آیا کودکان را به مادربزرگ ها و پدربزرگها بسپاریم؟
وقتی مادربزرگ و پدربزرگ از نوه ها نگهداری می کنند، خیال والدین بابت بسیاری از موارد راحت است
در زندگی پر از مشغله امروز، بسیاری از والدین، به خصوص والدین جوان، فرصت کافی برای گذراندن وقت با کودک خود ندارند. بسیاری از خانم ها شاغل یا دانشجو هستند یا در کلاس هایی شرکت می کنند که نمی توانند فرزندشان را همراه خود ببرند.
آقایان هم که تکلیفشان مشخص است: کار و کار. گاهی حتی قبل از این که کودک بیدار شود از خانه بیرون می روند و زمان خواب کودک از کار برمی گردند. در طول روز، شاید حتی فرزند خود را نبینند. می ماند فقط روزهای تعطیل که هزار و یک کار دیگر هم برای انجام دادن دارند. حتی پدرانی که فرصت بیشتری دارند هم باز به طور معمول نمی توانند بیش از نیمی از روز را با فرزند خود باشند.
اما کودکان همچنان به توجه و مراقبت نیاز دارند. نیازهای آنها چندان با رشد و تغییر اجتماع تغییر نکرده است. کودک همچنان نیاز دارد کسی باشد که به او غذا بدهد، مراقب سلامتی او باشد، در برابر خطرات احتمالی از او محافظت کند، با او وقت بگذراند، برایش کتاب بخواند، با او بازی کند و جواب پرسش های بی پایانش را بدهد.
اما در زندگی امروز، از یک طرف والدین بسیار درگیر و مشغولند و از طرف دیگر، سبک زندگی جدید مانند گذشته نیست که اقوام و خویشاوندان در نزدیکی هم و حتی در یک خانه بودند و همیشه اطراف کودک پر از افرادی بود که می توانستند از او مراقبت کنند. پس چه باید کرد؟
کدام راه حل موثرتر و عملی تر است؟
والدین گزینه های متفاوتی برای حل کردن این تعارض، یعنی نیاز کودک به این که برایش وقت بگذارند از یک طرف و وقت نداشتن والدین از طرف دیگر، پیش روی خود می بینند.
۱. هماهنگی زمان کار والدین
برخی کار خود را به نحوی تنظیم می کنند که در هر ساعت دست کم یکی از والدین در کنار کودک حضور داشته باشد.
۲. کار های پاره وقت و مهد کودک
برخی با انتخاب کارهای نیمه وقت، ساعت هایی از روز کودک را به مهد کودک ها یا خانه های بازی می سپارند و بقیه ی روز خودشان از او مراقبت می کنند.
۳. پرستار
برخی دیگر پرستار انتخاب می کنند. پرستار می تواند زمان بیشتری با کودک بگذراند، حتی در خانه هم از او مراقبت کند و در همه ی ساعات شبانه روز در اختیار والدین باشد. به علاوه، ممکن است تحصیلات مرتبط خوبی داشته باشد یا تجربه اش در نگهداری از کودک از والدین بیشتر باشد. اما انتخاب یک پرستار خوب اصلاً کار ساده ای نیست. وارد کردن یک غریبه به زندگی، آن هم غریبه ای که او را نمی شناسی و سپردن فرزند عزیزت به او، انتخاب سختی است. به علاوه، پرستار گرفتن پرهزینه هم هست.
۴. مادربزرگ ها و پدربزرگ ها
در این بین، بسیاری به والدین خود مراجعه می کنند و فرزندان خود را به دست مادربزرگ ها و پدربزرگ ها می سپارند. چه کسی نزدیک تر و شناخته شده تر از پدر و مادر خود آدم؟ آنها که دلسوز هم هستند و نوه شان را خیلی دوست دارند. در نگاه اول، مادربزرگ و پدربزرگ بهترین گزینه برای نگهداری از کودکان هستند. البته قطعاً این کار فوایدی چند جانبه دارد.
