و لواحق دنیای رسانه با بولد کردن آن بخش از اظهارات «آیتالله» بر روی جلد هفته نامه «طلوع صبح» مبنی بر «دیروز در کوچه روستایشان میگشتند؛ امروز انقلابی شدهاند» ناخواسته اسباب تخفیف هاشمی و دادن گزک به مخالفان ایشان شدند! طبعا اگر فرضا هفتهنامه 9دی که مخالفت با «آیتالله» را طلایهداری میکند آن جمله را تیتر میزد چنین امری حرفهایگری و تبحر و تقید و آشنایی با الزامات جهان رسانه و روزنامهنگاری معنا میشد. اما وقتی آن «عزیز السطان ثانی» از موضع جاننثاری و آستانبوسی جمله مزبور را در «طلوع صبح» که اشتهار به «هاشمینامه» دارد؛ تیتر میکند. بدون آنکه متوجه شد این تیتر برای «آیتالله» بازخورد منفی نزد مخاطب دارد. چنین امری یعنی اشتباهی بر خوردن مشارالیه در خانواده مطبوعات! یعنی ناآشنایی و نابلدی و بیاطلاعی از مختصات ژورنالیسم!
وی خاطر نشان کرد: سالوسی و آستانبوسی نیز برای خود آدابی دارد. لاقیدی بدان آداب بمثابه «دوستی خاله خرسه» خواسته یا ناخواسته اسباب خسران خسروان خواهد شد.
یادآور میشود چند ماه پیش عبدالحسین هراتی مشاور ارشد هاشمی بازداشت شد. وی که در برخی دیدارهای هاشمی با هیئتهای اروپایی حاضر بود، پس از فتنه 88 از کشور گریخته و به طور مرتب به حضرت امام خمینی(ره)- در دفاع از نهضت آزادی و آقای منتظری - اهانت کرده اما پس از انتخابات سال 92 به کشور بازگشته بود.
ردپای نفوذ در سیاهبازی جاسوس- خبرنگار آمریکایی
هشدار بهنگام رهبر انقلاب و به هم زدن نقشه نفوذ، با واکنش قابل تأمل محافل آمریکایی روبهرو شده است. این محافل سعی کردهاند ضربه وارده به نقشه آمریکا را، نشانه دعوای داخلی در ایران معرفی کنند.
روزنامه نیویورک تایمز به قلم توماس اردبرینک (جاسوس خبرنگارنما و مقیم تهران) و ریک گلدستون نوشت: توافق هستهای ایران که منافع و سودجوییهای بسیاری از صاحبان قدرت درون دستگاه حاکمه ایران را به مخاطره افکنده؛ بر تنشهای موجود میان رئیسجمهور با طیف محافظهکار صاحب قدرت در کشور دامن زده و آن را به حالت خصومت درآورده است.
این روزنامه میافزاید: همزمان احساسات تند ضدآمریکایی با شور و حرارتی وصفناپذیر در سطح جامعه مطرح و تبلیغ میشود و موج بازداشتها هم در این زمینه به تثبیت این مواضع کمک شایانی میکند.
نیویورک تایمز افزود: به رغم آن که آیتالله «علی خامنهای» رهبر عالی ایران این توافق را تصویب کرده است، تندروها نوک تیز حملات مستقیم انتقادی خود را متوجه روحانی و یارانش کردهاند. مصداق آن موج بازداشت خبرنگاران ایرانی و دست کم یک تبعه ایرانی - آمریکایی است که متهم به همکاری با قدرتهای غربی است و شاید جرمی سنگینتر علیه او در نظر گرفته شده باشد.
نیویورک تایمز سپس تصریح میکند: اما در بسیاری از موارد این آیتالله خامنهای است که سوخت اشتعال این واکنشها را تامین میکند. ر هبر عالی ایران اگرچه توافق را تصدیق کرد؛ اما نسبت به آنچه که وی آن را «رویای آمریکا برای نفوذ به لایههای فرهنگ؛ اقتصاد و سیاست ایران» مینامد؛ هشدار داد. او تلاش برای خوب جلوه دادن ]بزک[ آمریکا در سطوح رسمی کشور را به شدت تقبیح میکند.
این روزنامه در ادامه نوشت: اکنون با توافق هستهای افقهای گشایشهای اقتصادی و تجاری ایران گشوده شده و نویدبخش آیندهای پررونق برای ایران است.
گری سیک از اعضای اسبق شورای امنیت ملی آمریکا ابراز امیدواری میکند توافق هستهای موجب شکسته شدن وجهه انقلابی رژیم ایران باشد در حالی که احساسات ضدآمریکایی از اصول بنیادین انقلاب است.
مانور نیویورکتایمز روی گشایش اقتصادی پس از توافق «در حالی است که دولتمردان آمریکایی بارها تصریح کردهاند ساختار رژیم تحریمها را علیه ایران حفظ خواهند کرد.
