گزارشی از جشن تولد داوود رشیدی با حضور خاتمی
جشن تولد ۸۰ سالگی داوود رشیدی با حضور سید محمد خاتمی و با رونمایی از نخستین جلد کتاب مجموعه آثار این هنرمند، برگزار شد.
به گزارش پارس به نقل از ایسنا، در مراسمی که شامگاه (سه شنبه ۲۵ تیر ماه) برگزار شد، سید محمد خاتمی رئیس جمهوری پیشین کشورمان در جمع هنرمندان حاضر شد.
در این برنامه که به همت مجله ی « بخارا» و با همکاری بنیاد فرهنگی اجتماعی « ملت» برپا شد، هنرمندانی همچون علی نصیریان، مرضیه برومند، داریوش شایگان، اکبر زنجان پور، جعفر والی و هوشنگ گلمکانی درباره داوود رشیدی صحبت کردند.
در آغاز برنامه علی دهباشی سردبیر و مدیر مسئول مجله ی « بخارا» که اجرای برنامه را هم برعهده داشت حضور هنرمندان و رئیس دولت اصلاحات را خیرمقدم گفت.
سپس داریوش شایگان مترجم باسابقه که از دوستان نزدیک داوود رشیدی است به عنوان اولین سخنران برنامه گفت: فقط به عنوان یک دوست درباره ی داوود صحبت می کنم، چون هنرمند نیستم اما داوود دوست ویژه من است و سابقه دوستی ما به ۶۶ سال پیش بر می گردد.
او با بیان خاطراتی از داوود رشیدی در ژنو اضافه کرد: در آن سال ها، شاهد رشد او بودم و می دیدم چگونه حرفه او تحکیم پیدا کرد.
شایگان یادآور شد: داوود در مدرسه نخبگان تحصیل کرد، همان دانشگاهی که صادق هدایت، نیما و علی اکبر سیاسی در آن درس خوانده بودند. او سال ۲۵ وارد ژنو شد و از ترکیه آمده بود چون پدرش دیپلمات بود و در ترکیه ساکن بودند.
این مترجم باسابقه افزود: مدتی بعد داوود به فرانسه رفت و من به انگلیس، خانواده ها به ما که به فرنگ می رفتیم می گفتند یا باید دکتر بشوید یا مهندس! اما نکته مهم دیگری هم می گفتند که هنوز در ذهن من است. می گفتند بروید درس بخوانید، برگردید و به مملکت خدمت کنید و این خدمت کردن هنوز در ذهن من مانده است.
وی با ارائه توضیحاتی درباره ویژگی های تئاتر انگلیس و فرانسه در آن دوره یاد آور شد: داوود طنز عجیبی داشت، خیلی خوشمزه و بازیگوش بود و به خوبی کارهای همه را تقلید می کرد و من از همان دوره می دانستم که آینده اش برای بازیگری رقم خورده است.
شایگان گفت: داوود در اولین نمایشی که بازی کرد، نقش « پیشخوان» را داشت و از آن روز وارد دنیای تئاتر شد. پس از اینکه به تهران آمد، اولین کاری که از او دیدم نمایشی با نام « آیا می خواهی با من بازی کنی؟ » بود که نمایش بسیار خوبی از آب درآمد اما نمایشی که حیرت پیتربروک و گروتفسکی را برانگیخت، اجرای او از نمایشنامه معروف ساموئل بکت به نام « درانتظار گودو» در شیراز بود.
او در بخش پایانی صحبتش گفت: اگر درباره دوستی من و داوود بپرسید، شما را به جمله ای از « میشل دومونته» نویسنده فرانسوی ارجاع می دهم: « چون او بود و من بودم» . امیدوارم همیشه داوود پابرجا و درکارش موفق باشد و ما را از فیض حضورش مستفیض کند.