مادربزرگ و پدربزرگ؛ آغوشی گرم، مهربان و دلسوز و البته بدون هزینه
وقتی مادربزرگ و پدربزرگ از نوه ها نگهداری می کنند، خیال والدین بابت بسیاری از موارد راحت است. می دانند که آنها بهترین ها را برای نوه ی خود می خواهند، به اندازه ی والدین برای نوه ها نگران هستند و از آنها به خوبی مراقبت می کنند. تازه هزینه های گرفتن پرستار را که ندارند هیچ، ممکن است در مواردی با کمک ها و خریدهای خود، هزینه های خانواده را پایین تر هم بیاورند. اما در این میان، نکاتی وجود دارد که نباید نادیده گرفته شود.
●ردپای گذر سن
مادربزرگ ها و پدربزرگ ها معمولاً سن بالایی دارند. اگر می خواهید فرزند خود را به آنها بسپارید، سن آنها را به خاطر داشته باشید و میزان توانمندی های آنها را بسنجید. فرزندان در بسیاری از موارد، تصویری از والدین خود دارند که خیلی واقع بینانه نیست. برای آنها پدر و مادرشان همان پدر و مادر قوی که از دوران کودکی و نوجوانی خود در ذهن دارند، باقی مانده اند که روزگاری به خوبی از عهده ی مراقبت و تربیت آنها برآمده اند و برای همین، فکر می کنند لابد الان هم می توانند به همان خوبی از نوه ی خود نگهداری کنند.
اما واقعیت این است که وقتی سن بالا می رود، آستانه ی تحمل در بعضی موارد پایین می آید. سر و صدا می تواند خیلی بیشتر از قبل کلافه کند. مدت زمانی که می توانند کار کنند کم تر می شود و نیاز به زمان های استراحت بیشتری دارند. آسیب پذیرتر هم می شوند. نمی توانند مثل قدیم روی پله ها دنبال کودک بدوند و اگر ناگهان زمین بخورند، آسیبی که می بینند بیشتر از قبل خواهد بود و دوره ی نقاهت و بهبودی هم خیلی طولانی تر خواهد بود. آنها نیاز دارند از زندگی خود لذت ببرند. البته حضور نوه ها بسیار دوست داشتنی است، اما اگر مسئولیت زیادی به گردن داشته باشند، فرصت کمی برای خودشان باقی می ماند.
● مراقب مادربزرگ ها و پدربزرگ ها هم باشید
پس اگر همه ی موارد را سنجیدید و به این نتیجه رسیدید که بهترین گزینه برای نگهداری از فرزندتان، مادربزرگ و پدربزرگ هستند، واقع بینانه توانمندی ها و ضعف های آنها را ببینید. شاید به شما نه نگویند، اما زمان استراحت، برنامه معمول زندگی و زمان هایی را که لازم دارند برای خودشان وقت بگذارند هم در نظر بگیرید. به آنها فرصت بدهید نگهداری از نوه های خود را کاری لذت بخش ببینند، نه وظیفه ای طاقت فرسا که در برابر آن، چاره ی دیگری برایشان باقی نمانده است.
گذاشتن فرزندان نزد پدربزرگ و مادربزرگ چه تاثیری روی کودک خواهد داشت؟
● فاصله ی نسل ها
والدین، فرزندان و پدربزرگ و مادربزرگ به سه نسل متفاوت تعلق دارند. یادتان هست چقدر با والدین خود اختلاف نظر و عقیده داشتید؟ حالا این فاصله به اندازه ی یک نسل با نوه ها بیشتر می شود.
والدین امروزی به خصوص دوست دارند فرزند خود را مطابق روش هایی بزرگ کنند که فکر می کنند درست تر از روش والدینشان است. آنها از کتاب های آموزشی، کلاس های گروهی، جلسات پرسش و پاسخ و جلسات مشاوره تخصصی استفاده می کنند تا روش های بهتری برای فرزندپروری بیاموزند.
