گفتگو با مجید مشیری
متولد ۱۵ اسفند ماه سال ۱۳۴۰ در شیراز است. فارغ التحصیل مهندسی راه و ساختمان از دانشگاه فنی و مهندسی شیراز بوده و فعالیت هنری خود را با عضویت در کارگاه آزاد بازیگری «امین تارخ» آغاز کرده است. از جمله آثار او، در تلویزیون می توان به سریال های ارمغان تاریکی، خط قرمز، سرنخ، مسافری از هند، چراغ جادو، شکر تلخ و سایه ای در تاریکی اشاره کرد.
به گزارش پارس به نقل از آرمانی، در سینما هم مشیری در فیلم هایی چون حرکت اول، دعوت، دل شکسته، ماه وش، تله روباه، بازنده، روز کارنامه، دنیا، نگین، سام و نرگس، پرواز خاموش، آژانس شیشه ای، ساغر، هفت سنگ و شب روباه به ایفای نقش پرداخته است.
به بهانه حضور او در فیلم سینمایی « رسوایی» آخرین ساخته « مسعود ده نمکی» ، که به تازگی اکران شد، با او گفتگویی انجام داده ایم که شما را به خواندن آن دعوت می کنیم، البته پرسش های متفاوتی از او پرسیدیم و به موسیقی هم پرداختیم…
سنتی زندگی می کنم
من هنوز سنتی زندگی می کنم. در خانواده ما پدر امر می کند و بقیه هم تبعیت می کنند.
نمی خواهم بگویم مرد سالارم، شاید هم هستم ولی همیشه با بچه هایم رفیقم و ارتباط بسیار صمیمانه ای با هم داریم.
رضایت از رسوایی
من خیلی وقت بود که کار مناسبتی نکرده بودم و دوست داشتم فرصتی پیدا کنم، تا بتوانم تجربه ای این چنینی هم داشته باشم… به خصوص اینکه، می دانستم این کار برای ایام نوروز اکران می شود… بالاخره این فرصتی بود برای دیده شدن، تا بتوانم روی پرده سینما هم حضور خوبی داشته باشم. به نظرم « رسوایی» کار متفاوتی از مسعود نمکی بود، که بسیار عمیق به مقولات اجتماعی پرداخت. نقشی که در این کار به من پیشنهاد شد را دوست داشتم و احساس می کنم کار خوبی هم از آب درآمد و از حضورم در این کار احساس رضایت می کنم. ضمن اینکه حضور خود آقای ده نمکی از جمله دلایلی بود تا در این کار حضور پیدا کنم.
مسعود ده نمکی تاثیرگذار است
وقتی فیلمی در تاریخ سینمای ایران می تواند تا ۳ ورژن ساخته شود و هر بار هم رکورد خوبی در گیشه به جای بگذارد، یعنی داستان و کارگردانی که این داستان را به تصویر کشیده آدم موفق و توانمندی است. ولی بارها دیدیم برای این مجموعه، حاشیه سازی هایی شد با این حال، ده نمکی با ساخت یک کار متفاوت مثل رسوایی نشان داد، که در ژانرهای دیگر هم حرف هایی برای گفتن دارد و می تواند تاثیرگذار باشد. به نظرم در آینده از ده نمکی آثار بیشتر و بهتری خواهیم دید تا توانایی های بیشتری به اهالی سینما اثبات شود.
نقش خوب
برای ارتقای سطح کیفی کار، باید نویسنده های ما تمرکز بیشتری روی نوشته هایشان داشته باشند. اگر شما در تیتراژ پایانی سریال دقت کنید، می بینید چند اسم وجود دارد که در اکثر کارها تکرار شده است. نویسنده های ما دغدغه این را دارند که بتوانند برای درآمد همزمان، در چند کار حضور داشته باشند و این اصلاً جالب نیست.
