به گزارش پارس به نقل از وطن امروز، جواد حق‌گو دکترای مطالعات بین‌الملل و مدرس دانشگاه طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: چالش‌های امنیت انرژی اروپا در 20 سال گذشته دچار تحولات بنیادین شده‌ است. از یک سو، تنش‌های سیاسی میان اروپا و روسیه همکاری آنها در زمینه انرژی را تضعیف کرده است و از سوی دیگر، تحولات مهم مربوط به انرژی در سطح جهانی که ناشی از توسعه فناوری و تغییرات ژئوپلیتیک است، اروپا را به سمت بازتعریف استراتژی امنیت انرژی خود هدایت کرده است. در این نوشتار ضمن بررسی نوع مناسبات میان اروپا و روسیه در حوزه انرژی به تلاش‌های اروپا برای بازتعریف سیاست‌های خود در این حوزه پرداخته‌ایم.
در چند سال گذشته بازارهای جهانی انرژی تغییر‌ات مهمی را پشت سر گذاشته‌اند. پایداری قیمت بالای نفت عاملی اساسی برای توسعه دیگر منابع انرژی بوده است. توسعه گاز شیل در آمریکا از سال 2007 به بعد، به خودکفایی انرژی آمریکا منجر شده است که خود انقلابی در بازار جهانی انرژی به شمار می‌آید. نتیجه آن، افزایش قدرت صنعتی آمریکا و افزایش قدرت رقابت صنایع تولیدی و شیمیایی این کشور به دلیل ارزان شدن انرژی و پایین آمدن قیمت گاز است. به این عوامل باید حادثه اتمی فوکوشیما در مارس 2011 را افزود که به افزایش قیمت ال‌ان‌جی در آسیا منجر شد. تمام این عوامل بر استراتژی اروپا در تأمین انرژی خود اثرگذار است. در کنار تغییر‌هایی که بازار انرژی جهانی در چند سال گذشته شاهد آن بوده است، 3 عامل «کافی نبودن منابع انرژی اروپا»، «نقش کمرنگ اروپا در تعیین قیمت جهانی انرژی» و «سیاست‌های جداگانه و پراکنده کشورهای اروپایی در حوزه انرژی»، به عنوان واقعیت‌های ثابت بر تعیین استراتژی‌های انرژی کشورهای اروپایی اثرگذار بوده است.
در نتیجه این 3 واقعیت و نیز تغییرهای جهانی انرژی، امنیت انرژی اروپا با چالش‌هایی رو به افزایش مواجه است. آمار‌ها نشان می‌دهد با وجود توسعه منابع جدید انرژی، سوخت‌های فسیلی همچنان بیشترین سهم را در مصرف انرژی اروپا دارند. از این رو، اروپا به میزان زیادی وابسته به منابع خارجی انرژی بویژه روسیه و بعد از آن خاورمیانه است. در حالی که تحولات جهانی و نوسانات در قیمت نفت و زغال‌سنگ بر امنیت انرژی اروپا اثرگذار است، امنیت انرژی اتحادیه اروپایی از گاز طبیعی بیشترین اثرپذیری را دارد. قطع عرضه نفت و زغال‌سنگ از یک منبع را اتحادیه اروپایی می‌تواند با واردات از منابع دیگر جبران کند اما در مورد گاز طبیعی به دلیل وابستگی به زیرساخت‌های سنگین برای انتقال گاز از محل تولید به مصرف‌کنندگان نهایی، تغییر منابع تأمین بسیار دشوار و هزینه‌بر است. به این ترتیب، اثرات اخلال در انتقال گاز طبیعی جدی است. منطقه‌ای بودن بازار گاز طبیعی نیز مزید بر علت است و بی‌ثباتی‌ها و ناآرامی‌ها در مسیر انتقال گاز، امنیت آن را تهدید می‌کند. از این رو است که امنیت انرژی در اروپا رابطه‌ای نزدیک با امنیت منابع گاز طبیعی دارد که خود به صورت عمده از روسیه تأمین می‌شود. در حال حاضر چندین کشور اروپایی بشدت به گاز روسیه وابسته هستند. این وابستگی‌ها اهرم فشار مناسبی برای گرفتن امتیاز‌های سیاسی توسط روسیه بوده است. به عبارت دیگر روسیه با توجه به