اما تغییر روشی که سالیان سال، مادربزرگ و پدربزرگ فرزندان خود را با آن بزرگ کرده اند کار ساده ای نیست. می توان برای آنها توضیح داد البته، اما اگر هم بپذیرند، باز در عصبانیت یا حتی وقتی احساساتی می شوند، مثل هر انسان دیگری به روشی برمی گردند که بیشتر در وجود و ذهنشان نهادینه شده است.
● دنیای مدرن و فناوری ها
کودکان امروز از رایانه و اینترنت سر در می آورند و انواع و اقسام بازی های رایانه ای را می بینند و بازی می کنند. کارتون هایی می بینند که با کارتون های زمان والدینشان متفاوت است.
به واسطه ی قرار گرفتن در دنیایی رو به پیشرفت و غنی از اطلاعات، سریع تر از بچه های نسل قبل رشد می کنند و می توانند باهوش تر و خلاق تر باشند. همه این تفاوت ها، سبک فرزندپروری متفاوتی می طلبد. از سوی دیگر، برخی از این تغییرات می تواند برای پدربزرگ و مادربزرگ ها پذیرفتنی نباشند.
البته هستند مادربزرگ ها و پدربزرگ هایی که به خوبی کار کردن با رایانه را یاد گرفته اند و بازی های رایانه ای را می شناسند، اما باز نگاه آنها و سبک زندگی شان با کودکی که از وقتی چشم باز کرده دنیا را این طور دیده است، متفاوت خواهد بود. از یک طرف، هماهنگ شدن مادربزرگ ها و پدربزرگ ها با این دنیای به سرعت در حال تغییر می تواند سخت باشد و از طرف دیگر، کودک برای مواجه شدن با این دنیای بی انتهای اطلاعات گوناگون، نیاز به راهنمایی های موثر و به موقع و نظارت کافی دارد که از عهده ی کسانی برمی آید که شناخت خوبی از انواع و اقسام رسانه ها، وب سایت ها، امکانات اینترنت و تبلت داشته باشند.
● اختلاف روش ها و سردرگمی بچه ها
یکی از مسائلی که در خانواده هایی که نوه ها نزد پدربزرگ و مادربزرگ ها می مانند بسیار متداول است تفاوت روش های والدین و پدربزرگ و مادربزرگ است. در این شرایط، گاه بچه ها گیج می شوند و نمی دانند بالاخره چه کار کنند.
کودکان به خصوص در سنین قبل از دبستان، با سرعت و شدت در حال جمع آوری اطلاعات در مورد زندگی هستند. قوانین زندگی را کشف می کنند و برای خود نقشه ای از زندگی و آدم ها در ذهن می سازند. این که چه رفتاری صحیح است و چه رفتاری غلط، چه محدودیت هایی در زندگی انسان وجود دارد، چه چیزهایی ارزش است و چه چیزهایی پسندیده نیست، حتی این که خودشان چقدر ارزشمندند، عزت نفس و اعتماد به نفسشان، این که بهترین راه برای رسیدن به خواسته ها کدام است، احساسات چه معنایی دارند، چطور باید با دیگران رفتار کرد، سر میز با چه آدابی باید غذا خورد و خلاصه، پایه های همه ی آنچه زندگی را می سازد در این سن می آموزند.
وقتی بین والدین و مادربزرگ و پدربزرگ در هریک از این موارد اختلاف نظر وجود داشته باشد، ممکن است باعث شود که کودک دچار گیجی و سردرگمی شود. نمی داند بالاخره اجازه دارد سر خوراکی های یخچال برود یا نه، درست است که به غریبه ها سلام کند یا نه.
این شرایط می تواند روی شکل گیری عزت نفس و اعتماد به نفس کودک، درونی شدن ارزش ها و رفتارهای صحیح تاثیر بگذارد. بنابراین، یک بحث بسیار مهم در این زمینه هماهنگ شدن والدین با پدربزرگ و مادربزرگ، دست کم در مورد موضوعات مهم است.
