چرا خوزستان عقب ماند و اصفهان پیشرفت کرد؟
چرا خوزستان عقب ماند و اصفهان پیشرفت کرد؟ به جای اصفهان میتوان از شیراز، مشهد و تبریز نام برد، هر خوزستانی در خلوت خود و یا در زمان گذر از این استانها ناخودآگاه این سؤال در ذهنش پیش میآید و برای توسعهنیافتگی خوزستان به فکر و سابقه ذهنیاش مراجعه میکند تا جوابی قانع کننده به خود بدهد.
به گزارش پارس هادی شریفی در الف نوشت : چرا خوزستان عقب ماند و اصفهان پیشرفت کرد؟ به جای اصفهان میتوان از شیراز، مشهد و تبریز نام برد، هر خوزستانی در خلوت خود و یا در زمان گذر از این استانها ناخودآگاه این سؤال در ذهنش پیش میآید و برای توسعهنیافتگی خوزستان به فکر و سابقه ذهنیاش مراجعه میکند تا جوابی قانع کننده به خود بدهد.
هر فرد خوزستانی هنگام طرح این سؤال از خود میپرسد مگر در این استانها آفتاب از ناحیه دیگری طلوع میکند، یا آب و خاک آنها با آب و خاک ما متفاوت است و ... اما در پایان به این میرسد که از نظر اقلیمی نه تنها در یک سطح قرار دارند بلکه در پاره ای از موارد شرایط اقلیمی استان خوزستان بهتر از سایر استانهاست.
همانطور که روند توسعهیافتگی در کشورهای مختلف جهان دارای مراتب گوناگون است، در داخل یک کشور نیز روند توسعهیافتگی در بین استانها و مناطق مختلف یکسان نمیباشد. توسعهیافتگی استانهای کشور با توجه به فضای ناهمگن منابع و همچنین عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و اقلیمی مناطق ممکن است دارای روندی متناسب نباشد.
در این نوشتار میکوشم با توجه به واقعیتهای کنونی، چند دلیل این توسعهنیافتگی معرفی شود؛ معضل اول استان خوزستان، مدیران نالایقی است که برخی پستها را اشغال کردهاند، کمبود مدیر توانا، با جرأت و توانمند در این استان به شدت احساس میشود. این بدان معنی نیست که در این استان آدمهای توانمندی وجود ندارد، این استان آدمهای توانمند بسیاری را در خود جای داده اما فرصت به آدمهای توانا نمیرسد و ناتوانان و بله قربان گویان به مدیران بالاسری، بر صندلیها تکیه میزنند.
خوزستانِ دوره روحانی به شدت استان سیاست زده ای است، انتصابات در این استان نه بر اساس توانایی است و قابلیتهای مدیریتی، بلکه پاشنه انتصابات بر رابطه میچرخد تا توانایی. نمونه این انتصابات، انتصاب یک فرد دیپلمه، ۲۵ ساله و بدون سابقه کاری به عنوان معاون شهردار کلان شهر اهواز است. انتصاب دیگر، انتصاب مدیر کلی در این استان است که «خوزستان را در حد خودش نمیداند» و مجبور است به دلیل مخالفت نمایندگان با وزیر بر صندلی مدیر کلی اداره کنونیاش تکیه بزند و مدیر پروازی باشد چون نمیتواند از تهران دل بکند!
دید مدیران کل این استان به دهان مدیران مرکز نشین حتی صدای استاندارشان را نیز درآورده است، استاندار خوزستان میگوید: یکی از مشکلات مدیران استانی تعهد بیش از حد به سیاستهای ابلاغی از مرکز است.
دلیل دوم، قبل از پرداختن به دلیل دوم این را باید گفت : درست است که خوزستان استان جنگ زده ای است و جنگ هشت ساله بسیاری از زیر ساختهای این استان را نابود کرده است اما؛ اکنون بیش از دو دهه است که جنگ تمام شده است. دید دولتها، به استانها، دید تبعیض گونه ای است. نمونه آن را در مورد همین دو استان اصفهان و خوزستان میتواند برشمرد؛ وضعیت رودخانه کارون، وضعیت مناسبی نیست زاینده رود هم مانند کارون از نفس افتاده است اما، زاینده رود دغدغه رئیس جمهور است و کارون نه.
