رفتار صحیح والدین با فرزند از دیدگاه اسلام
رفتار صحیح والدین با فرزند بسیار حائز اهمیت است. رفتار کودک شما بازتابی از رفتار خودتان است. پس با یادگیری روش های صحیح تربیت فرزند الگوی مناسبی برای آنها باشید.
رفتار صحیح والدین با فرزند از اهمیت بسزایی برخوردار است. والدین نقش بسیار مهمی در شکل گیری شخصیت و رفتار کودک دارند. در این مقاله به شما راهکار های درست و اصولی رفتار با فرزند را یاد میدهیم.
اهمیت رفتار صحیح والدین با فرزند
کلمه «امّ» که در قرآن و روایات، فراوان به کار رفته است، به معنای «ریشه و سرچشمه» است. در حقیقت مادر ریشه و سرچشمه وجود کودک است و کودک انعکاسی از واقعیات جسمی و روحی مادر است.[۱] اهمیت نقش مادر در شکلگیری شخصیت فرزند به اندازهای است که امام خمینی ره میفرماید: «قرآن کریم انسان ساز است، و زنها نیز انسان ساز»[۲] در جایی دیگر میفرماید: «دامن مادر بزرگترین مدرسهاى است که بچه در آنجا تربیت مىشود.[۳]
صاحبنظران علوم تربیتی عقیده دارند که پدر نیز نقش ویژه ای در تربیت فرزند دارد؛ چرا که کودکان تصوری اغراقآمیز از پدر دارند و او را بزرگ تر، قویتر و دارای نیرویی مضاعف میپندارند. این تصورات و توقعها مسئولیتهای بزرگ و تعیینکنندهای بر عهده پدران میگذارد.
نتایج برخی تحقیقات بیانگر آن است که یکی از عوامل ضعف خانوادههای امروزی، کاهش نقش پدر در خانواده است. کودکانی که در غیبت پدر پرورش یافتهاند، زمینههای بروز بزهکاری در آنان بیشتر است. فرزندانی که پدران آنها به اندازه کافی در تربیتشان نقش داشتهاند، دارای توانمندی بیشتری در حل مسائل، مهارتهای کلامی و پیشرفت تحصیلی بودهاند.
تپل شدن کودک به صورت کاملا طبیعی، در سریعترین زمان
شیوه های رفتار صحیح والدین با فرزند
ارتباط با فرزند چندان ساده و آسان نیست. منظور از ارتباط، صرفاً سخنگفتن با او یا شنیدن سخن او نیست؛ چون سخنگفتن، همیشه نشانه ایجاد ارتباط نیست و چه بسا ارتباط یکسویه پدید آورد. مراد از ارتباط، ارتباط دوطرفه، مداوم، تأثیرگذار و نتیجهبخش است.
شناخت دوران کودکی و نوجوانی
یکی از رفتار صحیح والدین با فرزند با فرزند، شناخت ویژگیهای دوران کودکی ونوجوانی استٰ؛ زیرا برخی والدین نمیدانند که با فرزندان در دوران کودکی یا نوجوانی چگونه رفتار نمایند.
حدیث مشهور نبوی(ص) ناظر به شناخت مراحل تربیت فرزند وچگونگی رفتار با فرزندان است: «الْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ وَزِیرٌ سَبْعَ سِنِینَ»؛[۵] کودک تا ۷ سال سرور، تا ۷ سال بنده، و تا ۷ سال وزیر است.
این روایت که جامعترین روایت درباره تربیت فرزند است، تلفیقی از ویژگیهای روانشناختی فرزند در مراحل رشد و وظیفه والدین در درک این ویژگیها ارایه نموده است.