وابستگی‌های حیاتی اروپا به خود در حوزه انرژی تاکنون در موضوعات گوناگون سیاسی ازجمله نمونه اخیر اوکراین توانسته است تا حد مطلوبی از این اهرم فشار برای تحمیل خواسته‌های سیاسی خود استفاده کند. بر همین اساس، منازعه بین اوکراین و روسیه در سال‌های 2006 و 2009 به قطع صادرات گاز روسیه به اروپا انجامید و بخشی از اروپا را به تاریکی فرو برد. سال 2014 و با بالاگرفتن منازعه بین کی‌یف و مسکو، صادرات گاز به اروپا به مدت 4 ماه قطع شد. هر چند اروپا این بار با افزایش قابل ملاحظه ذخایر گاز برای مقابله با بحران آمادگی بیشتری داشت، اما دریافت نکردن گاز مورد نیاز صنایع در این مدت زمانی، تأثیرات اقتصادی منفی مهمی را بر جای گذاشت. این وضعیت مقابله با چالش وابستگی به گاز روسیه را برای کشور‌های اروپایی به یک ضرورت تبدیل کرده است. در کنار افزایش بهره‌وری، به دلیل توسعه انرژی‌های نو و تجدید‌پذیر و نیز تمرکز بیشتر بر استفاده از منابع داخلی اروپا، کشور‌های اروپایی ناچار از تنوع بخشیدن به منابع انرژی خود هستند.

با این همه، شرایط بازار بین‌المللی انرژی و نیز محدودیت در ظرفیت‌های اتحادیه اروپایی، اجازه کاهش چشمگیر وابستگی به گاز روسیه را تا قبل از سال 2020 نخواهد داد. شرکت‌های اروپایی براساس قراردادهایی که با روسیه دارند مجبور هستند تا سال 2020، 115 میلیارد متر مکعب در سال و تا سال 2030، 65 میلیارد متر مکعب در سال، گاز از روسیه وارد کنند. به این ترتیب، چارچوب‌های حقوقی دست سیاستمداران اروپایی را برای کاهش واردات گاز از روسیه بسته است.
منبع تکمیلی گاز روسیه برای اروپا تا سال 2030 ال‌ان‌جی خواهد بود. به نظر می‌رسد تا آن زمان، واردات گاز از راه خط لوله از منابع داخل اروپا یا دیگر منابع وارداتی غیرروسی کاهش پیدا کند. به این ترتیب، پیش‌بینی می‌شود از سال 2013 تا سال 2030 تولید گاز در اروپا به شکل متعارف تا 110 میلیارد متر مکعب در سال (یعنی 40 درصد) کاهش یابد. در زمینه تولید گاز به شکل نامتعارف (شامل گاز شیل و گاز متان کف دریا که در حال حاضر دسترسی به آن وجود ندارد) نیز باید گفت، پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که تا سال 2020 این منابع گازی قابل بهره‌برداری نخواهند بود و تا سال 2030 نیز تنها کمتر از 20 میلیارد متر مکعب از این منابع مورد بهره‌برداری قرار خواهد گرفت. استفاده از گاز زیستی (بیوگاز) نیز هر چند چشم‌انداز روشن‌تری دارد و پیش‌بینی می‌شود از 14 میلیارد متر مکعب در سال 2012 به 28 میلیارد متر مکعب در سال 2020 و شاید 50 میلیارد متر مکعب در سال 2030 برسد اما این پیش‌بینی‌ها نیز هیچگاه قابل اتکا نبوده‌ است. به این ترتیب اروپا تنها می‌تواند نیمی از کاهش تولید گاز طبیعی خود را با روش‌هایی چون بهره‌برداری از منابع نامتعارف یا گاز زیستی جبران کند. علاوه بر این باید این نکته را در نظر داشت که قیمت گاز روسیه نسبت به دیگر منابع تأمین گاز پایین‌تر خواهد ماند. تا جایی که به استفاده از منابع جایگزین برای واردات گاز بازمی‌گردد، اطراف اروپا را مناطق دارای ذخایر گاز در برگرفته‌ است، اما نمی‌توان تولید و واردات این منابع را تضمین کرد. نگاهی به صادرات احتمالی گاز از راه خط لوله  به اروپا تا سال 2020 