۲۰ هزار خوزستانی سال گذشته و امسال بعد از بارندگی با تنگی نفس مواجه شدهاند اما تاکنون نه تنها دلیل تنگی نفس مشخص نشده بلکه حتی یک مسئول نیز برای دلجویی از بیماران به این استان سفر نکرده است. گرما و آلودگی هوا در استان خوزستان (اهواز آلودهترین و جزء ده شهر گرم جهان است)، باعث شده خوزستان نیروهای متخصص خود را به دلیل مهاجرت از دست بدهد و چرخه محرومیت ادامه یابد.
گرمای هوا در کنار مسائل جدی دیگری همچون وقوع پدیده گرد و غبار در سالهای اخیر و نبود زیرساختهای رفاهی باعث شده است خوزستان به تدریج بهترین نیروهای متخصص خود را اعم از کارمند، پزشک، آموزگار و غیره به دلیل نبود انگیزه کافی و شرایط سخت کار در استان از دست بدهد و پیشرفت استان سیری نزولی پیدا کند.
استاندار خوزستان جهت حفظ جمعیت نخبه و فعال و سرمایه گذار در این استان، در صدد دادن امتیازی رفاهی به این استان برآمد و تردد خودروهای پلاک اروند را در این استان مجاز اعلام کرد، نبايد از مسائلي چون نابرابري و گستردگي فقر در استان و نیز فرار و مهاجرت نخبگان از استان به اين راحتي گذشت كرد گرچه در كوتاه مدت اثر رواني مثبت بر شهرها به واسطه زيبايي شهر و توجه به خواسته شهروندان در برخورداري از خودروهاي خارجي را داشته باشد اما اين بار رواني تنها متوجه ۱۰ تا ۱۵ درصد از افراد استان میشود. همین یک مورد نیز با مخالفت نعمت زاده وزیر صنعت دولت روحانی و سراج رئیس کل سازمان بازرسی مواجه شد. اما این دو مخالف کاش از واقعیت مطلع بودند که فعالیت داعش و تجزیه طلبان در طول یک و نیم سال اخیر چندین برابر شده و طبق آمار چندین هزار نفر به پيرو فرقه ضاله وهابيت شدهاند. از سیل مهاجرت از خوزستان نیز بی خبرند. تهدیدات امنیتی در این استان بسیار جدی و خطرناک است.
دلیل سوم عدم توسعهنیافتگی، فرهنگ حاکم بر این استان است، تنوع قومیتی نه تنها در یک استان بد نیست بلکه کنار هم بودن اقوام مختلف میتواند توطئه شوم دشمنان را خنثی سازد، اما اگر در بهکارگیری افراد در دستگاه های مختلف جناح بندی سیاسی و قومیت بر توانایی بچربد، وضع به گونه فعلی میشود.
گاهاً در بعضی مناطق این استان مناسبات فرهنگی و اجتماعی ویژه ای حاکم است که مانع از پیدایش اندیشه های نوین، ابداعی و خلاقیتهای انسانی میشود. این فرهنگ ویرانگر است، این دیدگاه در زمان انتخابات شورای شهر و مجلس، نمود بیشتری پیدا میکند آنجا که افراد بر اساس قومیت رای میدهند و نه صلاحیت. ذکر این نکته مهم است که دارا بودن فرهنگ و تمدنی خاص یا برخورداری از یک دست آورد فرهنگی هیچ ارتباطی با نژاد انسانی ندارد. زیرا تفاوت جوامع نه ناشی از سرشت طبیعی انسانها، بلکه تابعی از مناسبات متقابل آنها در شرایط زیستی خاص است.
آنچه امروز بر جوامع حکم میراند مناسبات انسانها با یکدیگر در واحد جامعه است، فرهنگ خوزستان ذاتاً سترون نیست، بلکه این تفکرات سنتی و جامعه کم بهره از تولید و کم دانش است که باعث عقبماندگی میشود. هر چه جامعه بیسوادتر باشد و به جای عقلانیت تعصب و مباحث قومیتی حاکم شود، و از طرفی دسترسی مردم به منابع خواندنی، اطلاعاتی و اندیشیدنی کمتر است معیار داوری به کسانی واگذار میشود که توان خواندن، اندیشیدن، بد اندیشیدن، نیاندیشیدن و مغرضانه و منفعتجویانه اندیشیدن واگذار میشود که این خود سبب عقبماندگی است.
ارسال نظر