در یک پروژه تحقیقاتی توسط دانشگاه کالیفرنیای آمریکا، ۶۰۰ بزرگسال مورد پیمایش و مطالعه قرار گرفت و این نتیجه حاصل شد، «هرچقدر که، ابراز احساساتِ عاطفی همچون در آغوشگرفتن، در کودکی آنها بیشتر بوده است، مشاهداتِ بزرگسالی آنها نشان میدهد که اضطراب و استرس به شدت پایینتری و همینطور سلامت روانی بالاتری داشتند، همچنین بر این موضوع تأکید شد که وجود احساسات عاطفی کمتر باعث میشود که بعضی از آنها در بزرگسالی دچار بیماریهای روانی و ذهنی، خشونت و دارای تعاملات اجتماعی ضعیف باشند و نگاه بدبینانه در ارتباطات خود با دیگران داشته باشند»
بنابراین در دوران کودکی مطلوب است والدین با فرزندان بازی کنند، زیرا بازی با کودک اهمیت زیادی در پرورش شخصیت او دارد. نتایج تحقیقات متعدد نشان میدهد کودکانی که از همراهی پدر در بازی و تفریح و سرگرمی برخوردار بودهاند، علاوه بر داشتن روابط عمیقتری با دوستان، دارای خودکنترلی و مهارت بیشتر در بیان هیجان خود و تشخیص احساسات بودهاند.
همچنین یکی از ویژگیهای دوران نوجوانی، بلوغ است. اکثر والدین تا زمانی که فرزندانشان، چه دختر و چه پسر به سن بلوغ نرسیدهاند، با مشکل خاصی مواجه نمیشوند، اما زمانی که فرزندشان وارد دوران بلوغ میشود، مشکلات شان آغاز میشود.
اکثر والدین به این دلیل که برای رفتار صحیح با فرزندانشان در سن بلوغ آموزش ندیدهاند، سعی دارند با فرزندانشان با همان حال و هوای کودکی رفتار کنند، وحال اینکه فرزندان در این سن، سعی در پیدا کردن شخصیت و هویت خود دارند و میخواهند تصمیمات زندگیشان را خودشان بگیرند، به همین دلیل سرکشی و مخالفت مکرر آنان با پدرو مادرشان در دوران بلوغ به چشم میخورد.
والدین باید بدانند که نوجوانان در سن بلوغ گرایش به استقلال دارند و دست به هر کاری میزنند تا این حس را به دیگران منتقل کنند، همین امر ممکن است سبب دور شدن نوجوانان از والدینشان شود. والدین در این شرایط باید به فرزند خود در حد معقول اجازه دهند که احساس استقلال کند.
از رفتار صحیح والدین با فرزند ، احترام والدین به یکدیگر
ارتباط والدین با یکدیگر، صمیمیت و احترامی که بر این رابطه حکمفرماست، اصلیترین محور تأمینکننده سلامت روانی فرزند بویژه در دوران کودکی است.
ستیزها و برخوردهای خشن والدین نسبت به یکدیگر در حضور فرزندان (در هر سطحی)، نتایج مخربی بر فرزندان دارد. در تحقیقات متعدد، تاثیرعدم تفاهم و دعواهای والدین درگوشهگیری، افسردگی، پرخاشگری و عدم اعتماد به نفس فرزندان بویژه کودکان ثابت شده است.[۸]
اختلافات دائمی و دعواهای والدین در حضور فرزندان، سطح سازگاری آنها را در ارتباطات اجتماعی کاهش میدهد و روحیه قدرشناسی را در فرزند تضعیف میکند. این مسئله به خودی خود تأثیرات ناسالمی بر ابعاد مختلف رشد و تکامل فرزندان بهویژه رشد شخصیتی دارد. ضمن آنکه روابط والدین با یکدیگر، به عنوان کلاس درسی است که مهارتهای ارتباطی و مهارتهای رفتاری با همسر را به او آموزش میدهد.
برخورد متفاوت والدین
برخورد والدین مختلف با فرزندانشان وقتی دچار تعارض و اختلاف نظر می شوند یکسان نیست و متفاوت است. بعضی خانوادهها سعی میکنند فرزندشان را همان گونه دربخش دایره بزرگ خود جا بدهند، بهگونهای که نتواند ازآن خارج شود.این بچهها اغلب بسیار وابسته بارمیآیند و قدرت تصمیمگیری ندارند و از هر گونه خطا و اشتباهی هم به شدت می ترسند. البته شاید به ظاهر افراد موفقی بنظر برسند؛ مثلاً خوب درس بخوانند یا آرام و فرمانبردار باشند ولی استقلال و خلاقیت لازم را ندارند.
