به گزارش پارس به نقل از فارس، قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شعر هم پای این حرکت مردمی و یکی از بی سایقه ترین انقلاب های دنیا حضور داشت و به تبع شخصیت منحصر به فرد رهبر این انقلاب و ارتباط عمیقی که او با دل ها و جان های مردم داشت، موضوع بسیاری از شعرهای شاعران شد تا درباره شخصیت حضرت روح الله شعر بسرایند. اینکه شاعرانی که امام خمینی را درک کردند درباره او شعر بسرایند، جای تعجبی ندارد چون ملتی شیفته او بود و شاعرانش نیز. اما اینکه پس از گذشت سی سال شاعران جوانی پا به عرصه بگذارند و درباره شخصیتی شعر بگویند که یا او را ندیده اند یا اگر دیده اند این حس و تجربه، منحصر به دوران کودکیشان می شود، عجیب است.

سوال این است که چه چیزی باعث می شود پس از گذشت ۲۴ سال از رحلت معمار بزرگ انقلاب، پیشکسوتان که جای خود دارند، جوان تر ها هم درباره او شعر بگویند؟ ترجیح دادیم این سوال را از خود شاعران جوانی که درباره امام خمینی شعر سروده اند بپرسیم و دلیلشان را بشنویم. ضمنا نیم نگاهی هم شعر این شاعران جوان و تجلی امام در شعرهایشان داشتیم.

* سیار: کودکی ما با مهر امام گذشت

محمد مهدی سیار که یک غزل و دو ترانه برای امام دارد و ترانه هایش درددل هایی است با امام مهربانی ها درباره اینکه چرا هم نسلان او درباره شخصیتی چون امام خمینی شعر می گویند، در حالی که شاید جز در کودکی امام را درک نکرده اند، می گوید: من در ترانه ام که درد و دلی با امام است، به نوعی رابطه ای را که نسل ما و متولدان دهه۶۰ با ایشان برقرار کرده اند، نشان داده ام. کودکی ما با مهر امام گذشت و این حس مثل همه مردم ایران در دلمان ماند و همچنان وقتی می خواهیم نمونه یک انسان متعالی را به خاطر بیاوریم و یادی از انسان الهی کنیم، تصویر حضرت امام پیش چشممان می آید.

البته ارتباط این شاعر جوان با امام فراتر و عمیق تر است چون نوجوانی اش با آثار امام (ره) سپری شده است. سیار در این باره می گوید: من در دوران نوجوانی ام با آثار امام مانوس بودم و آثار اخلاقی و عرفانی ایشان مثل چهل حدیث را می خواندم. همین طور خواندن شعرهای عرفانی امام جلوه های عمیق تری از شخصیت امام را در نظرم نشان داد که مهرش را در دلم بیشتر کرد.

دو ترانه سیار چنین است:

تو کتاب درسیای بچگیام

یادمه چشم امیدت به ما بود

امیدت به ما دبستانیا بود

خوش نداشتیم عکس ماهت

روی سکه ها وکنج اسکناسا بشینه

زینت قابای خاتم بشه و

پشت میز با کلاسا بشینه

عکستو قاب میگیرن فقط تماشا میکنن

اسمتو میارن و رسمتو حاشا میکنن

چشم بیدار تو رو دیدن ولی

دلشون خوابه هنوز

بی خیال نگاه شرقی تو

چششون به اون ور آبه هنوز

این روزا دلم گرفته ولی باز

بغضمو میخورم و همراه پا برهنه ها داد میکشم:

حالا من چشم امیدم به توئه

من هنوز

انتظار فرج از نیمه خرداد می کشم

ترانه بعدی سیار با نام « چیزی یادم نمیاد» با آهنگسازی آرش اوستاییان و صدای احسان رحمتی را از اینجا گوش کنید و بخوانید:

از کتاب درسیای بچگیام

چیزی یادم نمیاد

چیزی یادم نمیاد جز یه نگاه

که همون صفحه اول میدرخشید مث ماه

پیرمرد چشم امیدش به ما بود

امیدش به ما دبستانیا بود

پیرمرد هزارتای برکه و دریا بود چشاش

باب تماشا بود چشاش

با هزارتا آرزو چشم امیدش می شدیم

توی بازیای بچگی شهیدش می شدیم

حالا ما بزرگ شدیم حال امیدتو بپرس

حال و احوال کوچولوی شهیدتو بپرس

از کتاب درسیای بچگیام

چیزی یادم نمیاد

چیزی یادم نمیاد جز یه نگاه

که همون صفحه اول میدرخشید مث ماه

* ناظری: مهربان است و دگر هیچ کسی چون او نیست

فاطمه ناظری از شاعران جوان کرمانشاهی است و یک مثنوی و چند دو بیتی و یک غزل درباره امام دارد، درباره اینکه چرا درباره امام شعر گفته است در حالی که چندان امام را ندیده، می گوید نمی توانیم بگوییم او و هم نسلانش امام را ندیده اند چون به هر حال در دوران کودکی او را درک کرده اند. ضمن اینکه پخش سخنرانی های امام از رسانه ها هم همیشه تاثیر خودش را دارند.