نشان از آن دارد که بیشترین افزایش واردات از آذربایجان خواهد بود اما این افزایش را کاهش واردات از شمال آفریقا تعدیل می‌کند. این وضعیت به دلیل کمبود ظرفیت تولید، نیاز رو به افزایش داخلی و بی‌ثباتی سیاسی در شمال آفریقاست. پیش‌بینی‌ها درباره وضعیت واردات گاز تا سال 2030 نیز بسیار غیرقطعی است. بنا بر همین پیش‌بینی‌ها، در مقایسه با سال 2020 تا سال 2030 بین 20 تا 40 میلیارد متر مکعب گاز اضافی از راه خط لوله از منابع گازی ایران، عراق و آذربایجان در اختیار اروپا قرار خواهد گرفت اما هر کدام از این منابع گازی از شرایط متغیر سیاسی تاثیر خواهند پذیرفت. ترکیه کشوری است که بیشترین بهره‌برداری را از منابع گاز خاورمیانه خواهد کرد و پیش‌بینی می‌شود تا سال 2030 تا 35 میلیارد متر مکعب گاز از خاورمیانه و حوزه دریای خزر وارد کند. این واردات گاز، به کاهش وابستگی اروپا به گاز روسیه کمک می‌کند، هر چند واردات گاز از روسیه میزان فعلی خود را حفظ خواهد کرد. با این حال کشور‌های حوزه بالتیک و جنوب شرق اروپا که به میزان زیادی به گاز روسیه وابسته و از این رو در مقابل قطع صادرات آسیب‌پذیرند، می‌توانند با ترکیبی از خرید ال‌ان‌جی جهانی و خط لوله گاز آذربایجان واردات گاز خود را از روسیه تا سال 2020 به حداقل یا حتی به صفر برسانند. اقدامات مشابهی می‌تواند وابستگی اروپای مرکزی و ترکیه به گاز روسیه را نیز کاهش دهد؛ هر چند قادر به از میان بردن آن نخواهد بود.
از سوی دیگر منبع اصلی جایگزین گاز برای اروپا، بازار جهانی ال‌ان‌جی است. این بازار شامل کشورهای زیادی از جمله ایالات متحده آمریکا می‌شود. تا سال 2030، معامله جهانی ال‌ان‌جی می‌تواند تا 700 میلیارد متر مکعب در سال افزایش یابد. با احتساب مشارکت آمریکا که به تنهایی 100 میلیارد متر مکعب گاز تولید خواهد کرد، این رقم به 800 میلیارد متر مکعب در سال خواهد رسید. به این ترتیب، اروپا می‌تواند سهمی مناسب را از این معامله جهانی ال‌ان‌جی به خود اختصاص دهد. در این میان، مهم‌ترین عوامل تعیین‌کننده دسترسی اروپا به ال‌ان‌جی، میزان صادرات آمریکا در کنار میزان تقاضای چین خواهد بود. به میزانی که چین گاز مورد نیاز خود را از راه خط لوله روسیه تأمین کند، به ال‌ان‌جی کمتری نیاز خواهد داشت. به این ترتیب، فرصتی مناسب‌تر در اختیار اروپا برای خریداری گاز ال‌ان‌جی از آمریکا قرار خواهد گرفت. با تمام این توضیحات، در تحلیل نهایی، اروپا تا سال 2030، کمتر از 100 میلیارد متر مکعب گاز از روسیه وارد نخواهد کرد.
راه دیگر برای کاهش وابستگی به گاز روسیه، جایگزین ساختن گاز با دیگر سوخت‌ها و ارتقای بهره‌وری در مصرف گاز است. در هیچ‌کدام از این دو مورد، نمی‌توان به رقمی قابل اطمینان رسید. تا سال 2015، ظرفیت کاهش مصرف گاز تنها به جایگزین کردن گاز با سایر سوخت‌ها و به صورت مشخص نفت و زغال‌سنگ در صنایع و نیروگاه‌ها محدود است و تا پایان این سال جای تعجب خواهد داشت اگر اروپا بتواند بیش از 20 میلیارد متر مکعب از مصرف گاز را با محصولات نفتی جایگزین کند. حتی در صورت موفقیت، این اقدامات برای بیش از چند ماه دوام نخواهد آورد. علاوه بر اینکه این اقدامات هزینه‌هایی اضافی را نیز بر کشور‌های اروپایی تحمیل خواهد کرد.