شناسایی برخی اعضای شبکه نفوذ موجب نگرانی در محافل ذی مدخل آمریکایی شده است اما همین محافل سعی میکنند نگرانی خود را، نگرانی داخلی جا بزنند و آن را علیه دولت و رئیسجمهور مصادره کنند حال آن که رهبر معظم انقلاب کم سابقهترین حمایتها را از دولت به جا آوردند که بدون آن قطعا پیشبرد مذاکرات و توافق امکانپذیر نبود.
ارد برینک جاسوس آمریکایی از سال 2002 در تهران حضور دارد و با یک عکاس ازدواج کرده است. مجله تایم اخیرا عکس تهیه شده توسط همسر ارد برینک را در صفحه اول خود قرار داد و آرزوهای «تغییر ایران در 2025» را تبدیل به تیتر اول خود کرد.
داعش وقتی از بین میرود که وهابیت و آلسعود نباشند
گروهک تروریستی داعش به ایدئولوژی تکفیری بهائیت و آلسعود پیوند خورده است.
به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، تأکید کشورهای غربی بر ضرورت خشکاندن ریشه تروریسم در حالی است که این کشورها هنوز ریشه تروریسم را در سوریه و عراق دنبال میکنند، و بر منشأ اصلی و حامیان واقعی آن سرپوش میگذارند.
مانند همیشه موضوعی که در گفتهها و موضعگیریهای غرب و همپیمانان منطقهای آن جا افتاده، منشأ واقعی تروریسم و تفکرات افراطی است.
عبدالباری عطوان سردبیر نشریه «رأیالیوم» چند ماه قبل و پس از وقوع حملات خونین در کویت، فرانسه و تونس تأکید کرده بود: «این سه کشور از بارزترین حامیان معارضان مسلح سوری بودند و از گروههای به اصطلاح جهادی پشتیبانی مالی، نظامی و رسانهای میکنند... با کمال تأسف باید گفت کسی که با آتشبازی میکند انگشتانش خواهد سوخت، و حالا میبینیم که شعلههای حضور عناصر افراطی تا عمق عربستان و کویت و فرانسه رسیده و بسیار محتمل است که بحرین و اردن و حتی ترکیه را هم در آتش خود بسوزاند.»
روزنامه آمریکایی «هافینگتون پست» نیز پیشاز این در گزارشی تحلیلی درباره ارتباط وهابیت و داعش نوشته بود: «یکی از جریانات اصلی درباره هویت سعودیها، مستقیماً به محمد ابن عبدالوهاب (بنیانگذار وهابیت) و برداشت جامع و افراطی او از دین، وابسته است.»
یکی از اصول مهم نظریه عبدالوهاب، به کلید عقاید تکفیریها تبدیل شده است.
خاندان ابن سعود پس از آنکه به وسیله نظریه عبدالوهاب قدرت را در عربستان در دست گرفتند، به مناطق همجوار حمله کردند و اموال آنها را به سرقت بردند. در این راه، استراتژی آنها- مانند استراتژی گروه داعش- اجبار مردم به تسلیم شدن در سرزمینهای غصب شده بود. آنها به دنبال ترساندن مردم بودند. در سال 1801 این متحدان به شهر مقدس کربلا در عراق حمله کردند و هزاران شیعه حتی زنها و بچهها را قتلعام و بسیاری از مزارها، از جمله مرقد مطهر امام حسین(ع) را ویران کردند.
«فرانسیس واردن» ستوان انگلیسی که شاهد این اتفاق بود درباره آن نوشته است: آنها کربلا را غارت کردند؛ در طول آن روز آنها با خشونتی عجیب بیش از 5000 تن را قتل عام کردند.
«عثمان ابن بشیر نجدی» مورخ ومحقق دولت سعودی اول» نوشته است که آل سعود در کربلا مرتکب یک قتل عام شدند. او با افتخار از این کشتار یاد میکند و میگوید: ما کربلا را گرفتیم. مردم آن را قتلعام و به عنوان برده اسیر کردیم،و سپس نماز خواندیم و به خاطر کاری که کردیم توبه نکردیم و گفتیم، برای کافران رفتاری مشابه در انتظار است.
در سال 1803، عبدالعزیز (پسر ابن سعود) وارد مکه شد، شهری که مانند مدینه زیرفشار و وحشت و ترس بود. پیروان عبدالوهاب تمام بقعههای تاریخی و مقبرهها و آرامگاهها را ویران کردند. در پایان این سال آنها تمامی آثار معماری اسلامی نزدیک مسجدالحرام را تخریب کرده بودند.
هافینگتون پست درباره چگونگی گسترش وهابیت نوشت: با ظهور پولهای بادآورده نفتی، عربستان سعودی گسترش وهابیت را در دستور کار خود قرار داد. میلیاردها دلار برای گسترش وهابیت سرمایهگذاری شد و این سرمایهگذاری همچنان ادامه دارد.
ارسال نظر