پارس به نقل از مهر: شبکه تهران این شب ها آنتن پخش آخرین قسمت های کمدی درام" مهرآباد" است. سریالی که همانطور که از عنوان ژانرش برمی آید، تفاوت های گسترده ای با آثاری دارد که چند سالی است با نام طنز و کمدی از شبکه های سیما روی آنتن می رود. از سوی دیگر پرداخت به تکنیک، سازندگان این سریال را از پردازش محتوا غافل نکرده و در مجموع با اثری اخلاقی روبرو هستیم که فارغ از ضعف ها، لباسی در حد و اندازه استانداردهای فراموش شده تلویزیون بر تن خود کرده؛ عناصری که ما را به گپ و گفتی با عوامل سریال ترغیب می کند.

از همین رو در نشستی دو ساعته با سیدفرید سجادی حسینی کارگردان، علی تقی پور تهیه کننده، امید سهرابی و امیررضا طلاچیان نویسندگان، داوود امیری مدیر تصویربرداری، بهروز شعیبی و مهران احمدی بازیگران و آزاده سهرابی روابط عمومی، درباره اخلاق و ساختار این سریال در حال پخش گپ زدیم که بخش دوم آن را از نظر می گذرانید:

*تلاش عوامل سریال برای طرح مسائل اخلاقی قبول اما تلاش مهم تری که قابل توجه است، باورپذیر ارائه کردن این مضامین است.

تقی پور: ما موضوعات اخلاقی را در" مهرآباد" گنجاندیم به نحوی که شعار نمی دهیم و موضوعی را گل درشت مطرح نمی کنیم. سهرابی از روز اول که موضوعات مطرح بود، دو آیتم داشت که فراموششان نمی کرد. اول اینکه موضوع طرح شده بسیار دراماتیزه باشد و دوم اینکه فرضیه اینفورمیشن در آن رعایت شود.

*ماجرای این فرضیه چیست؟

تقی پور: توضیح آن با خود آقای سهرابی! واقعا در" مهرآباد" یک سکانس زاید نمی بینید و تمام سکانس ها بار دراماتیکی در جهت پیشبرد قصه دارند. برای مثال یکی از قسمت های ما ۵۷ دقیقه بود. پخش تلویزیون بیشتر از ۴۵ دقیقه از ما قبول نمی کند و ما اصلا نمی توانستیم چیزی از سریال کم کنیم و می دیدیم اگر یک سکانس برداریم قصه به مشکل می خورد. خالق این اثر در سابقه اش نیز همواره به ریزه کاری ها و جزئیات توجه داشته است، در حالی که مخاطبان شاید بار اول نتوانند به تمامی آنها پی ببرند. سریال ما به واسطه قصه پر و ریتم تند، این خاصیت را داراست که می توان آن را چند بار تماشا کرد. به نظرم" مهرآباد" در پخش های مجدد خود می تواند مورد استقبال بیشتری قرار گیرد. همین امروز هم برای مثال در یوتیوب هر قسمت ما حدود پنج شش هزار بار دانلود شده است. در حالی که سریال های شبکه نمایش خانگی که مردم برای تماشای آنها هزینه می کنند بعد از دو سال ۱۱ هزار بار دانلود می شوند اما" مهرآباد" حین پخش این تعداد دانلود شده است.

*از طرفی طرح یک مضمون اخلاقی آن هم بدون شعار به نحوی است که انگار باید از برخی خطوط عبور کنیم…

سهرابی: خطوط نارنجی!

*فکر می کنم روبرو شدن با متنی که ممکن است در ساخت دچار ممیزی شود، برای یک تهیه کننده کمی ترسناک است. اما حالا با پخش سریال شاید مخاطب برخی مواقع از سکانس هایی که در این فیلم می بیند، تعجب کند.

تقی پور: واقعا تلویزیون چیزی نیست که مردم درباره اش فکر می کنند. تلویزیون خطوط قرمزی را که آدم ها برای خودشان تعریف کرده اند، ندارد. " مهرآباد" سریالی به شدت انتقادی است و هیچ کدام از عوامل نمی توانند این موضوع را کتمان کنند. ما از تعداد بانک هایی که در سطح شهر هستند شروع کرده ایم، به مهاجرت نقد کرده ایم، نقد طلاق، ازدواج، بچه دار شدن، پول، دروغ، بیمار در بیابان رها کردن، مصرف گرایی، بی اخلاقی و روابط اجتماعی را هم داریم. از ریزه کاری هایی که به آنها پرداخته شده بگذریم. نقد باید سازنده باشد و درست تعریف شود. به نظرم آثاری که با ممیزی روبرو می شوند نقد درست را بلد نیستند یا آن را به واسطه درام برای افراد خوشایند نمی کنند. اگر ما آمار ارائه دهیم که روزی فلان قدر طلاق در کشور رخ می دهد یا این تعداد مهاجرت داریم، خب که چه؟ در تمام کشورها چنین مسائلی وجود دارد. نکته چگونگی طرح این موضوعات و آسیب شناسی آنها است. ما افرادی که درست و سازنده نقد کنند، نداریم.

