شرح حدیث : «محبّت» با «تودّد» که موضوع بحث روایت مذکور است، تفاوت دارد؛ زیرا محبت داراى مفهوم عامى است که گاهى به معناى محبت قلبى و گاهى نیز به مفهوم اظهار محبّت مى آید؛ ولى تودّد این است که محبّت قلبى، با اظهار و ابراز همراه باشد.

نقش محبّت در جامعه اسلامى

افراد جامعه اسلامى بسان آجرهاى یک بناى عظیم هستند. اگر آجرها را بدون چسب و ملاط روى هم بچینند، طوفان یا زلزله ضعیفى همه بنا را ویران مى کند؛ لذا وجود ملاط یا چسب، بین آجرها لازم وضرورى است تا ساختمان از استحکام بیشترى برخوردار شود. استحکام سدّ اسکندر که به صورت ضرب المثل درآمده،{1} به این علت بوده که ملاط آن فلز مذاب بوده است.

جامعه اسلامى باید داراى محبّت ومودّت باشد، محبّتى که آن ها را همچون یک ساختمان، مجموعه اى واحد و یک دست سازد. به قول سعدى:

بنى آدم اعضاى یکدیگرند

که در آفرینش ز یک گوهرند{2}

عقل به چه معناست؟

منظور از عقل در این جا «عقل معاد» است یا «عقل معاش»؟

ظاهراً هر دو معنا مورد نظر است؛ چرا که اگر مودّت داشته باشد، در قیامت هم به شفاعت برمى خیزد. حضرت على (علیه السلام) فرمودند: چنان در میان مردم زندگى کن که در حال حیات و زندگى به سراغت بیایند و پس از مرگ برایت اشک بریزند.{3}

آرى، نیمى از عقل در تودّد و محبّت است.

روش محبّت کردن

حضرت صادق (علیه السلام) درمورد روش محبّت کردن مى فرماید:

«إِذَا أَحْبَبْتَ أَحَداً مِنْ إِخْوَانِکَ فَأَعْلِمْهُ ذَلِکَ فَإِنَّ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) قَال: (رَبِّ أَرِنِى کَیْفَ تُحْىِ الْمَوْتَى قالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قالَ بَلَى وَلکِن لِّیَطْمَئِنَّ قَلْبِى){4}؛ هنگامى که شخصى را دوست دارى، محبّتت را به وى ابراز کن؛ به دلیل این که حضرت ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمایان که چگونه مردگان را زنده مى کنى!» فرمود: «مگر ایمان نیاورده اى؟!» گفت: «آرى [ایمان آورده ام] ولى مى خواهم قلبم آرامش یابد».{5}

معناى روایت این است که محبّت درجاتى دارد؛ همان گونه که اعتقادات داراى درجاتى است بنابراین، هرچند دوستت مى داند که او را دوست دارى؛ دوستى ات را به وى اعلام کن، تا قوى تر شود.

ازجمله روش هاى محبّت کردن، عیادت بیماران، تسلّى دادن مصیبت زدگان، شرکت در غم و شادى مردم، یارى رساندن به مردم در مشکلات، مشورت دادن به آن ها، و امورى از این قبیل است.{6}

تبلیغ چهره به چهره

اخیراً مبلّغان مسیحى و برخى از روحانیّون اهل سنّت، براى تبلیغ، از روش خانه به خانه و چهره به چهره استفاده مى کنند؛ یعنى به جاى این که در مجالس عمومى به سخنرانى و تبلیغ بپردازند، به صورت خصوصى با تک تک افراد چهره به چهره بحث مى کنند.

تجربه نشان داده که نتیجه این گونه تبلیغ ها بهتر و اثر آن بیشتر است.

به تازگى این روش در میان مبلّغان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) نیز مورد استفاده قرار گرفته، و برخى از مبلّغان علاوه بر روش سنّتى، به این نوع تبلیغ نیز روى آورده اند.

این کار، نوعى «تودّد الى الناس» به شمار مى رود که نصف عقل شمرده شده است، و به ویژه در مورد جوانان که دوست دارند به آنها بها داده شود، تأثیرگذار است. البتّه آنچه گفته شد یکى از مصداق هاى «تودّد» است.{7}

پی‌نوشت‌ها:

1. شرح بیشتر را در لغت نامه دهخدا، ج 6، ص 2356 واژه اسکندر مطالعه فرمایید.

2. کلیّات سعدى، ص 88.

3. نهج البلاغه، حکمت 10.

4. سوره بقره، آیه 260.

5. کافى، ج 2، ص 644، ح 1.

6. آداب معاشرت در اسلام، ص 63 و 64، ح 12.

7. آداب معاشرت در اسلام، ص 243 و 244.

منبع: نخستین آفریده خدا، آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله)، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادی، انتشارات امام علی بن ابی طالب علیه السلام، قم، 1394.