نقش اخلاق فردی در اجتماع
اتصاف جوامع انسانی به اخلاق نیک اجتماعی را که نتیجه آن تعالی جامعه است, باید در متخلق نمودن آحاد آن جامعه به صفات نیک اخلاق متصور شد چرا که فرد, فرد انسان ها هستند که جامعه را شکل می دهند و نیز اخلاق یکایک آنها, اخلاق اجتماعی را می سازد و تکرار این موضوع است که عرف جامعه را رقم می زند و آن رفتار و اخلاق, درونی و به نوعی ساری می شود و رعایت آن سبب تقدیر و تحسین آحاد آن جامعه و رعایت نشدن آن مستوجب سرزنش و عتاب همنوع را فراهم می آورد
اتصاف جوامع انسانی به اخلاق نیک اجتماعی را که نتیجه آن تعالی جامعه است، باید در متخلق نمودن آحاد آن جامعه به صفات نیک اخلاق متصور شد؛ چرا که فرد، فرد انسانها هستند که جامعه را شکل میدهند و نیز اخلاق یکایک آنها، اخلاق اجتماعی را میسازد و تکرار این موضوع است که عرف جامعه را رقم میزند و آن رفتار و اخلاق، درونی و به نوعی ساری میشود و رعایت آن سبب تقدیر و تحسین آحاد آن جامعه و رعایت نشدن آن مستوجب سرزنش و عتاب همنوع را فراهم میآورد.
دین مبین اسلام با وقوف کامل بر این امر، مبانی اخلاقی را مطمح نظر قرار میدهد که نه تنها جنبه اخلاق فردی دارد بلکه بازتاب آن به درون جامعه برمیگردد و مدار مراعات اخلاق درون اجتماعات بشری عینیت مییابد. در آموزههای دینی توصیه به همنشینی با انسانهای والا و متخلق به اخلاق الهی و نیز پرهیز از دوستی با مردم نا اهل شده است و بر همین اساس است که مولوی یار بد را بدتر از مار بد میداند که مار بد تنها بر تن آدمی آسیب میرساند اما یار بد بر دین و ایمان شخص اثر مینهد و آن را مسموم میکند.
در تعالیم عالیه اسلام، مراعات اخلاق نیک و حسن خلق از مبانی اصلی و جدی تعلیم و تربیت تلقی شده و رعایت نکردن آن نوعی نقص در دینداری فرد محسوب میشود. قرآن، اولین و کوچکترین نمونه جامعه را که خانواده است، مد نظر قرار داده و توصیه اکید بر رعایت موازین اخلاق بخصوص احترام والدین میکند. از دیگر سوی توجه به همنوع خویش و سعی در مرتفع کردن مشکلات ابناء جامعه و دلسوزی برای کسانی که دچار مشکلات گوناگون شدهاند، بسیار مورد توجه و نظر است تا جایی که اگر فرد نتواند کمکی هم برساند اما در قلب خویش آرزوی این کار را داشته باشد، این فعل قلبی از حسنات وی بهحساب میآید و نیز عکس این عمل، تقبیح و به دور از تعالیم انسانی بر شمرده میشود؛ چنانکه شیخ اجل میگوید:
تو کز محنت دیگران بیغمی/ نشاید که نامت نهند آدمی
تو کز محنت دیگران بیغمی/ نشاید که نامت نهند آدمی
و در جای دیگر اینگونه بیان میکند که:
کسی خسبد آسوده در زیر گل/که خسبند از او مردم آسوده دل
اسلام با شعاع نگرش عمیق و گسترده، موازینی را برای جامعه بشری مطرح میکند و ظرافتهای اخلاقی را مدنظر قرار میدهد که بسیار جای تامل و تعمق دارد، تعالیم اسلام از همان اوان ظهور و بروز بر پایه برابری و مساوات بین مردم بنا نهاده شده و برتری فقط بر حسب تقوی و قرب بیشتر به حق تعالی است و بس و رنگ، لباس، پست و مقام و... در تعیین حقوق و وظایف اخلاقی مدخلیت ندارد.
در اسلام از جمله خصوصیات اخلاقی، عفو و گذشت درعین قدرت است که یکی از شاخصههای دانسته شده و باتوجه به آیات قرآن که قصاص را حق صاحب دم میشمارد، اگر عفو و گذشت پیشه کند، خداوند خود اجر این عملش را خواهد داد(شوری۴۰) و این پاداش بزرگی است برای بنده ازسوی معبود خویش. از آموزهها و تعالیم انسانساز اسلامی است که به مردم میآموزد در جامعه فروتنی پیشه سازند و غرور و تکبر نورزند و به افراد جامعه به سبب پست و مقام یا موقعیت اجتماعی و... فخر نفروشند و به تعبیر قرآنی با تواضع روی زمین گام بردارند؛ توجه به این مبانی ژرف اخلاقی، انسانی و سعی در مرعی نمودن آن در جامعه هم تعالی فردی و هم تعالی اجتماعی را در بر خواهد داشت و مسیر برای نیل به سعادت هموار تر خواهد بود.
ارسال نظر