در مقایسه با نفت، استفاده از زغال‌سنگ به جای گاز به عنوان سوخت نیروگاه‌ها وضعیت بهتری دارد. هر 13 کشور اروپایی که بیشترین وابستگی به گاز روسیه را دارند می‌توانند میزان زیادی از مصرف گاز خود را به مصرف زغال‌سنگ تبدیل کنند. 7 کشور از این 13 کشور نیز می‌توانند به صورت کامل زغال سنگ را جایگزین گاز طبیعی در نیروگاه‌ها کنند. البته این وضعیت به تمایل کشور‌های اروپایی به پذیرش افزایش آلایندگی دی‌اکسیدکربن و نرسیدن به استانداردهای اروپایی در زمینه محیط‌زیست بستگی خواهد داشت. با در نظر گرفتن محدودیت‌هایی از این دست، می‌توان تخمین زد جایگزین کردن گاز با زغال‌سنگ تا سال 2020 می‌تواند حداکثر 14 میلیارد متر مکعب و تا سال 2030، 20 میلیارد متر مکعب از واردات گاز از روسیه بکاهد. زمانی که نوبت به بهره‌وری بیشتر به عنوان راهی برای کاهش واردات گاز می‌رسد، تا 5 سال آینده ظرفیت این راهکار برای اثرگذاری بر واردات گاز از راه‌هایی چون عایق‌بندی بهتر خانه‌ها چندان بیشتر  نیست. هدف‌ اتحادیه اروپایی برای افزایش بهره‌وری 20 درصدی انرژی تا سال 2020، در بسیاری از کشور‌ها محقق نخواهد شد. هرچند تا سال 2030، ظرفیت کافی در اتحادیه اروپایی برای یافتن جایگزین گاز طبیعی ایجاد خواهد شد اما این ظرفیت تنها با داشتن اراده سیاسی کافی در کشور‌های عضو اتحادیه، وضع قوانین مناسب و افزایش بهره‌وری و ذخیره انرژی، به کاهش وابستگی به گاز روسیه منجر خواهد شد.
جمع‌بندی
به هر حال واقعیت این است که بحران اوکراین در سال 2014، روابط استراتژیک و سیاسی میان روسیه و کشور‌های اروپایی را دچار تغییراتی مهم کرده است. برای بسیاری از کشورهای اروپایی، این باور شکل گرفته که وابستگی به گاز روسیه امنیت ملی آنها را با خطرات جدی مواجه ساخته است، چرا که روسیه از گاز خود به‌عنوان یک اهرم سیاسی در ارتباط با کشور‌های اروپایی بهره می‌گیرد. تاریخ سلطه شوروی بر بسیاری از کشورهای بالتیک، مرکز و جنوب شرقی اروپا، دلیل اصلی نگاه ژئوپلیتیک سیاستمداران این کشور‌ها به روسیه است. از این رو است که فسخ قرارداد واردات گاز از روسیه یا تمدید نکردن آن برای این کشور‌ها توجیه‌پذیر است. به همین دلیل در حالی‌که این گزینه با برخی موانع حقوقی و اجرایی روبه‌رو است، یافتن گاز طبیعی جایگزین یا جایگزین کردن گاز طبیعی با دیگر انرژی‌ها در دستور کار این کشور‌ها قرار گرفته است. به همین دلیل است که این کشور‌ها از هم اکنون به فکر افزایش ظرفیت واردات ال‌ان‌جی خود افتاده‌اند.
اما دیگر کشور‌های اروپایی که چنین دغدغه‌های ژئوپلیتیک ندارند، یافتن جایگزین برای گاز روسیه را یک اولویت فوری و اضطراری برای خود تعریف نکرده‌اند. برای این کشور‌ها اینکه هزینه‌های ایجاد زیرساخت‌های اضافی را کشور‌های عضو یا اتحادیه بپردازد در سرعت پیشرفت کاهش وابستگی آنها به گاز روسیه موثر است. در نهایت، این نکته را نیز باید در نظر داشت که گاز منابع جایگزین ممکن است گران‌تر از گاز روسیه باشد. به این ترتیب، روابط سیاسی بین روسیه و اتحادیه اروپایی هر چه باشد، بسیاری از کشور‌های اروپایی مجبور هستند یک رابطه مستمر گازی را با روسیه حفظ کنند.