مردها وقتی زنی را دوست دارند به او چه میگویند؟
مردها در عاشقی چگونه اند ؟ وقتی مردی واقعا زنی را دوست داشته باشد درباره او چگونه فکر میکند و به او چه میگوید ؟
حس محبت و دوست داشتن یک ودیعه الهی است که در وجود همه انسان ها قرار داده شده و هر کسی بنا بر شخصیتی که دارد این حس را به گونه ای متفاوت بروز می دهد.
بلوغ به ما می آموزد که همه ما گذشته ای داشته ایم که بخش هایی از آن ممکن است بهتر از گذشته دیگران بوده باشد. نکته اینجاست، با اینکه ما همیشه گذشته مان را به دنبال خود می کشیم، قرار نیست آن گذشته تعریف کننده ما باشد.
وقتی مردی عاشق میشود
وقتی مردی به نقطه ای می رسد که احساسش را برای دختر موردعلاقه اش ابراز می کند، معانی ضمنی متفاوتی با آن همراه خواهد بود. کلمات به تنهایی فقط کلمات هستند، چیزی که به آنها معنا و مفهوم می دهد، تعهدی است که آن مرد بعد از گفتن آن کلمات می پذیرد.
شادی و خوشبختی تو خوشبختی من است
دوست داشتن کسی یعنی احساساتتان را به او وصل کنید. یعنی در شادی اش سهم باشید و برای اینکه بتواند با درد و غصه هایش کنار بیاید از قدرت خودتان به او بدهد. همانطور که رابرت ای. هایلاین می گوید، «عشق وضعیتی است که در آن خوشبختی طر ف مقابل برایتان لازم و ضروری می شود».
فکر می کنم کامل و ایده آلی؛ هرچند می دانم که نیستی
مطمئناً هیچ کس کامل نیست. وقتی مردی زنی را واقعاً دوست داشته باشد، همه چیز درمورد آن زن برای او زیبا می شود و نه فقط زیبایی ظاهری، حتی طریقه راه رفتن و حرف زدن او برایش جذاب می شود. این مرد می داند که این زن هم نقص هایی دارد ولی برایش مهم نیست چون عشق یعنی بدی های آن فرد را هم در کنار خوبی هایش بپذیرید.
حرف هایم را با عمل به تو ثابت می کنم
همانطور که «دوستت دارم» فقط کلمه هستند، قول ها و وعده ها هم اگر عملی نشوند چیزی جز کلماتی نیستند به زبانتان آمده اند. مرد عاقل می داند کسی که به وعده های خود عمل نمی کند شایسته احترام نیست، کسی شایسته احترام است که به قول های خود وفا کند.
من به تو احترام می گذارم
هیچ وقت نمی توانید عاشق کسی شوید که احترامی برای او قائل نیستید. وقتی کسی را واقعاً دوست دارید، احترام شما به او بیشتر و عمیق تر خواهد شد. شما به افکار، احساسات و نظرات او احترام می گذارید. در تصمیم گیری هایی که روی هر دو شما اثر دارد حتماً اینها را در نظر می گیرید. و مهمتر اینکه، هیچ وقت طوری که اعتماد بینتان را خدشه دار کند رفتار نمی کنید.
من به تو اعتماد دارم
یک وجه بسیار مهم دیگر عشق اعتماد است. نقل قولی وجود دارد که می گوید، «عشق یعنی به طرفتان قدرت از بین بردن خودتان را بدهد ولی اعتماد داشته باشید که او این کار را نمی کند.» اعتمادی که همراه با عشق می آید فقط به این معنی نیست که اطمینان داشته باشید او به شما خیانت نمی کند. اعتماد به این است که او هم همان تعهدات را نسبت به شما دارد. اعتمادی که باعث می شود بتوانید در روزهای سختی به او تکیه کنید و برعکس. اعتمادی که می گوید او با شما صادق است و شما هم همینطور.
