مظلومیتفرهنگ در مناظره فرهنگی
در اغلب دقایق مناظرهفرهنگی روز گذشته و در بحثها و نظرات نامزدهای محترم (بجزیکیدو نفر که برنامه داشتند) نه برنامهای در کار بود و نه حتی دیدگاه فرهنگی. آنچه مردم شاهدش بودندتنها بعضی حرفهایکلی و پاره ای توضیحات عامهپسند بود.
به گزارش پارس به نقل از فارس، دیروز دومین مناظره هشت نامزد ریاست جمهوری برگزار شد. هشت نامزدی که قرار بود برنامه های خود را درباره فرهنگ و هنر ارئه دهند. برنامه هایی که قرار بود در اختیار مردم قرار داده شود تا از میان آن برنامه ها بهترین را برگزینند.
در اغلب دقایق مناظره فرهنگی روز گذشته و در بحث ها و نظرات نامزدهای محترم (بجزیکی دو نفر که برنامه داشتند) نه برنامه ای در کار بود و نه حتی دیدگاه فرهنگی. آن چه مردم شاهدش بودندتنها بعضی حرف های کلی و پاره ای توضیحات عامه پسند بود.
اما آنچه کلافه کننده و آزار دهنده تر از همه بود بحث های مطرح شده از جانب دو نفر از نامزدهایی بود که از قضا مدعی داشتن دغدغه های فرهنگی هستند.
حرف های یکی از آنها از جنس همان حرف هایی بود که هر روز در تاکسی ها میشنویم. غر زدن و طعنه زدن و با کنایه سخن گفتن و… دست آخر و نقطه اوج حرف هایش هم یکی دو بار اسم بردن از شجریان بود و آنقدر گل درشت مطرح شد که جای شک باقی نمی گذاشت که هدف اصلی از طرح آن کسب رای بوده است. پشت بندش هم تاکید مجدد بر تمرکز زدایی بود و اینکه باید کارهای هنری را به پیشکسوتان سپرد و… تو گویی حالا در معاونت سینمایی یا بخش کتاب یا سایر جاهای ارشاد فقط چند کارمند معمولی نشسته اند و دارند برای وضعیت فرهنگ و هنر مملکت تصمیم می گیرند. اما کاش جناب نامزد محترم قبل از طرح این گونه مباحث کاملا سطحی و ناشی از عدم اطلاع درست، دست کم از دوستان مدعی فرهنگشان پرس و جویی می کرد تا بداند همین حالا در معاونت سینمایی بزرگانی مثل جعفری جوزانی، احمد نجفی، علی اکبری و… درصدد هستند و با تمام وجود تلاش می کنند تا مشکلات اهالی فرهنگ را کاهش دهند.
که جشنواره فیلم فجر در این دو سه سال اخیر بهترین دوره هایش را در دهه گذشته پشت سر گذاشت.
کاش می دانستند که جمعی از نخبگان و نویسندگان طراز اول در وزارت ارشاد مسولیت صیانت از چاپ و انتشار آثار مکتوب را به عهده دارند نه یک گروه از کارمندان بی دانش و تخصص.
کاش می دانستند ساختار این ادارات در دوره های گذشته هم همین بوده با این تغییر که در آن دوره ها مدیران صرفا و حتما باید از تیم یا به قول یکی از نامزدها از باند آن ها می بودند. در همان دوران هم معاونت سینمایی همین وظایف را انجام می داد با یک تغییر بزرگ. مسولین سینمایی و فرهنگی آن دوران به شدت بر تساهل و تسامح و سهل گیری و شعارهای پوچی مثل آزادی مطلق و نیاز به عدم مجوز برای فیلم و کتاب و… تاکید داشتند. اما جالب اینکه همان ها از جمله عطاءالله مهاجرانی و علی اصغر رمضانپور که از مدعیان این نوع نگاه بودند حالا در لندن و آمریکا و پاریس هر روز برای لگد مال کردن عزت و شرف این مردم خواب باطل می بینند و خیال خام می پزند.
کاش این نامزد های محترم می دانستند که اگر تلاش ها و زحمات شورای عالی انقلاب فرهنگی نبود حالا در سینما، تئاتر و کتاب حتی کمترین نشانه ای از فرهنگ ایرانی و اسلامی نبود.
کاش آن ها به جای گرفتن ژست منتقد اجتماعی به ارائه برنامه ها و دیدگاه هایشان درباره سینما، تئاتر، تجسمی و ادبیات می پرداختند.
جای تاسف است که در مناظره بیش از چهار ساعته هشت نامزد که اتفاقا موضوع و محور اصلی آن فرهنگ و هنر بوده است حتی یک بار هم نه از تئاتر اسم برده شد نه از عکاسی، نه نقاشی. شاید اگر بحث دهان پرکن و عامه پسند خانه سینما هم نبود هنر هفتم هم جایی در این مناظره پیدا نمی کرد.
اگر در مناظره قبلی لبه تند انتقادات به سمت صدا و سیما و نحوه برگزاری مناظره ها بود، این بار به سمت نامزدهایی است که از ظرفیت خوب این برنامه هیچ سودی نبردند. صدا و سیما این بار با رفع کاستی های برنامه و افزودن نقاط قوت آن ثابت کرد که حتی در مناظره اول هم اگر نامزدها جدی تر و با برنامه تر می بودند می توانستند مخاطبان را تا لحظه آخر پای تلویزیون نگاه دارند و همه ضعف ها را نمی توان و نباید به پای صدا و سیما نوشت.
ارسال نظر