احمدی: ما بدون تخصص نمی توانیم درباره چیزی حرف بزنیم. من درباره جراحی قلب تخصص ندارم. نمی توانم بگویم فلانی بد جراحی کرده است! آخر من چه می دانم که بگویم.

تقی پور: یکی دیگر از مشکلات روابط اخلاقی و اجتماعی و فردی ما این است که با هم درباره دیگران حرف می زنیم. این کاری بد است و بهتر است اگر به کسی نقدی داریم با خودش صحبت کنیم. در غیر این صورت فردی که شنونده حرف های ما درباره دیگری است امکان دارد آن حرف ها را با تحلیل های شخصی خود و شنیده های دیگر و… بیامیزد و تحویل آن فرد دهد. این موضوع از عدم شفافیت ناشی می شود. ما زوج هایی مثل نعیم و سودابه در سریال داریم. اما موضوع به همین سادگی نیست. " مهرآباد" به زمانی اشاره می کند که نعیم نعمتی به خواستگاری سودابه رفته و مهریه ای که برایش در نظر گرفته یک لاف بزرگ بوده که او را اکنون درگیر مشکلات و معضلاتی کرده است که حالا باید خودش را جلوی ماشین ها بیندازد تا آدم ها را تلکه کند شاید تاوان لافی که زده را بدهد. تارا و کیا، عادل و نهال، مینو و طاهر همه مشکلاتی دارند که در این سریال چوب عملکرد اشتباه خودشان را می خورند این حلقه وصل، استادی سهرابی است که زندگی این افراد به هم مرتبط شده.

احمدی: همانطور که جلو می رویم می بینیم این افراد چقدر شبیه هم می شوند حتی شبیه هم حرف می زنند. کیا مقدم روز اول را تصور کنید که آن موقع مودب از فرودگاه آمد و حالا می گوید: هوی! بی شعور! او دارد شبیه نعیم می شود. نعیم به عادل شباهت پیدا می کند و… همه دارند شکل هم می شوند. طاهر را در روزی که می خواست کلیه بدهد به یاد بیاورید، می گفت همین دو میلیون را هم کم کن. اما در یکی از قسمت ها می خواست زنش را بیندازد زندان!

تقی پور: این سریال لایه های مختلفی دارد.

احمدی: که به دست آوردنش کار سختی است.

تقی پور: تمام عوامل نسبت به سریال عِرق خاصی دارند. لایه های درونی این کار عامل این موضوع است. اخلاقی ترین و دینی ترین اثر دراماتیکی که من در تلویزیون با آن مواجه بودم، " مهرآباد" است. ما در مملکتی زندگی می کنیم که می گوییم اسلامی است. ما در ایران از نظر سخت افزاری پیشرفت زیادی داشته ایم، اورانیوم غنی می کنیم، فضانورد می فرستیم، سلول های بنیادین داریم، مجتمع رویان هست که گوسفند تکثیر می کند و… اما اسلام دین اخلاق است و ما از نظر نرم افزاری که اصل و اساس کشور بر آن پایدار باید باشد کوتاهی می کنیم. من به خودم، دوستانم و افرادی که در این حرفه هستند توصیه می کنم اخلاق مدارانه به آثارشان نگاه کنند و دنبال موضوعات سخیف بی اثر نباشند. معضل بزرگ مملکت ما کمبود اخلاق است. " مهرآباد" تبلور اخلاق به صورت دراماتیک است.

احمدی: اینکه من گفتم هر کس درست رانندگی نکند آدم نیست، خیلی جمله سنگینی است. اما به شخصیتی به نام دایی رجوع می کنم که من نعیم را از روی او دزدیده ام. او همه جا به ما کمک می کرد. با سه میلیون بدهی در سال ۷۳ به تهران آمد و با یک موتور قراضه با هر ترفندی که بود بدهی اش را پرداخت کرد. اکنون هم هفته ای یک بار به من زنگ می زند و می گوید دایی تو با نقشی که بازی کرده ای دوباره ابوالفضل را در تهران زنده کرده ای. خودش هم می داند این نقش چقدر به او نزدیک است. او یک جمله فیلسوفانه داشت: یه چیزی بهت میگُم دردت کنه یَک روزگاری مردت کنه! با این حرف هم شاید بعضی ها دردشان بگیرد و مرد شوند.

*ممیزی نامحسوس در سینما و تلویزیون آنقدر زیاد است که حتی نویسنده و کارگردانی که یک اثر را تولید می کند دچار خودسانسوری می شود. اما در" مهرآباد" از این خودسانسوری ها خبری نیست. این ریسک از کجا می آید. از طرفی سریال هایی که روی جامعه خاصی انگشت می گذارند و آن را نقد می کنند معمولا با بیانیه ها و اعتراض های اصناف گوناگون رو به رو می شوند، اما در این زمینه نیز" مهرآباد" استثنا است…

احمدی: دوره ای که شما می گویید گذشت. چون مردم حال داشتند اما اکنون مردم حال ندارند!