تا نقشم را باورپذیر بازی نکنم طبیعتاً مخاطب هم با من هم ذات پنداری نخواهد کرد. البته این را مخاطبین باید پاسخ دهند اما من تمام تلاشم را کرده ام که همیشه خوب بازی کنم و مخاطب بازی ام را پس نزند.
بازیگر خوب
یک بازیگر خوب باید فروتن باشد، برای مردم احترام قائل شود و ظرفیت خود را بشناسد. همیشه سعی ام بر این بوده که خودم را جدا از مردم ندانم و به آنها احترام بگذارم.
من همان قدر برای کارهای تلویزیونی ام انرژی می گذارم، که برای فیلم های سینمایی ام. بنابراین تفاوتی برایم ندارد و چون سینما فضای حرفه ای تری، نسبت به تلویزیون دارد، باعث به وجود آمدن چنین نگاهی شده است. من بازیگر شدم، چون می خواستم یک اثر ماندگار از خودم بر جای بگذارم.
زادگاهم شیراز
دو برادر دارم و یک خواهر و من فرزند آخر هستم. ۲۸ سال پیش در شیراز ازدواج کردم و سه دختر دارم. فکر می کنم به لحاظ خلق و خو به پدر رفته ام. در خانواده ما مرد سالاری حاکم و همیشه جایگاه مرد در راس خانواده بود. پدر و مادرم در شیراز هستند و من هر چند وقت یک بار برای دیدن شان به شیراز می روم.
چشم و همچشمی
مدتی است که چشم و همچشمی ها زیاد شده و توقع ها خیلی بالا رفته است. دوره فرزند سالاری است و بعضی اوقات می بینیم که حرمت ها رعایت نمی شود. بچه که بودیم در شیراز خانه بسیار بزرگی داشتیم ولی این طور نبود که هر کسی برای خودش یک اتاق خصوصی داشته باشد. همیشه دور هم جمع بودیم و برای همین، احساس نزدیکی عجیبی بین همه ما بود. الان بچه ها توقعات زیادی از والدین دارند و اگر خواسته آنها برآورده نشود به راحتی اعتراض می کنند. بچه ها اتاق خصوصی، کامپیوتر خصوصی و کفش و لباس مارکدار می خواهند و این به والدین فشار می آورد تا بیشتر کار کنند. همه اینها باعث دوری افراد خانواده از هم می شود.
موسیقی خوراک روح و روان
در عالم موسیقی صدای محسن یگانه و علیرضا افتخاری را خیلی دوست دارم. کارهای گروه « سون» را نیز خیلی می پسندم. خیلی وقت ها هم کنسرت می روم. موسیقی خوب روح انسان را صیقل می دهد.
موسیقی خوراک روان است، برای همین، همیشه سعی می کنم خوراک خوبی برای آرامشم مهیا کنم و بهترین خوراک برای این آرامش موسیقی است، دوست ندارم گوشم به هر نوع موسیقی عادت کند.
تفریح من، خانواده
اهل دید و بازدید و رفتن به خانه فامیل هستم و بهترین تفریح من با خانواده دید و بازدید از اقوام است. برای همین، ایام نوروز را به طور کامل صرف دید و بازدید با اقوام و آشنایان می کنم و حتماً هم سری به شیراز می زنم.
هیچ وقت ۲۰ نگرفتم
در دوران مدرسه خیلی درسخوان نبودم و تجدید می آوردم. از ریاضی متنفر بودم و هیچ وقت هم نفهمیدم کاربرد تانژانت و کتانژانت در زندگی ما چیست؟ اما جغرافیا را خیلی دوست داشتم. خیلی کم پیش می آمد که من در درسی ۲۰ بگیرم.
نه قرمز نه آبی
فوتبال هم زیاد بازی می کردم، تا اینکه پایم شکست و دیگر خیلی وقت است که پا به توپ نشده ام. خیلی درگیرودار قرمز و آبی نیستم. من عاشق بازی زیبا هستم.
ارسال نظر