مرد همیشه بیاعتنایی زن نسبت به خود را ستوده است
حجاب در اسلام یک وظیفهای است که بر عهده زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد با مرد باید کیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات کند. این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده و نه چیزی است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد.
اشکال: مخالفان حجاب میگویند مجبور ساختن زن به اینکه حجاب داشته باشد بیاعتنایی به حق آزادی او و اهانت به حیثیت انسانی اوست و به عبارت دیگر ظلم فاحش است به زن.
پاسخ:
حجاب در اسلام یک وظیفهای است که بر عهده زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد با مرد باید کیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات کند. این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزی است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعی او که خداوند برایش خلق کرده است محسوب شود.
تدبیری از سوی خود زنها
حیا و عفاف و ستر و پوشش تدبیرى است که خود زن با یک نوع الهام براى گرانبهاکردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است. زن، با هوش فطرى و با یک حس مخصوص به خود دریافته است که از لحاظ جسمى نمى تواند با مرد برابرى کند و اگر بخواهد در میدان زندگى با مرد پنجه نرم کند از عهده زور بازوى مرد برنمى آید، و از طرف دیگر نقطه ضعف مرد را در همان نیازى یافته است که خلقت در وجود مرد نهاده است که او را مظهر عشق و طلب و زن را مظهر معشوقیّت و مطلوبیّت قرار داده است.
باید آتش عشق و طلب مرد را تیزتر کرد
وقتى که زن مقام و موقع خود را در برابر مرد یافت و نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست همانطور که متوسل به زیور و خودآرایى و تجمل شد که از آن راه قلب مرد را تصاحب کند، متوسل به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد نیز شد. دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق و طلب او را تیزتر کند و درنتیجه مقام و موقع خود را بالا برد.(گزیدهای از کتاب مسئله حجاب،ص62و63)
مردان از ابتذال زنان بیزارند
مرد برخلاف آنچه ابتدا تصور مى رود، در عمق روح خویش از ابتذال زن و از تسلیم و رایگانى او متنفر است. مرد همیشه عزت و استغناء و بى اعتنایى زن را نسبت به خود ستوده است.
ابن العفیف مىگوید:
تُبْدِى النِّفارَ دِلالًا وَ هْىَ آنِسَةٌ یا حُسْنَ مَعْنَى الرِّضا فى صورَةِ الْغَضَبِ
نظامى مى گوید:
چه خوش نازى است ناز خوبرویان ز دیده رانده را از دیده جویان
به طورکلى رابطه اى است میان دست نارسى و فراق از یک طرف و عشق و سوز و گرانبهایى از طرف دیگر، همچنانکه رابطه اى است میان عشق و سوز از یک طرف و میان هنر و زیبایى از طرف دیگر؛ یعنى عشق در زمینه فراقها و دست نارسى ها مى شکفد و هنر و زیبایى در زمینه عشق رشد و نمو مى یابد.(گزیدهای از کتاب مسئله حجاب،ص65)
این رفتار منافاتی با اصل آزادی ندارد
اگر رعایت پارهای مصالح اجتماعی، زن یا مرد را مقید سازد که در معاشرت روش خاصی را اتخاذ کنند و طوری راه بروند که آرامش دیگران را برهم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند، چنین مطلبی را منافی حیثیت انسانی و اصل «آزادی» فرد نمیتوان دانست. برعکس، پوشیده بودن زن در همان حدودی که اسلام تعیین کرده است موجب کرامت و احترام بیشتر اوست، زیرا او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون میدارد. شرافت زن اقتضا میکند که هنگامی که از خانه بیرون میرود متین و سنگین و باوقار باشد، در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچگونه عمدی که باعث تحریک و تهییج شود به کار نبرد.
ارسال نظر