به گزارش پارس ، نگین حسینی - روزنامه نگار و فعال حقوق افراد معلول - در گفت و گو با ایسنا، با تأکید بر این که بهتر است به جای کلمه ی « معلول» یا « معلولان» از « افراد دارای معلولیت» استفاده شود، اظهار کرد: این نخستین اصل در پرداختنِ رسانه ای به موضوع معلولیت است که تقدم یا اولویت را به « فرد بودن» می دهد و از توصیف شخص با صفت معلول بودنش پرهیز می کند.

او با بیان این که بازنمایی معلولیت در رسانه های جمعی، یکی از مهم ترین مسائل مرتبط با موضوع معلولیت و رسانه ها است، اظهار کرد: رسانه ها که به نوعی و در برخی شرایط، تابعی از فرهنگ حاکم بر جامعه هستند، به طور سنتی معلولیت را براساس کلیشه های فرهنگی رایج به تصویر می کشند، یعنی به معلولیت یا از زاویه ی کار خیر، ترحم، فقر و بدبختی پرداخت می شود یا از جنبه ی شیطانی، فرشته یی، عاقبت شوم و مجازات. رسانه های جمعی و بخصوص کارگردانان، هنگام تهیه ی محصولات رسانه یی حتما باید با انجمن های فرهنگی معلولیت ارتباط برقرار کنند و از آن ها مشاوره بگیرند. هیچ کسی به اندازه ی خود فرد دارای معلولیت نمی تواند چارچوب بازنمایی معلولیت در رسانه ها را مشخص کند.

این روزنامه نگار درباره ی میزان تعامل رسانه ها با افراد معلول و پردازش موضوع معلولیت، تصریح کرد: درباره ی بررسی بازنمایی معلولیت از نظر کمی و کیفی، با یک نگاه کلی می توان نتیجه گرفت که مسلما وضعیت نسبت به گذشته، مثلا در مقایسه با یکی و دو دهه پیش، خیلی بهتر شده است. افراد دارای معلولیت سهم بیشتری از رسانه های همگانی کسب کرده اند، حضور فعال تری در شبکه های تلویزیونی دارند و بخصوص از جنبه ی موفقیت های ورزشی و مشخصا مسابقات پارالمپیک، بیشتر مورد توجه رسانه های همگانی قرار گرفته اند؛ اما یقینا وضعیت موجود هنوز مطلوب نیست، هم به لحاظ میزان یا کمیت حضور افراد دارای معلولیت در رسانه ها و هم به لحاظ کیفیت حضور و نحوه ی بازنمایی آن ها در رسانه ها. متأسفانه هنوز بسیاری از کارگردانان و برنامه سازان از مشارکت دادن افراد دارای معلولیت در تولید محصولات خود سر باز می زنند و حتی با این موضوع بیگانه اند.

این محقق حوزه ی معلولیت و رسانه با اشاره به این که براساس ماده ی ۱۲ « قانون جامع حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت» سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران موظف است حداقل دو ساعت از برنامه های خود را در هفته در زمان مناسب به برنامه های سازمان بهزیستی کشور و آشنایی مردم با توانمندی های معلولان اختصاص دهد، بیان کرد: به نظر من، منهای این که دو ساعت در هفته به هیچ وجه مقدار مناسبی نیست، اما همین مقدار کم هم عملی نشده است. همچنین براساس ماده ی ۷ آیین نامه ی اجرایی قانون جامع، سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بنیاد شهید و امور ایثارگران موظف اند با هماهنگی سازمان بهزیستی کشور نسبت به تولید و پخش برنامه های آموزشی در رسانه های عمومی (ملی و استانی) برای ارتقای آگاهی عمومی در زمینه ی مناسب سازی برای افراد دارای معلولیت اقدام کنند. این ماده نیز فقط در حد آیین نامه باقی مانده است.

حسینی درباره ی این که به نظر می رسد نشریات مکتوبی که در زمینه ی موضوع معلولیت فعال هستند، مهجور مانده اند، تأکید کرد: اگر مهجور ماندن به معنی آن باشد که این نشریات جایگاهی در میان مخاطبان غیرمعلول پیدا نکرده اند، بله، همین طور است. دلیل اصلی آن نیز این است که کلا « معلولیت» موضوع یا سوژه ی جالبی برای مخاطب غیرمعلول نیست. مردم عموما معلولیت را شتری می بینند که جلوی درِ همسایه یا غریبه ها خوابیده یا می خوابد، یعنی این موضوع را مسأله ی جدی زندگی خود نمی دانند و اغلب تصور می کنند که این وضعیت، مختص عده یا قشری خاص از جامعه است. از طرف دیگر، نظر شخصی من این است که بعضی رسانه های مخصوص معلولیت باید مختص افراد معلول باقی بمانند. هر قشری از جامعه باید نشریه یا رسانه ی خاص خود را داشته باشد و حتما لازم نیست که عمومی شود یا مورد استقبال همه قرار گیرد. نشریات تخصصی معلولیت اغلب مطالبی دارند که فقط به کار افراد دارای معلولیت می آید و لازم نیست همه آن را بدانند.

وی افزود: یقینا مطالب زیادی در ارتباط با معلولیت هست که مخاطب عام دارد و از این منظر باید همگانی تر ارائه شوند. این که معلولیت بتواند جایگاهی در میان مخاطبان غیرمعلول پیدا کند، به عملکرد خود رسانه ها و بویژه رسانه های مختص معلولیت بستگی دارد. به نظرم داخل کردن موضوع معلولیت در رسانه های همگانی و پرهیز از اختصاصی کردن این موضوع می تواند به جا افتادن موضوع معلولیت در میان مخاطبان رسانه های همگانی کمک زیادی کند.

این روزنامه نگار در پاسخ به این پرسش که جایگاه معلولیت در رسانه های جوامع پیشرفته به چه صورت است؟ یادآوری کرد: جنبش حقوقی افراد دارای معلولیت در کشورهای پیشرفته ای مانند آمریکا و انگلیس، تقریبا نیم قرن سابقه دارد که البته در دهه های ۷۰،۸۰ و ۹۰ میلادی بیشترین تحرک و نتایج عملی را داشته، از جمله این که این جنبش ها به تدوین حقوق جامع برای افراد دارای معلولیت منجر شدند که مسلما تفاوتش با قانون جامع حمایت از افراد معلول در ایران، ضمانت اجرایی آن ها است.

این فعال حقوق معلولیت تأکید کرد: جنبش های حقوقی افراد دارای معلولیت در جوامع غربی، تأثیر مستقیمی بر بازنمایی رسانه یی معلولیت داشته اند؛ اما جالب این که با این وجود، هنوز هم بازنمایی معلولیت در محصولات رسانه یی هالیوود، سینمای انگلیس، کانادا و استرالیا، آن طور که انتظار می رود نیست و هنوز هم کلیشه های مشترکی که در همه ی جوامع درباره ی معلولیت وجود دارد، مانند کلیشه ی مجازات، فقر، ناتوانی، ترحم، صفات شیطانی و الهی، در محصولات رسانه یی آن ها دیده می شود.