تقی پور: اتفاقا خیلی ها دنبال فرصتی برای مطرح کردن خود می گردند.

احمدی: مشکلات اقتصادی و ماجراهای اجتماعی زیاد شده است ما مخاطبان تلویزیون را از دست داده ایم. تعارف نداریم. من از خدایم است ممنوع التصویرم کنند تا بروم کشاورزی کنم. کسانی که اعتراض می کنند همه اقشار این توهم را دارند که بسیار فرهیخته هستند و اعتراضی که صورت می گیرد از این حیث است. این به خاطر توهمی است که ما داریم و حاضر نمی شویم یک آینه روبروی خود بگذاریم و زشتی هایمان را ببینیم. اگر آینه ای هم اینها را به ما نشان داد برنمی تابیم. سنگ برمی داریم و آن را می شکنیم. در" مهرآباد" اگر این اتفاق نمی افتد به این خاطر است که روزگار معترض طی شده.

تقی پور: دید منتقدانه باید از زاویه فرهنگی باشد. اگر ما به موضوعات محترمانه بپردازیم در هر صنفی افراد محترم منصفانه برخورد می کنند. بحث ریسک کردن نبود. این به قلم و نوع نگاه امید سهرابی برمی گردد که با نگاه فرهنگی انتقاد می کند نه مغرضانه و بی هدف. بنابراین دافعه ندارد.

امیری: نکته مهمی در نقد مستقیم و غیر مستقیم وجود دارد. باید بگویم بسیاری از نقدهای مطرح شده، کلی بوده اند. اصلا یکی از مشکلات مملکت ما کلی گویی است. هیچ حرف جدیدی در جهان زده نمی شود. همه حرف ها قبلا گفته شده اند. خوبی خوب است، بدی بد است، این را که همه می دانند… خیلی وقت ها به من برای کار فیلمنامه هایی می دهند که کاملا مشخص است ۹۰ دقیقه می خواهند همه را سرکار بگذارند تا نقدی به نظام یا ارشاد داشته باشند… خب که چی؟

ما در" مهرآباد" بیشتر دنبال قصه بودیم. پیش نمی آید بگوییم خوب شد فلان چیز را نوشتی تا حال فلان کس را بگیری. اصلا ما چنین نیتی نداشتیم. ما به مختصات مخاطبان دقت کردیم. سعی کردیم به آدم هایی از جنس خودشان بپردازیم. شاید کسی که جردن زندگی می کند بگوید من امثال نعیم را ندیده ام اما کافی است چهارراه حافظ به جمهوری را قدم بزنی آنجا آدمی می بینی که کلیه برایت می خرد، تلویزیون دست دوم می خرد، پورشه وارد می کند و…

احمدی: من وقتی نعیم را بازی کردم، تمام شد و رفت، با نعیم واقعی در تهران روبرو شدم! او به من ماشین چپی انداخت و هشت و نیم میلیون ضرر کردم. کت و شلوار تنش بود و کیف دستش. جدی می گویم! یک ال ۹۰ به من انداخت در حالی که باور نمی کردم او کلاهبردار باشد. شرط می بندم توی کیف چرمی اش هیچ چیز نبود. او خودش را مدیر مالی مترو جا زد و من به عنوان کسی که خودم نقش نعیم را بازی کردم گول خوردم. او حتی مرا شناخت و به عیالش زنگ زد و تلفن را داد دست من با همسرش صحبت کنم که می گفت ماشین مال خودتان است! ! زنش هم کلاهبردار بود. فکر کنم اسمش نعیمه بود! ! هر کدام از ما گیر چنین آدم هایی افتاده ایم و می افتیم. .

*البته اگر خودمان جزوشان نباشیم.

امیری: معمولا خودمان نیستیم!

تقی پور: ضروری است به این دغدغه های اجتماعی در سریال ها پرداخت. خوشبختانه پایه کار جدید ما" اکباتان" هم بر همین اساس است. موضوع اخلاق در آن مهم است. مسائل اجتماعی و شهروندی نیز در آن پررنگ شده است.

سجادی: البته از طرفی آقای سهرابی در کارش هیچ صنفی را به نقد نکشیده بلکه به انسان نقد داشته است. کیا مقدم به عنوان یک وکیل را در جایی می بینیم که چندین پرونده را می گیرد و چقدر دنبال پول است و جای دیگری می بینیم چک میلیونی را پاره می کند و زیر بار بی غیرتی نمی رود. " مهرآباد" در صدد نبود یک وکیل را نقد کند بلکه دنبال نقد انسان بود. بازیگران پر از ایده بودند. مدیر تصویربرداری پر از ایده بود. حتی روزبه دستیارم، سلیقه و نگاه من را می شناخت و خودش کارهایی انجام می داد و به فکر بک گراند کار بود. یک تعداد آدم با ایده های بسیار، در" مهرآباد" دور هم بودیم.