به گزارش پارس نیوز، در بخشی از مقدمه کتاب خِتُامُه مِسک آمده: «در سال 1381 که اولین کتاب از ارشادات و رهنمودهای عارف و اصل مرحرم آیت الله العظمی بهجت، به نام فیضی از ورای سکوت تدوین شد؛ بنا به دلایل شخصی تصمیم بر این شد که بیانات حضرت استاد را دیگر به عنوان کتاب منتشر نکنم ولی در عین حال جمع آوری و جستجوی منابع را در حد امکان دنبال می کردم، تا اینکه در زمستان سال 1391 در دهه آخر ماه صفر المظفر 1434 در مجلس روضه ای حضرت استاد آیت الله امجد به این جانب فرمودند: «چرا مطالب مرحوم آیت الله العظمی بهجت (رحمه الله) را در اختیار دوستان قرار نمی دهی و چاپ نمی کنی؛ ارشادات ایشان برای همه نافع است...»

عرض کردم: قصد چنین کاری نداشتم؛ اگر شما امر نمایید؛ مسئله دیگری است.

فرمودند: «این کار انجام شود برکات زیادی دارد.

از آن تاریخ با قصدی مضاعف به تکمیل مقداری از مباحث که آماده شده بود؛ مبادرت نمودم.

تا اینکه در ماه مبارک رمضان 1434 (تابستان 1392) آن ها را در اختیار حضرت استاد قرار دادم که اگر نقطه نظری دارند، اعمال شود. با لطف و بزرگواری زائدالوصفی نکات خود را فرمودند و حقیر را مورد تشویق بیشتری قرار دادند.

حاصل آن، مجموعه ای از بیانات و ارشادات عارف کامل، سالک واصل، شیخ الفقهاء و المجتهدین مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت است که در طول سال های متمادی در کرسی تحقیق و تدریس برای اساتید و فضلای حوزه علمیه قم ایراد شده است.

ایشان در خلال مباحث علمی و در درس خارج فقه و اصول به مناسبت، مطالبی را در اعتقادات و اثبات ولایت و وصایت حضرات معصومین (علیهم السلام) به خصوص مولی الموحدین حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) و وجود مقدّس صاحب العصر و الزمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) ایراد می فرمودند و اظهار می داشتند: «موضوع بحث ما این ها نیست لکن از باب درد دل این جملات معترضه را می گوییم.» یا اینکه می فرمودند: «غرض اقامه برهان است و الّا ما نمی خواهیم به وحدتی که حضرات معصومین (علیهم السلام) به آن امر کرده اند، خللی وارد کنیم...»

ایشان در مسائل سیاسی و اجتماعی با ژرف اندیشی و کیاست خاصی در رابطه با چگونگی عملکرد استعمار در مورد مسلمانان، و ایجاد شکاف و رخنه در میان آنان مطالبی را بیان داشته و به پیشامدهایی مانند حمله نظامی امریکا به افغانستان و ... اشاره می نمودند.

هم چنین در مورد عبرت و تجربه آموزی از تاریخ گذشتگان و گرفتاری ها و ابتلائات آن ها، به خصوص در تاریخ اسلام و تشیّع و تاریخ زندگانی علما و زحماتی که آن بزرگان برای اعتلای کلمه الله و حقانیت شیعه متحمّل شده اند، بیاناتی ایراد می فرمودند.

بعضی از مباحث ولایت را کراراً بیان می فرمودند با این که همه می دانستند ایشان به قدر ضرورت و موجز صحبت می کردند. طوری که روزی یکی از دوستان بعد از درس به ایشان عرضه داشتند: در صورت امکان توضیح بیشتری در مورد این بحث بفرمایید. ایشان در جواب فرمودند: «من از یک بار حرف زدن اباء دارم تا چه رسد به تکرار آن.»

لذا با شناختی که از حضرت استاد داشتیم؛ می دانستیم ایشان تعمّدی در این کار دارند.

بعضی از این تکرارها لطایف، ظرایف و تأکیداتی همراه دارد که بدین وسیله می خواهند مطالب را روشن، بدیهی و یقینی کنند...»

فهرست کتاب شامل بحث ها و گفتارهایی است که در جلسات مختلف موضوع بندی شده و تقریبا تمام موضوعات اخلاقی و دینی را در بر می گیرد. ترویج حلال، دعا برای دیگران، جایگاه مرجعیت، کرامت شیعه، وظیفه شناسی و... از موضوعاتی است که مطرح شده

فهرست کتاب شامل بحث ها و گفتارهایی است که در جلسات مختلف موضوع بندی شده و تقریبا تمام موضوعات اخلاقی و دینی را در بر می گیرد. ترویج حلال، دعا برای دیگران، جایگاه مرجعیت، کرامت شیعه، وظیفه شناسی و... از موضوعاتی است که مطرح شده. در ادامه دو مورد از گفتارهایی که با موضوع مشخص ذکر شده را می خوانید:

دعای فرج

در روایت داریم که در آخرالزمان همه هلاک می شوند: الّا من دعا بالفرج.

اصولاً همین دعای فرج یک امیدواری و یک نوع ارتباط روحی با صاحب دعاست، و این خود یک مرتبه ای از فرج می باشد.

احتمال می دهم آنچه در روایت آمده است که فإنّ فی ذلک فرجکم و یا فإنّ ذلک فرجکم معنایش همین باشد، که اگر موفق به انجام این ادعیه شدید، باید بدانید خود این یک مرتبه ای از فرج است والّا چرا شما برای محالات دعا نمی کنید، مثلاً نمی گویید: «خدایا یک جمع بین نقیضین مقدر بفرما!»

قابلیت انسان

انسان این قابلیت را دارد که به اعلی علیین برود، و هم چنین قابلیت دارد که به اسفل السافلین برود.

بسم الله، این میدان به این وسعت برای هر فردی از افراد هست، به خدا پناه می بریم.

یکی از اساتید ما با آن همه ریاضات، کارها و دستگاه هایی که داشت، می فرمود: «من حاضرم که خدا با من سر به سر عمل کند!»

با خود می گفتم: «ایشان با این همه کارها، دستگاه ها و نماز... این حرف را می زند. تازه در شبانه روز همیشه مشغول درس و فکر و تحصیل و این طور مطالب بود، کأنّه همه فقه را از اول تا به آخر حفظ بود. حتی ما زمانی درسی را در محضر یکی از اساتید می خواندیم، بعد از آن می آمدیم در محضر ایشان به مناسبت هایی یک صحبتی از همان درسی را که خوانده بودیم؛ می کردیم. کأنّه ایشان مدرس همان درس بوده، تمام مسئله را از اول تا به آخر حفظ بودند. درس را ما تازه خوانده بودیم و ایشان، خدا می داند که چند سال قبل آن را خوانده و گفته و دیده است.»

مقصود اینکه می فرمودند: «من حاضرم که خداوند سر به سر با من، برخورد نماید.»

به خدا پناه می بریم، واقعاً ما باید چه کار کنیم!؟

خِتُامُه مِسک (رهنمودها و ارشادات حضرت آیت الله العظمی بهجت)/ نویسنده: مسعود دلاور/ 590 صفحه/ انتشارات بین الملل