والدینی که بیش از حد حمایتگر هستند باعث می شوند مشکل این بچهها بیشتر شود، اما وقتی دست از حمایتهای بیش از حد خود برمیدارند بچهها هم زودتر به استقلال میرسند.در واقع اگر والدین سرکوبگر این پیام رابه کودک بدهند که اگر می خواهی از دایره قوانین خانه خارج شوی، دیگر به اندازه کافی خوب و دوستداشتنی نیستی و این حرفها مرتب به کودک تلقین شود، او حتی باوجود برخورداری از توانایی و خلاقیت اجازه رشد و شکوفایی لازم را نخواهد داشت.
دراین مواقع طبق معمول به کودک احساس گناه همدست می دهد که چرا مطابق میل خانوادهاش رفتار نمیکند و همین موضوع باعث کم شدن اعتماد بهنفس او می شود.والدین باید توجه و باور داشته باشند که تعارض ایجادشده بین آن ها و فرزندانشان بخشی از هویت و استقلال کودکان است.
بنابر رفتار صحیح والدین با فرزند و چگونگی مدیریت آن است که خیلی اهمیت دارد زیرا اگر به خوبی مدیریت نشود یا باعث اضطراب و استرس و احساس ناامنی در بچهها میشود یا حسی از بیقیدی، بیتفاوتی و ترس در آن ها ایجاد می کند.
تفاهم والدین در شیوه رفتار و تربیت فرزند
بیتردید آن اندازه که هماهنگی و تفاهم والدین در تنبیه، تشویق و تربیت اهمیت دارد؛ نحوه تنبیه و تشویق چه باشد، اهمیت ندارد. آسیبی که فرزندان از ناهماهنگی والدین میبینند معمولاً بیشتر از آسیبی است که ممکن است از روش غلط تربیتی یکی از والدین ببینند.
به خاطر فوایدی که هماهنگی والدین برای تربیت فرزند و ارتباطش با والدین دارد، بهتر است والدین درباره شیوه صحیح تربیت فرزند به تفاهم برسند؛ زیرا عدم تفاهم والدین بر سر موضوعات و شیوههای تربیتی فرزند، اقتدار آنها را در برابر فرزند، خدشهدار میکند و فرزند نسبت به حقانیت و منطقی بودنِ توصیههای پدرو مادر دچار تردید می شود.
صبر والدین در رفتار با فرزند
سعه صدر یکی از مهمترین ارزشهای اخلاقی است که والدین باید به آن آراسته باشند. در بعضی موارد نظیر بازیها و شیطنتهای فرزند در صورتی که به خود و دیگران آسیب نمیزند، دعوای خواهر و برادر، یادگیری درسی فرزندان، داشتن فرزندان معلول جسمی و ذهنی، فرزندانی که به نوعی دچار اختلال رفتاری و روانی شدهاند، لازم است والدین، سعه صدر بیشتری داشته باشند.
اگر والدین بدانند که در بسیاری از چالشهای ایجاد شده توسط فرزندان نظیر بازیها، کنجکاویها و حتی دعواهای فرزندان با یکدیگر، درس زندگی وجود دارد، سعه صدر بیشتری از خود نشان خواهند داد. در زمان نبی مکرم اسلام(ص) تعدادی از مادران به حضرت مراجعه کرده و از شیطنت فرزندان خود به ایشان شکایت میکردند.
حضرت به این مادران فرمودند: «عَرامَةُ الصّبیِّ فی صِغَرِهِ زیادةٌ فی عَقلِهِ فی کِبَره»؛[۹] شیطنت و لجاج و ستیزهجوئی کودک، در دوران خردسالی او، نمایانگر فزونی عقل و اندیشه او در بزرگسالی است.
همچنین امام موسی کاظم ع فرمودند: «تُسْتَحَبُّ عَرَامَةُ الْغُلَامِ فِی صِغَرِهِ لِیَکُونَ حَلِیماً فِی کِبَرِه»؛[۱۰] چه خوب است که فرزند در خردسالی بازیگوش و پرتلاطم باشد؛ این رفتار نشانه حلم و خویشتنداری او در بزرگسالی است».
صبر والدین در برابر اقتضائات سنی فرزندان، ضمن آنکه موجب پرهیز از خشونت میشود، توانمندی فرزندان را درحل مسائل آینده به دنبال خواهد داشت. به عنوان مثال در چالشها و دعواهای بین خواهر و برادر، آنها دفاع از خود را یاد میگیرند و قدرت حل مسئله را پیدا میکنند.
