در شرایطی که طرف مقابل موفق شده است آشتی با غرب را در اذهان عوام به بهبود وضع معیشت مردم پیوند بزند، آيا ما چاره دیگری جز نقد اجتماعی سیستم سرمایه‌داری داریم؟ 

وگرنه چطور می‌توان عوامفریبی را آشکار ساخت، و نشان داد وضعیت امروز از قضا متاثر از رویکردهای همان سرمایه‌داری در جناح‌های حاکمیت است، که حالا همان غرب‌گرایان همان سرمایه‌داری را به عنوان دارو تجویز می‌کنند!؟ 

پذیرش سرمایه‌داری، در عین مخالفت با نزدیکی به غرب، به حق به مخالفت با بهبود وضع مردم تعبیر خواهد شد، و در بهترین حالت از غرولند‌های بی‌ثمر فراتر نخواهد رفت، ‌و در هر حالت محکوم به شکست.