به گزارش پارس نیوز، 

باید به طور جدّ ، مراقب زبان و حرکات و سکنات خود باشیم که مبادا اسباب دل شکستن کسی را فراهم آوریم و اگر چنین کاری رخ داد بعد از توبه و استغفار جدی به درگاه ربوبی، باید، عملا جبران کنیم و پیش آن شخص برویم و دلش را به دست آوریم و اگر به او دسترسی نداریم در کنار کار خیری مانند قرآن و نماز خواندن به نیت او،صدقه‌ای هم به عنوان رد مظالم به فقیر بدهیم.

به طور کلی شکستن دل انسان مؤمن که به تعبیر روایات، احترام او از کعبه بیشتر است، دارای آثار وضعی و جانبی فراوانی است و دلی که شکست به سادگی التیام نمی‌یابد و جبران آن دشوار است.

پس در مرحله اول باید انسان مراقب باشد دل کسی را نشکند و قلبی را جریحه دار نسازد و اگر خدای ناخواسته این اتفاق افتاد باید به سرعت جبران و تلافی کند و دل شکسته را التیام بخشد و آن را به دست آورد و تنها استغفار و آمرزش کافی نیست، مگر این که آن فرد از انسان دور باشد و انسان قدرت جبران نداشته باشد که در این صورت علاوه بر استغفار و طلب آمرزش از درگاه الهی باید در حق آن فرد دعای خیر کرد و خیر دنیا و آخرت او را از خداوند درخواست نمود و با این کار انشاءالله قلب او در باطن از شما راضی و خشنود می گردد. در ادامه این مطلب را به نقل از سایت شهر سوال می‌خوانیم.

در حدیث آمده است که خداوند می‌فرماید: انا عند المنکسره قلوبهم؛ من همدم قلب های شکسته هستم یعنی انسان دل شکسته در پیشگاه خداوند دارای جایگاه ویژه‌ای است و مورد توجه خداوند است و دعا و نفرین انسان دل شکسته خیلی زود اثر می‌بخشد.

نظر امام صادق علیه السلام در   زمینه گناه شکستن دل دیگران :

«قالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: لِیأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنّی مَنْ آذی عَبْدِی الْمُؤْمِنَ وَ لَْیأْمَنْ غَضَبی مَنْ اَکْرَمَ عَبْدِی الْمُؤْمِنَ؛(۱) «خداوند عزیز و جلیل می‌فرماید: کسی که بنده مؤمن مرا اذیت کند، با من اعلان جنگ کرده و کسی که بنده مؤمن مرا تکریم کند، از خشم و غضب من خود را در امان بداند.»

خلاصه اینکه:

لذا باید به طور جدّ، مراقب زبان و حرکات و سکنات خود باشیم که مبادا اسباب دل شکستن کسی را فراهم آوریم و اگر چنین کاری رخ داد بعد از توبه و استغفار جدی به درگاه ربوبی، باید، عملا جبران کنیم و پیش آن شخص برویم و دلش را به دست آوریم و اگر به او دسترسی نداریم در کنار کار خیری مانند قرآن و نماز خواندن به نیت او، صدقه‌ای هم به عنوان رد مظالم به فقیر بدهیم.

پی‌نوشت:

۱. الکافی، ج ۲، ص ۳۵۰، ح ۱.