پدر و مادر شادی باشید
وقتی نیازهای شخصی شما مانند ارتباط صمیمانه، همراهی، تفریح و… برآورده شود پدر یا ماردبودن آسانتر می شود. این به این معنی نیست که کودک بر زندگی شما تسلط داشته باشد. اگر نیازهای شخصی شما بعنوان یک بزرگسال برآورده شود دلیر بودن، ثبات داشتن ودر معرض کودکان بودن برای شما آسانتر می شود.
حفظ اقتدار در ارتباط با فرزند
تحقیقات زیادی درباره سبکهای فرزندپروری صورت گرفته و بین سه سبک «سهل گیرانه»، «مستبدانه» و اقتدارگرا»، بهترین و موفقترین سبک «اقتدار گرا» معرفی شده است.
سبکی که تاثیر آن در ایجاد ویژگیهای مثبت در فرزند ثابت شده است و در میان روشهای فرزندپروری مطرح شده. در روانشناسی، فرزندپروری «مقتدرانه» نزدیکترین روش تربیتی به روش« اسلام» است؛ زیرا والدین مقتدر با فرزندان خود با رفتار صمیمی و با ابراز محبت به آنان، رابطه خود را با آنها مستحکم میکنند و از جهت کنترل رفتاری، محدودیت های واضح و مناسب با سن فرزندان وضع میکنند.[۱۱]
والدین مقتدر، هرچند در تعاملات خود با فرزندانشان گرم هستند؛ با این حال هنگامی که موقعیت اقتضا میکند از بازخواست و تنبیه هم به صورت ملایم استفاده می کنند.آنها در زمان اشتباهات فرزندان به آنها اجازه میدهند دلایل خود را ارائه دهند و در این خصوص قضاوت زود هنگام نمیکنند.
در این خانوادهها، فرزندان بدون نگرانی راجع به مسایل خود با والدین گفتگو می کنند و والدین به جای نصیحت وسرزنش فرزندان از طریق گفتگو به اصلاح رفتار آنان می پردازند.
در خانوادههایی که والدین، مقتدر هستند معمولا افراط و تفریط وجود ندارد، یعنی نه در محبت کردن افراط میکنند و نه در اعمال قوانین. این نوع خانوادهها پشتیبان عاطفی قویای برای کودک به حساب میآیند.
این والدین از این که فرزندانشان برخی از مسائل را بهتر از آنان بشناسند، احساس رضایت میکنند؛ درباره مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با فرزندانشان گفتگو میکنند. وقتی فرزندان نمرات خوبی میگیرند و موفقیتی به دست میآورند به آنان پاداش و آزادی بیشتری میدهند و اگر نمرات پایین بگیرند با تشویق آنان به فعالیت بیشتر، آنها را کمک میکنند و آزادی آنان را محدودتر میکنند.[۱۲]
برقراری ارتباط منطقی با فرزندان جوان
جوان، بخش عمدهای از بحرانها و مشکلات نوجوانی و بلوغ را پشت سر گذاشته و آماده مقابله با یکسری از مشکلات ویژه جوانی است که ممکن است در این دوران نیز با خانواده خود در هر کدام از حوزههای تصمیمگیری دچار یکسری از مشکلات شود. بسیاری از خانوادهها در حل مشکلات جوان، قهر، طرد کردن، کنترل بیش از حد که از در دوران کودکی او استفاده میکردند، بکار میبرند؛ در حالیکه در این سنین استفاده از دلیل و استدلال، کارساز است.
در این سن، جوان از صحبت و بحث درباره هدفهای زندگی با والدین خود، لذت میبرد و به توصیهها و نصایح والدین بهتر گوش میدهد. باید توجه داشت که نصیحت هر فردی در حضور دیگران، به مثابه سرزنش برای نصیحتشونده است و به شخصیت او لطمه میزند.
خیرخواهی و نصیحت والدین به فرزند در هر سنی باید در خفا انجام شود و حتی در حضور خواهر و برادر نباشد. امام حسن عسکرى(ع) میفرمایند: «مَنْ وَعَظَ أَخَاهُ سِرّاً فَقَدْ زَانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلَانِیَةً فَقَدْ شَانَهُ»؛[۱۳] هر کس برادر (دینى) خود را پنهانى نصیحت کند، او را آراسته و اگر آشکارا نصیحتش نماید ارزش او را کاسته است.