سپس علی نصیریان دیگر هنرمند با سابقه تئاتر با اشاره به وضعیت تئاتر ایران در اوایل دهه ۳۰ و شکل گیری جریان تازه تئاتری گفت: در آن دوره، تئاتری شکل گرفت که سبک و شیوه اش با تئاتر لاله زار تفاوت داشت. البته بعد از کودتای ۲۸ مرداد که تئاتر سعدی را آتش زدند ما جایی برای کارکردن نداشتیم و به هنرستان هنرپیشگی رفتیم و جریان نو تئاتر ایران از آنجا شروع شد.
این کارگردان تئاتر ایران تصریح کرد: از طریق فهیمه راستکار با شاهین سرکیسیان که هنرمند ارمنی بود، آشنا شدیم. او تحصیل کرده تئاتر نبود اما به تئاتر زمان خودش آگاه بود و به ما شیوه اجرایی « استانیسلاوسکی» را آموزش داد و مساله تازه ای به نام احساس و الهام را مطرح کرد که مُتد تازه ای بود.
نصیریان یادآور شد: ما جوان بودیم و آرزوی کار داشتیم اما امکاناتی نبود.
وی با ارائه توضیحاتی درباره شکل گیری اداره هنرهای دراماتیک در ایران یادآور شد: دهه ۳۰ و ۴۰ تعدادی از فرنگ رفته ها به ایران آمدند و به بدنه جوان تئاتر ما اضافه شدند. کسانی مانند منوچهر انور، خجسته کیا، حمید سمندریان، پری صابری و… ما را با تئاتر روز دنیا آشنا کردند و در این میان داوود رشیدی بعد از حمید سمندریان از همه فعال تر بود.
نصیریان با اشاره به آغازهمکاری اش با داوود رشیدی افزود: او برای دومین نمایشش به من پیشنهاد بازی داد و با هوشمندی که داشت متن بسیار خوبی را انتخاب کرد که با فضای جامعه ما هماهنگ بود و پس از آن دوستی و همکاری ما شکل گرفت.
این بازیگر با سابقه تئاتر ایران با تاکید بر نقش فرنگ رفته ها در تئاتر ایران و موج جدید آن یادآور شد: داوود رشیدی یکی از ارکان موج نو تئاتر ما بود. نمایش « در انتظار گودو» ی او نقطه عطف جدی در تئاتر ماست. اینکه یک جوان در آن زمان متنی از بکت اجرا کند، اهمیت بسیار دارد و داوود به شایستگی آن را اجرا کرد که نشان می دهد از عمرش نهایت بهره برداری را برای خدمت به مردم و جامعه خود کرده است.
علی نصیریان در پایان سخنانش تاکید کرد: داوود باید از این عمر راضی باشد چون به فرهنگ مملکت خدمت کرد و علاوه بر آن معلمی کرد و شاگردان بسیار خوبی داشت. ضمن اینکه مدیریت هم کرد. همیشه راهگشا و دوست مهربان، خوب و با فرهنگی بوده است و من بسیار از او آموختم و اینجا لازم می دانم بابت همه این چیزها، تشکرم را تقدیمش کنم.
اکبر زنجان پور سومین سخنران برنامه در آغاز سخنش گفت: وقتی آدمی به سن ۷۰ و ۸۰ سالگی می رسد و عکس هایش را نگاه می کند، می بیند این عکس ها هیچ ربطی به عکس های ۲۰ سالگی اش ندارد و آدم نمی داند کجا ایستاده است. اما در ذهنمان و در تنهایمان خود را دنبال می کنیم.
او یادآور شد: روزی که داوود را دیدم جوان و سرحال بود و نمایشش « در انتظار گودو» شاهکار صحنه بود. ضمن اینکه در اولین فیلمش « فرار از تله» بازی بسیار قدرتمندی داشت.