از هچ تلاشی به خاطر تو فروگذار نمی کنم
عشق فقط یک کلمه نیست، فقط یک اسم نیست، یک فعل است. برای اینکه واقعاً وجود داشته باشد باید عملی شود. نیاز به تلاش و پشتکار دارد. در نسل ما عشق ما را یاد آتش بازی می اندازد. تصویری بسیار زیبا و جذاب ولی غیرقابل پیش بینی و بسیار کوتاه در ذهنمان ایجاد می کند. چیزی که فقط خاطره اش در ذهن هایمان می ماند.
نسل قدیمی تر آتش روشن می کردند. آتش آنها با یک شعله بسیار کوچک شروع می شد و کم کم زبانه می کشید و بزرگ و بزرگ تر می شد. انسان عاقل تلاشی که برای بزرگ کردن و نگه داشتن آن شعله لازم است را درک می کند.
هر اتفاقی هم که بیفتد، من کنارت هستم
عاشق کسی بودن و به او تعهد داشتن به این معنی نیست که فقط در خوشی ها کنار او باشید. این یک کار پاره وقت نیست. یا هستید یا نیستید. این یعنی هم روزهای آفتابی کنارش باشید و هم در روزهای بارانی چتر روی سرش شوید. وقتی بیمار است از او مراقبت کنید، وقتی نیاز دارد کمکش کنید و مشکلات زندگی را با هم و در کنار هم پیش ببرید.
تعهد اصلاً ساده نیست. تعهد یعنی روی تمام گفته هایتان بایستید، حتی اگر مدت زیادی از گفتن آنها گذشته باشد.
می توانم آینده ام را با تو تصور کنم
وقتی مردی عاشق زنی می شود، زندگی اش دیگر فقط برای خودش نیست. من و تو دیگر تبدیل به ما می شود و وقتی شروع به فکر کردن درمورد آینده اش می کند، او را کنار خود می بیند. عاشق یک زن شدن یعنی بتوانید زندگی تان را با تمان لذت هایش با او متصور شوید.
نمی دانم واقعاً زندگی بدون تو چطور خواهد بود
ممکن است وقتی یک پیام محبت آمیز از طرف او دریافت می کنید این فکر به سراغتان بیاید یا وقتی دست در دست هم خیابان ها را طی می کنید. ممکن است یکدفعه به ذهنتان خطور کند که واقعاً زندگی تان قبل از اینکه این زن وارد آن شود چطور بوده است. البت خیلی خوب است که هرازگاه نگاه به گذشته داشته باشیم و از تجربیاتمان درس بگیریم ولی با حضور این فرد در زندگی تان به یکباره تمام توجهتان تنها و تنها معطوف به آینده تان با او خواهد شد.
گذشته ات هیچ اهمیتی برای من ندارد، فقط می خواهم آینده ات من باشم
بلوغ به ما می آموزد که همه ما گذشته ای داشته ایم که بخش هایی از آن ممکن است بهتر از گذشته دیگران بوده باشد. نکته اینجاست، با اینکه ما همیشه گذشته مان را به دنبال خود می کشیم، قرار نیست آن گذشته تعریف کننده ما باشد. و وقتی کسی را دوست داریم، مطمئناً گذشته او هم تعریف کننده او نخواهد بود. ما شروع به ساختن دنیای خودمان با این فرد می کنیم. خاطرات خودمان، سنت های خودمان، زندگی خودمان با همدیگر.
متوجه می شویم، کسی که او بوده است، کسی نیست که الان هست. البته اشکالی ندارد که هر ازگاه نگاه به پشت سر بکنیم ولی اگر قرار باشد برای مدتی طولانی روی آن متمرکز شوید، مطمئناً به هم خواهد ریخت.
عشق به هیچ سختی و مشکلی فکر نمی کند، تا بالاتر از توان و قدرت خود تلاش می کند و هچ بهانه ای برای غیرممکن ها نمی آورد چون همه چیز را برای خود قانونی و ممکن می داند
ارسال نظر