احترام به فرزندان از دیگر رفتار صحیح والدین با فرزند
یکى از خواهشهاى طبیعى نوجوانان، این است که مانند بزرگسالان به شخصیتشان احترام شود. نوجوانان انتظار دارند که پدران و مادران و همچنین بستگان با آنان، مانند بزرگسالان برخورد نمایند.[۱۴] رسول خدا(ص) فرمود: «أَکْرِمُوا أَوْلَادَکُمْ وَ أَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ یُغْفَرْ لَکُمْ»؛[۱۵] فرزندان خود را احترام نمایید و آنان را نیکو تربیت کنید.
خداوند شما را خواهد آمرزید. امام رضا(ع) نیز میفرماید: «اَجْمِلْ مُعاشَرَتَکَ مَعَ الصَّغِیرِوَ الْکَبِیرِ»؛[۱۶] برخورد و معاشرت خود را با کوچک و بزرگ، زیبا گردان.»
مرحوم آقا بزرگ تهرانى مىگوید: من خود شاهد بودم که میرزاى شیرازى چگونه با فرزند نوجوان خود با کمال ادب رفتار مىکرد.
یک بار که در خدمت ایشان بودم، پیشخدمت میرزا آمد و براى فرزند آقا اجازه ورود گرفت و میرزا اجازه داد. در این هنگام فرزند خردسال ایشان داخل شد و پس از سلام ایستاد. میرزا اجازه نشستن داد و فرزند در نهایت ادب به صورت دو زانو نشست و چشم خویش را به زمین دوخت.
میرزاى شیرازى به پرسش از حال و درس کودک خویش پرداخت و در طى گفتوگو، فرزندش را جز با کلمه آقا خطاب نمىکرد. پس از مدتى فرزند اجازه رفتن خواست. پدر اجازه داد و به احترام او کمى از جاى خود برخواست.[۱۷]
نظارت بر رفتار فرزند
یکی از مهارتهای مهم نظارت والدین، پیشگیری از افزایش انحرافات و نظارت بیشتر بر رفتار آنهاست. متأسفانه، در خانوادههای امروزی، خانوادهها صرفاً نقش حمایتی پیدا کرده و نقشهای هدایتی و نظارتی خود را کمتر ایفا میکنند.
همین امر، موجب بروز آسیبهایی در خانواده مانند عادیشدن روابط دختر و پسر و افزایش آمار اعتیاد جوانان مجرد شده است.
عروس امام خمینی میگوید: «امام بعد از سن تکلیف بچهها، بیشتر دقتشان در تعلیم و تربیت آنها بود. همیشه از ما میپرسیدند: آیا شما میدانید بچهتان کی از خانه بیرون میرود و کی میآید؟
با چه کسانی رفتوآمد میکند و یا چه صحبتهایی میکند؟»[۱۸]
متأسفانه، امروزه برخی پدر و مادرها به بهانه اینکه فرزندانشان بزرگ شدهاند، مراقب آنان نیستند. اینان پدر و مادرانی هستند که تا وقتی فرزندشان مرتکب جرمی نگردیده، نمیدانند او کجا است و چهکار میکند! این در حالی است که امروزه فرزندان ما، بیشتر از هر زمانی نیاز به مراقبت دارند؛ زیرا زمینه ناهنجاریها افزایش یافته وتهاجم فرهنگی، جوانان ما را تهدید مینماید.
تقویت باورهای دینی
تقویت باورهای دینی فرزندان از اهمیت فراوانی برخوردار است. باورهای دینی، تعهد جوانان و نوجوانان را به دین بیشتر میکند. امام علی(ع) دربارۀ بازدارندگی دین از انجام کارهای ناشایست میفرماید: «اَلدِّینُ یَعْصِمُ»؛[۱۹] دین، از لغزش باز میدارد.
با توجه به پژوهشهای انجامشده بسیاری از صاحبنظران معتقدند که گروههای مذهبی، کمتر دچار بحرانهایی مانند بحران هویت میشوند؛ زیرا دین، میل کمالجویی و خیرخواهی افراد را اشباع میکند و این امر، به کاهش بسیاری از انحرافهای اجتماعی و اخلاقی منجر میگردد.