زنجان پور در بخش پایانی صحبتش اضافه کرد: بچه های بازیگری با عشق وافر سرگشتگی و گاه جنون می آیند. همه ما با بدن و صدای خوب می آییم و برای آینده مان پر از شعف هستیم اما کم کم به جایی می رسیم که می گوییم « ای آقا چه روزگاری بود! »
هوشنگ گلمکانی منتقد با سابقه سینما نیز نکته ای درباره ی تاثیر داوود رشیدی در بازیگری سینما مطرح کرد و گفت: اولین بازیگران سینمای ایران تئاتری ها و بچه های رادیو بودند، البته نگاه تئاتر ایران درآن سال ها نوعی نگاه سنتی به نمایش بود و حتی چپ ها هم نگاهشان به تئاتر کلاسیک بود و هنوز تئاتر « آوانگارد» به ایران نیامده بود.
وی با اشاره به غلبه فیلم فارسی در دهه ۳۰ و ۴۰ یادآور شد: این موضوع باعث شد تا تئاتری ها که هنرمندان جدی تری بودند از سینمای فیلم فارسی رویگردان شوند تا اینکه دوباره سال ۴۸ با فیلم « گاو» موج نو سینمای ایران شکل گرفت و دوباره تئاتری ها با سینما آشتی کردند.
این منتقد با یادآوری بازی داوود رشیدی در فیلم « فرار از تله» به کارگردانی زنده یاد جلال مقدم تصریح کرد: مقدم خودش هم روحیه آوانگاردی داشت اما حضور رشیدی در فیلم او نقطه عطفی به شمار می آمد. او از فرنگ آمده بود و نامش با « بکت» که از مظاهر تئاتر مدرن بود گره خورده بود. وقتی اولین عکس ها و خبرهای او در مطبوعات آن زمان منتشر شد، متوجه شدم در سینمای ایران دارد اتفاقی می افتد چون وجهه روشنفکری او وزن بازیگری سینما را اضافه می کرد و این چنین بود که داوود رشیدی عیار بازیگری سینما را تغییر داد و وزن و اعتبار بیشتری به آن بخشید.
در ادامه برنامه جعفر والی دیگر هنرمند با سابقه تئاتر و سینما سخنان کوتاهی درباره ی داوود رشیدی مطرح کرد و گفت: چه سعادتی است آدم درباره دوست حرف بزند.
این هنرمند که ساکن کانادا است یادآور شد: با داوود پیش از اینکه به ایران بیاید آشنا بودم چون با خانواده اش نسبت دوری داریم، مادرم همیشه می گفت: او رفته فرنگ که تئاتر بخواند.
جعفر والی با بیان خاطره ای از یکی از همکاری هایش با داوود رشیدی افزود: ما در اداره تئاتر با یکدیگر کار می کردیم شوق فراوانی داشتیم. اما امکاناتی نبود. من در یکی ازنمایش های او نقش دلقک را بازی کردم و آنقدراین نقش را دوست داشتم که دلم می خواست پس از آن دلقک سیرک شوم.
مرضیه برومند دیگر هنرمند تئاتر و سینما نیز در ادامه این برنامه به نقش داوود رشیدی در شکل گیری آثار تئاتری و سینمایی برای کودکان اشاره کرد و با لحن طنز همیشگی اش گفت: من خواهر زن او هستم یا همان نون زیر کبابش!
او با بیان خاطراتی از دوره کودکی و نوجوانی و دوستی اش با سوسن تسلیمی اضافه کرد: در آن دوره ما در مدرسه تئاتر کار می کردیم و به تدریج از رادیو سردرآوردیم و خواهرم احترام مجری تلویزیون شد. برنامه کودک اجرا می کرد و خیلی محبوب بود و باعث افتخارمان شده بود.
برومند افزود: خواهرم احترام از همان بچگی برایمان الگو شد چون خیلی قشنگ شعر می خواند. در آن دوره ناگهان بدون هیچ زمینه ای نام داوود رشیدی در مطبوعات مطرح شد. البته برای ما خیلی آدم دور از دسترسی بود.