اگر قرار است قوانینی وضع شود، بهتر است در خانه ی خودتان و والدینتان یکی باشند. بهترین کار این است که چندین بار با صبر و حوصله و البته جدی، با پدربزرگ و مادربزرگی که قرار است از فرزندتان نگهداری کنند جلساتی داشته باشید و با هم صحبت کنید. در مورد مسائل و قوانین مهم به توافق برسید. نظر آنها را بشنوید. البته قرار نیست در همه ی موارد شما آنها را تغییر بدهید. اگر می خواهید وظیفه ای به این سنگینی را به آنها محول کنید، باید در مواردی هم پذیرا باشید و شما با آنها هماهنگ شوید.
● دلبستگی و مادربزرگ ها و پدربزرگ ها
کودکان به یک یا گاهی دو نفر از بزرگسالان اطراف خود دلبسته می شوند. معمولاً این فرد مادر است. دلبستگی و نوع رفتار فردی که کودک به او دلبسته می شود تا آخر عمر روی زندگی کودک موثر خواهد بود.
کودک که به فردی دلبسته می شود که همیشه هست، هر وقت اعلام نیاز می کنند به نیازش پاسخ می دهد، از او مراقبت می کند و به او احساس امنیت می دهد، پذیرا و گرم است و به او می فهماند که در هر شرایطی، بدون هیچ قید و شرطی او را دوست دارد، حتی اگر رفتار او را نپذیرد، یاد می گیرد که دوست داشته شدن می تواند بدون شرط باشد. احساس امنیت می کند و در رابطه های مهم دوران بزرگسالی خود نیز این احساس امنیت را خواهد داشت و طبیعتاً زندگی شادتری تجربه خواهد کرد.
اما کودکانی که مراقب ثابتی ندارند، با روش های مختلفی با رفتار آنها برخورد می شود و یا احساس پذیرفته بودن در هر شرایطی را تجربه نمی کنند چنین احساس امنیتی ندارند. آنها فکر می کنند تنها در شرایط خاصی مقبول و دوست داشتنی خواهند بود،. به همین دلیل هم شروع به رفتارهایی برای حفاظت از خود در برابر این دنیای ناامن می کنند. این کودکان در بزرگسالی و به خصوص در روابط نزدیک خود، مشکلات زیادی خواهند داشت.
بهترین حالت این است که کودک به خصوص در دو سال اول با مادرش باشد که بتواند به او دلبسته شود. البته رفتار مادر در ایجاد دلبستگی خوب و سالم و امن بسیار موثر خواهد بود. تنها حضور مادر به این معنا نیست که دیگر مشکلی وجود ندارد. اما قطعاً دائم تغییر دادن شیوه ی زندگی کودک، به خصوص در سال های اول، باعث آزار او خواهد شد. پس اگر هم ناچارید او را نزد کسی بگذارید، سعی کنید همیشه یک فرد ثابت باشد. همچنین، اگر می خواهید مادربزرگش از او در مواقعی که نیستید نگهداری کند، از همان ابتدا تقسیم بندی زمانی مشخصی داشته باشید تا برای کودک قابل پیش بینی باشد.
● خطر از دست دادن فردی که کودک به او دلبسته است
از دست دادن فردی عزیز بسیار سخت و پر از استرس است. برای کودکان هم همین طور است، حتی اگر واکنشی که نشان می دهند شبیه به بزرگسالان نباشد. اگر کودک تنها به مادربزرگ یا پدربزرگش دلبسته باشد و آنها سن بالا یا بیماری خاصی داشته باشند، خطری که کودک را تهدید می کند از دست دادن آنها در سن کم است.
از دست دادن فردی که به او دلبسته است برای کودک ضربه ی بزرگی به حساب می آید. بنابراین، هرچند فکر کردن به این موضوع بسیار ناراحت کننده و دردآور است، سعی کنید واقع بین باشید و در صورت وجود شرایطی که این خطر را بالا می برند، دست کم به کودک این فرصت را بدهید که به فرد دیگری، به خصوص پدر یا مادر خودش هم دلبسته شود، تا بتواند از عهده ی استرس از دست دادن فرد مورد دلبستگی اش، تاب بیاورد.
ارسال نظر