به دلیل تاثیرگذاری اعتقادات در رفتار انسان است که امروزه دشمنان قبل از هر چیز عقاید جوانان را نشانه رفته است، این امر در قالب فیلم، کتاب و شبکههای مجازی... نمود پیدا میکند، چنانچه سازندگان بازیهای رایانهای در بازیهایی با سبک آخرالزمان دینی، اغلب مقر حضور دشمنان نابود کننده جهان را، مسجد و یا محلهایی که نمادهایی اسلامی در آن به کار رفته، انتخاب میکنند و فرد منجی(عمدتاً سربازانی از ارتش آمریکا و انگلیس به عنوان پلیس صلح جهانی) پس از مبارزه با اهریمنان یا تروریستها (اغلب مسلمان هستند)، پس از نجات دنیا، جشن پیروزی را در مکانهایی با طرح و شکل کلیسا میگیرد. چنین بازیهایی «این مفهوم را به ذهن کاربر منتقل می کند که مسیحیان، عامل آرامش صلح و مودت و اسلام، عامل خشونت و... است.»[۲۰]
شاید بر این اساس باشد که درقرآن و روایات مسایل عقایدی مورد توجه قرار گرفته است، زیرا عقاید زیرساخت مسایل دیگر اعم از اخلاق و احکام است. از این رو است که لقمان فرزندش را به توحیدباوری فرا خواند: وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیم؛[۲۱] (به خاطر بیاور) هنگامى را که لقمان به فرزندش ـ در حالى که او را موعظه مىکردـ گفت: «پسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگى است.
متأسفانه در عصر حاضر، برخی والدین، به تعلیم آموزههای دینی فرزندان خویش اهمیت نمیدهند و برای یادگیری مهارتهای مختلف زندگی مادی برای کودکان و نوجوانان خویش هزینه بسیاری میکنند، اما نسبت به نهادینهسازی معارف دینی و معنوی آنان، کمتوجه یا بیتفاوتاند.
دیگر مهارت ها
وقتشناسی برای صحبت با نوجوان
اگر والدین زمانی که نوجوان، حوصله و وقت کافی دارد با او صحبت کنند، بهتر نتیجه میگیرند. اگر وقتی نوجوان خود را برای رفتن به میهمانی دوستش آماده میکند، به او بگویند میخواهم با تو صحبت کنم، نتیجه دلخواه حاصل نخواهد شد. علاوه بر آن، تا زمانی که احساس میکنید که نوجوان مشتاق شنیدن صحبتهای شماست، موضوعات مختلف و رویدادهای زندگیتان را برای او مطرح کنید.
نظر نوجوان را بیارزش ندانید
شاید نوجوان حرفی بزند که به نظر والدین احمقانه و کودکانه باشد. اگر این امر را مستقیما به او بگویید، ناراحت میشود و کمتر صحبت میکند. در برخی موارد که نظر او را قبول ندارید، آن را مطرح نکنید؛ زیرا نوجوان در این مقطع به تایید نیاز دارد.
شنونده فعال بودن از رفتار صحیح والدین با فرزند
در تربیت فرزند گوش کردن به صحبتهای نوجوان بیش از صحبت کردن اهمیت دارد. زیرا نوجوان احساس میکند او را درک میکنید. بکوشید حداقل روزی ۲۰ دقیقه شنونده صحبتهای او باشید. با روی باز روبهروی او بنشینید، در چشمهایش نگاه کنید و صحبتهایش را تکرار کنید. برای مثال، فرزندتان میگوید: من، امروز تکالیف زیادی دارم در جواب بگویید: پس امروز حسابی سرت شلوغه؟
او میگوید: امروز معلمم جلوی همه دانشآموزان با من دعوا کرد. در جواب بگویید: پس امروز از این که معلمت باهات دعوا کرد، ناراحت شدی؟ گوش کردن فعالانه چیزی فراتر از کلمات است. شما غم، شادی، رنجِش یا ناراحتی فرزندتان را باید از پس کلمات و تعابیر او با تمام وجود حس کنید تا بتوانید خود را در موقعیت او قرار دهید. به او فرصت دهید صحبت کند. با عجله حرفش را قطع نکنید.
ارسال نظر