به گزارش پارس ، به نقل ازشبکه ایران، در بخشی از این گفتگو هم نوذری خاطره ای را از ملاقات با « ام کلثوم» خوانندن زن مصری بیان کرده بود. بخشهایی از گفته های نوذری را در ادامه می خوانید:

زن خجالت نمی کشد از اینکه مرا می شناسد

از افتخارات من این است زن و شوهر اگر در خیابان کنار هم باشند، زن خجالت نمی کشد از اینکه مرا می شناسد… دخترم هفت هشت سالش بود، تو خیابان با هم می رفتیم، آقایی آمد جلو و سلام و علیک گرمی و روبوسی کردیم. دخترم پرسید بابا این کی بود، گفتم نمی دانم! برخوردم همیشه این بوده، روابط عمومی خوب خیلی در شهرت و جذب مردم موثر بوده.

دنبال کلمه نمی گردم

من خیلی کتاب خوانده ام، دنبال کلمه نمی گردم. طرف مقابل من هنوز جمله اش را تمام نکرده جوابش را در ذهن دارم. باید فیلم دیده باشی، کتاب خوانده باشی، سفر رفته باشی و پخته شوی… عاشق « دنی کی» و « جک لمون» بودم و هستم. جای « باب هوپر» هم حرف زده ام… در « سرگیجه» جای جیمز استوارت هم حرف زده ام.

سراغ ام کلثوم رفتم

زمانی که در مصر بودم سراغ ام کلثوم رفتم و با او مصاحبه ای کردم. گفتم وقتی در حین خواندن یا بعد از آن مردم برایت آن طور ابراز اخساسات می کنند چه حالی می شوی؟ گفت این را از من نپرس. بپرس اگر چنین نکنند چه حالی می شوم چون از وقتی یادم هست این ابراز احساسات را می کنند.

عاشق ترافیک و راه بندانم

بیشتر تیپها و شوخیهای رادیویی ام را در ماشین پیدا می کنم. من عاشق ترافیک و راه بندانم چون مایه الهامم بوده اند. هیچ کاری ندارم، در اتومبیل می نشینم و همان پشت فرمان مغزم کار می کند و می سازد… من برای مردم مُسکِن هستم. هنرمند کمدی مسکن است مثل دلقک در تعریف عامش که از درون تلخ است و در بیرون شیرین.