به گزارش پارس به نقل ازروزهای زندگی،

اشاره:

اولین آلبوم معافی « حق با توئه» در سال ۸۸ منتشر شد و دومین آلبوم او « من عاشقم» در اواخر سال ۹۱. با این هنرمند جوان گفتگویی ترتیب داده ایم.

متولد چه سالی هستید؟

۲۵ تیر ۱۳۵۹

یک روز عادی میثم معافی چگونه می گذرد؟

صبح معمولاً ساعت هشت صبح بیدار می شوم، ۹: ۳۰ در محل کارم حضور پیدا می کنم و مشغول انجام کارهای اداری یا تدریس موسیقی می شوم و بعدازظهرها هم به انجام فعالیت های موسیقی مربوط به کارهای آلبوم جدیدم می پردازم.

بجز خوانندگی و موسیقی فعالیت دیگری هم دارید؟

محل کار من در کنسرواتوار تهران و موسسه آموزش عالی آزاد نهاوند است که مرکز آموزشی تخصصی موسیقی می باشد و به عنوان معاون آموزش دانشجویی فعالیت دارم و فعالیت دیگرم در زمینه تهیه و تولید آلبوم های موسیقی است. مدیر مسئول شرکت ندای ایرانیان نیز هستم که این شرکت در زمینه اخذ مجوز نشر آلبوم موسیقی از وزارت فرهنگ و ارشاد فعالیت می کند و همین طور تدریس موسیقی در دانشگاه جامعه علمی کاربردی.

آیا به ورزش علاقه دارید؟ کدام ورزش را معمولاً انجام می دهید؟

بله، ورزش کردن را دوست دارم و به دلیل اضافه وزنی که برایم پیش آمده ترجیحاً اوقات فراغتم را به ورزش می پردازم. در حال حاضر در زمین چمن فوتبال بازی می کنم و عضو تیم ستارگان سینما و موسیقی هستم.

کدام آلبوم و کدام قطعه از کارهایتان را بیشتر دوست دارید؟

من جداً تمامی کارهایم را با عشق و علاقه دوست دارم، ولی اگر بپرسید که مردم با کدام کارتان بیشتر ارتباط برقرار کرده اند باید بگویم که در آلبوم « حق با توئه» بیشتر با قطعات من ازت چیزی نمی خوام، حق با توئه و مثل تو و در آلبوم « من عاشقم» قطعات من عاشقم، کجا بود و تنها.

اگر فیلم میثم معافی را بسازند، دوست دارید کدام هنرپیشه نقش شما را بازی کند؟

چون من به بازی « رابرت دنیرو» علاقه دارم، دوست دارم که او بازی کند. (باخنده)

قله آرزوهای شما کجاست؟

در کارهای هنری دوست دارم که مخاطبم با شنیدن صدا و کارهایم احساس آرامش کند و بیشتر محبوب باشم تا معروف.

علاقه شخصی خودتان به کدام سبک از موسیقی است؟ کلاسیک، سنتی یا پاپ؟

به همه سبک هایی که گفتید علاقه دارم و در آنها فعالیت داشته ام، ولی خب من از ۱۵ سالگی نوازنده تار بوده ام.

آلبوم بعدی شما کی منتشر می شود؟

در حال حاضر مشغول تهیه آلبوم سوم خودم هستم که کمی با آلبوم های قبلی ام متفاوت است. از همین جا از آقای ایمان حجت، پیمان شیرپور و مهدی نوروزی و علی روحانی تشکر می کنم که در این راه مرا یاری می کنند و همچنین طوی جان نیازی.

آرزویتان برای آینده مویقی ایران چیست؟

با توجه به تحولات اخیر جامعه امیدوارم که رئیس جمهور جدید نگاه ویژه ای به موسیقی داشته باشند، چون ما نمی توانیم اهمیت و نقش هنر را در پیشرفت یک کشور از نظر اقتصادی نادیده بگیریم.

آیا سمت شما در کنسرواتوار تهران به موسیقی کمک کرده است؟

قطعاً کمک کرده ولی بعضی وقت ها هم باعث شده که بنده کمتر وقت داشته باشم که روی کارهای هنری خودم تمرکز کنم، چون اکثر وقتم در اختیار کسانی که در این مرکز مشغول تحصیل موسیقی می باشند.

گویا شما اولین دانشجوی ایرانی کنسرواتوار مسکو هستید. چگونه وارد آنجا شدید؟

یادم هست که شرایط خیلی سختی بود. اساساً ورود به کنسرواتوار مسکو بسیار مشکل است. سه پروفسور در زمینه آواز کلاسیک، سلفژ و قطعه آوازی از من امتحان گرفتند که خوشبختانه قبول شدم.

چرا اجرای شما در آلبوم دوم نسبت به آلبوم اول متفاوت است؟

آلبوم اول من فضایی عاشقانه داشت و به تناسب آن فضا با صدای فالستو و نرمی قطعات را اجرا کردم و صدایم در این کار بسیار کنترل شده بود، اما آلبوم دوم فضایی درون گراتر دارد و به تناسب اشعار آن و فضا آهنگ ها و تنظیم ها که پرانرژی تر و به روزتر هستند، مخاطبان صدای متفاوت تری از من می شنوند.

چرا برای نوازندگی تار را انتخاب کردید؟

به صدایش خیلی علاقه دارم و تاثیر خوبی روی من دارد.

ساز میثم معافی کوک است؟

بله کوک است. (با خنده) خدا را شکر.

اولین چیزی که بعد از شنیدن این کلمات به نظر شما می رسد چیست؟

من عاشقم: سهیم شدن در احساس انسان های عاشق.

ایمان حجت: دوست و همراه.

عبدالجبار کاکائی: شخصی فرهیخته و دوست داشتنی.

دکتر بهزاد معافی: پدری هنرمند که به فرزندانش عشق می ورزد.

کنسرواتوار تهران: خانه دوم من.

صدای کدام خواننده را می پسندید؟

هر کسی را که خوب بخواند، دوست دارم.

متاهل هستید یا مجرد؟

متاهل.

روزی چند ساعت مطالعه می کنید؟

حداقل یکی دو ساعت مطالعه می کنم.

دلتان می خواهد روزی بازیگر شوید؟

اگر بدانم که می توانم موفق شوم، بی میل نیستم، اما فعلاً چنین قصدی ندارم.

در زمینه موسیقی و خوانندگی استادتان که بود؟

در اپرا آقای احمد پارسی و خانم آریا زند و در کنسرواتور چایکوفسکی مسکو پروفسور « اسکوسنی چنکو» .

و سخن آخر؟

امیدوارم که خوانندگان عزیز مجله « روزهای زندگی» همیشه سلامت و شادمان باشند و بنده هم نقشی هر چند کوچک در این امر داشته باشم.