او همچنین به آشنایی اش با دکتر غلامحسین ساعدی اشاره کرد و یادآور شد: مطب دکتر ساعدی کنار مدرسه ما بود و پنجره اش به کلاس ما باز می شد اما ما نمی دانستیم او همان « گوهر مراد» است و خیلی شیطنت می کردیم و برایش شعر می خواندیم تا اینکه مادربزرگ سوسن تسلیمی مریض شد و سوسن او را پیش دکتر ساعدی برد و تازه ما فهمیدیم او همان « گوهرمراد» است. جالب اینجاست که او دوست صمیمی داوود و شاهد عقد خواهرم بود.
مرضیه برومند با بیان خاطراتی از ازدواج خواهرش و داوود رشیدی ادامه داد: ناراحت بودم چون می خواستم تئاتر بخوانم اما اگر کنکور قبول می شدم ممکن بود دیگران فکر کنند، شوهرخواهرم برای من پارتی بازی کرده است.
این هنرمند تئاتر، سینما و تلویزیون داوود رشیدی را شوهر خواهری بسیار خوب و شیرین توصیف کرد که عیب بزرگش جرزنی در بازی ها است و سرخواهر زن هایش کلاه می گذارد.
برومند سپس به نقش داوود رشیدی در سینما و تئاتر کودک اشاره کرد و یادآور شد: این نقش او تا به حال مغفول مانده و شاید بسیاری از شما ندانید، اگر امروزه تلویزیون برای بچه ها برنامه دارد و اگر سینمای کودک به مفهوم امروزی اش داریم، مرهون داوود رشیدی است.
کارگردان سریال « آب پریا» توضیح داد: سال ۵۱ نخستین گروه تئاتر کودک را در کانون پرورش فکری تاسیس کردیم که کارگردان ما « دان لافون» هنرمندی از آمریکا بود به مدت دو سال آثار بسیار خوب و تاثیر گذاری در کانون اجرا کردیم اما متاسفانه اتفاقاتی افتاد که مورد تایید ما نبود. آن زمان هم بلاهای زیادی سر ما آمد، نمایش هایمان سانسور می شد و اجازه نداشتیم برخی از نمایش نامه های موردعلاقه مان را کار کنیم. ضمن اینکه به شکل لباس هایمان معترض بودیم. بنابراین استعفا دادیم و از کانون بیرون آمدیم. همه ما شرایط بسیار سختی داشتیم و در این دوره داوود رشیدی که مسئول واحد نمایش بود، دفتری را برای ما فراهم کرد.
مرضیه برومند یادآور شد: در دوره مدیریت او بود که سریال هایی همچون « سلطان صاحبقران» ، « دایی جان ناپلئون» ، « قصه های مثنوی» ، « خانه به دوش» ، « تلخ و شیرین» و… ساخته شد. او آن دوره فکر کرد زمان آن رسیده که گروهی در تلویزیون برای بچه ها برنامه بسازد و تئاتر هم اجرا کند به همین دلیل شرایط کار را برای ما فراهم کرد و در آن دوره برنامه های بسیار خوبی ساخته شد.
او ادامه داد: اگر بعد از انقلاب برنامه کودک ساخته شد سابقه اش به پیش از انقلاب بر می گردد و داوود رشیدی به گردن همه ما حق دارد و من به جای همه بچه ها از او تشکر می کنم.
همچنین علی دهکردی به عنوان نماینده ای از انجمن بازیگران خانه سینما بیانیه ای را از سوی این انجمن خواند و با تبریک تولد داوود رشیدی گفت: استاد رشیدی از بدو فعالیت خانه سینما همیشه در کنار انجمن بازیگران بوده و در بسیاری از دوره ها ریاست انجمن را برعهده داشته است.
سپس اتابک نادری مدیر جدید مجموعه تئاتر شهر نیز با تبریک تولد داوود رشیدی، هدیه ای را از سوی همه بچه های تئاتر شهر به او ارائه کرد و گفت: من با شما فاصله سنی زیادی دارم ولی برایم افتخار زیادی است که بعد از سمت جدیدم در مجموعه تئاتر شهر برایم کارت تبریک فرستادید و روی آن نوشتید دوست عزیزم.
