گویا برخی نزدیکان جو بایدن ، علاوه بر سه گزینه «بازگشت واقعی به برجام » و « عدم بازگشت به برجام»و « بازگشت بدون خاصیت به برجام»، گزینه دیگری را نیز به رئیس‌جمهور جدید آمریکا پیشنهاد داده‌اند! این گزینه، «انعقاد یک توافق موقت با ایران» به سبک و سیاق «توافق ژنو» است! توافقی که در سال ۱۳۹۲ میان ایران و اعضای ۱+۵ به امضا رسید و به سنگ بنایی برای انعقاد توافق نهایی ( برجام ) تبدیل شد. «دنیس رأس»، دستیار ویژه «باراک اوباما»، رئیس‌جمهور سابق آمریکا در یادداشتی خطاب به بایدن نوشته است :
« جو بایدن باید  از سیاست‌های دوران اوباما و هم از سیاست‌های دوران ترامپ در قبال ایران درس بگیرد. ایرانی‌ها قبل از بازگشت به پایبندی به برجام خواستار کاهش تحریم‌ها خواهند شد. بااین‌حال، انجام چنین اقدامی از سوی دولت بایدن مگر درزمینهٔ تسهیل مبادلات انسانی با ایران، این دولت را در مسیر اشتباه قرار خواهد داد.پس می‌توان ضمن انعقاد توافقی موقت، نگرانی شرکای آمریکا مانند اسرائیل، عربستان و امارات را نیز در انعقاد توافق نهایی در نظر گرفت!»
گویا آقای «دنیس رأس» فراموش کرده است که در زمان وجود یک «توافق نهایی»، سخن گفتن از «انعقاد توافق موقت» معنا و مفهومی ندارد، مگر آنکه دولت بایدن رسما اعلام کند که به سند برجام پایبند نبوده و عواقب و تبعات حقوقی- سیاسی
 این مسئله را نیز بپذیرد. به عبارت بهتر، در زمانی که هنوز توافقی میان دو یا چند طرف در نظام بین‌الملل منعقد نشده است، می‌توان از یک «توافق موقت» به‌مثابه یک «چارچوب حقوقی- عملیاتی ابتدایی»برای ورود به مباحث مورد منازعه پرده‌برداری کرد اما زمانی که یک توافق مبنایی ( برجام) در اینجا به‌مثابه یک «متغیر مستقل حقوقی» وجود دارد، سخن گفتن از انعقاد یک «توافق موقت» چیزی جز تمسخر «معاهدات بین‌المللی» محسوب نمی‌شود. 
آنچه مسلم است اینکه دولت بایدن  دو راه بیشتر پیش رو نخواهد داشت:« لغو تحریم‌های ایران و بازگشت بدون قید و شرط به برجام » یا «عدم بازگشت به برجام »! در این معادله، راهکارهای سوم ، چهارم و پنجمی وجود ندارند!
بسی جالب است که نزدیکان بایدن معتقدند باید «استراتژی فشار حداکثری دولت ترامپ»را در قبال ایران حفظ نموده  و درعین‌حال، از بازگشت ظاهری و بدون خاصیت کاخ سفید  به توافق هسته‌ای به‌مثابه نماد چندجانبه گرایی دولت جدید آمریکا یاد کنند! اظهارات اخیر  «دنیس رأس» و دیگر نزدیکان اوباما و بایدن به‌وضوح نشان می‌دهد که هرگونه خوش‌بینی نسبت به دولت جدید آمریکا ، تا چه اندازه‌ای می‌تواند برای دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان آثار و عوارض محاسباتی، تاکتیکی و حتی راهبردی داشته باشد. فراتر از آن، پیام‌ها و القائاتی که از سوی برخی جریان‌های داخلی و با در نظرگرفتن رویکرد ایجابی در قبال دولت بایدن مخابره می‌شود، می‌تواند بر روی معادلات اقتصادی کشور ( چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی) تأثیر سوء بگذارد. بدیهی است که در این برهه حساس و سرنوشت‌ساز، نباید اسیر«احساسات» و « هیجانات کاذب»ناشی از انتقال قدرت در کاخ سفید شد! بایدن و نزدیکانش نشان داده‌اند که نه‌تنها نیتی واقعی برای تعلیق تحریم‌های ایران ندارند، بلکه«استراتژی فشار حداکثری ترامپ» را در محاسبات رفتاری خود در قبال ایران  به‌عنوان یک«دستاورد»! تلقی می‌کنند.