به گزارش ایسنا، در بخش پایانی برنامه داوود رشیدی روی صحنه آمد و در سخنانی خودمانی گفت: چه بگویم به ما بازیگران باید متن بدهند تا چند روز بر روی آن کار کنیم و بعد بتوانیم حرف بزنیم اما حرف زدن فی البداهه را بلد نیستم فقط می توانم بگویم از همه دوستانم و همه حاضران شرمنده ام.
او خاطرات بامزه ای از دوستانش تعریف کرد و خطاب به محمود بصیری که از هنرمندان حاضر در برنامه بود، گفت: او خیلی با نمک و شیرین و صمیمی است، بعضی از وقت ها ماشین مرا می گرفت که روغنش را عوض کند اما چهار پنج روز طول می کشید تا آن را برگرداند و من می دیدم تا بندرعباس رفته و آمده است.
رشیدی خطاب به علی نصیریان گفت: از دوست بزرگوارم که همیشه جدی است و بسیار منضبط و محترم و پیگیر بسیار تشکر می کنم. از نان زیر کباب هم تشکر می کنم از دخترم لیلی و پسرم دکتر فرهاد که مایه افتخارم است و جایزه بزرگ بین المللی برده است هم، متشکرم.
داوود رشیدی همچنین خطاب به داریوش شایگان گفت: قربونت بروم چه خاطراتی داشتیم و چه سفرهایی رفتیم.
او سپس یکی از خاطراتشان را تعریف کرد.
در بخش پایانی این برنامه جلد اول مجموعه نوشته ها و ترجمه های داوود رشیدی که به کوشش محمد علی منصوری گردآوری شده رونمایی شد.
سپس داوود رشیدی در میان اعضای خانواده اش احترام برومند، لیلی و فرهاد فرزندانش نوه و عروسش کیک تولدش را برید.
احترام برومند از همه حاضران قدردانی کرد و از بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، بنیاد ملت، مجله بخارا و علی دهباشی، قدردانی کرد.
لیلی رشیدی کیک تولد پدرش را برید و سپس جام نقره ای کار هنرمندان تبریز از طرف موسسه ملت به این هنرمند تقدیم شد.
حاضران برای داوود رشیدی شعر تولد، تولدت مبارک را خواندند.
در حاشیه:
جشن تولد داوود رشیدی با حضور هنرمندانی همچون ناهید توسلی، داریوش اسد زاده، حبیب رضایی، محمدعلی سپانلو، محمدرضا اصلانی، الهام پاوه نژاد، غلامرضا موسوی، عادل بزدوده، سروش صحت، مریم معترف، مهدی فخیم زاده، بهرام شاه محمدلو، نگار اسکندرفر، مسعود رایگان، امیر اثباتی، سودابه فضایلی، نظام کیایی و… برگزار شد.
این برنامه صد و بیست و ششمین شب مجله بخارا با نام « شب داوود رشیدی» بود.
پس از ورود سید محمد خاتمی به این برنامه، حاضران با کف زدن بسیار به رئیس دولت اصلاحات خوش آمد گفتند. رئیس جمهوری پیشین کشورمان همچنان که از قبل اطلاع داده بود بعد از اولین سخنرانی، مراسم را ترک کرد که رفتن او هم با تشویق هنرمندان همراه شد.
دراین برنامه دو فیلم از ساخته های رسول صدرعاملی و شهرام علیدی درباره داوود رشیدی پخش شد.
قرار بود عزت الله انتظامی نیز یکی از سخنرانان برنامه باشد اما به دلیل پا درد نتوانست در این برنامه حاضر شود و متن کوتاهی خطاب به رشیدی نوشته بود که خوانده شد.
همچنین قرار بود دکتر محمدرضا عارف در این برنامه حضور داشته باشد که او هم نتوانست بیاید و فرزندش حمیدرضا پیام او را آورد و هدیه ای نیز به داوود رشیدی اهدا کرد.
احمد مسجد جامعی وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی در اواسط برنامه به این جمع اضافه شد.
ارسال نظر