ناظری در مثنوی اش بیشتر از رفتار و خصوصیات شخصیتی امام سروده است و بعد از اندوهی که رفتنش در میان مردم به جا گذاشته است، سروده. غزل ناظری با نام کوچه ابری در مورد امام خمینی هم به شرح زیر است:

چشم او منشاء پاکی و صفا، زیبایی‏ ست

من ندانم غم جانسوز نگاهش از چیست

بسرشستند دلش را ز گِل عشق و امید

بنوشتند به قلبش که پر از شیدایی‏ ست

از تبار سحر و روشنی و مهتاب است

مهربان است و دگر هیچ کسی چون او نیست

ابر آلودترین کوچه دنیاست دلش

عابرش هستم و بر شانه من سخت گریست

آه ای مرگ! که هر شب، ز دلم می‏ گذری

صبر کن، محض خدا، این دم آخر تو بایست

دست من گیر و ببر روح پریشان مرا

که بدون دلِ پاکش نتوان، هرگز زیست

* صرافان: دیدن ملاک نیست، اهل بیت را هم ندیده ایم

قاسم صرافان که بیشتر با شعرهای آیینی اش شهره است هم درباره امام خمینی شعرهای بسیار زیبایی دارد.

این شاعر درباره ورود نسل جوان شاعران به موضوعی به نام امام خمینی در حالی که او را چندان درک نکرده اند، می گوید: مبحث امام به انقلاب و نظام گره خورده است و به هر حال هر سال رسانه ها مفصل به اتفاق های انقلاب و صحبت های امام خمینی می پردازند. به هر حال پوشش این اتفاق ها و ارتباط تنگاتنگ امام با شهدا و دفاع مقدس برای شاعران الهام بخش است، حتی اگر خود شاعر در آن دوران زندگی نکرده باشد.

صرافان شعر سرودن درباره امام را توسط شاعران جوان مانند شعر گفتن درباره اهل بیت علیهم السلام می داند و همان طور که شاعران بدون اینکه اهل بیت را ببیند حس عاطفی عمیقی نسبت به آنها دارند، همین اتفاق نیز درباره بزرگان دین و اولیای خدا خدا می افتد.

این شاعر جوان عظمت کلام و رفتار امام را قابل انتقال از راه تلویزیون می داند ضمن اینکه شنیده ها و عشق رزمنده ها و شهدا و جانبازان به امام هم دستمایه های خوبی برای الهام بخشی به شاعران است که شاعر می تواند درباره شخصیت بزرگی چون امام شعر بگوید.

*اسم تو هم « روح» دارد هم « خدا» دارد خمینی!

دو شعر از شعرهای صرافان برای امام چنین است:

۱- می شود کم کم

بستر رویای تو دارد فراهم می شود کم کم

گوش دنیا با صدای عشق مَحرم می شود کم کم

از چه بر آب و گِل یاران خود پاشیده ای؟ ساقی!

خاکشان دارد زیارتگاه عالم می شود کم کم

نه، … سر شیطان کوچک پیش آدم خم نشد اما

پشت شیطان بزرگی پیش تو خم می شود کم کم

اسم تو هم « روح» دارد هم « خدا» دارد خمینی!

در کتاب عشق دارد اسم اعظم می شود کم کم

تو نپرس از « عَلّم الاسما» ی آدم زاده ی مغرور

« عَلّم الاسماء» بخوان ای پیر! … آدم می شود کم کم

مثل فرزندان تو ایمان ما روشن نشد اما

در کلاس صبر شاگرد تو محکم می شود کم کم

بال در می آورد ققنوس از خاکستر یاران

با دعایت نوبت پرواز ما هم می شود کم کم

۲- امام لاله ها

تقدیرمان این بود: هم پای تو باشیم

فریاد باشی، ما طنین های تو باشیم

از بس که رقصیدیم در توفان خدا هم

حس کرد باید موجِ دریای تو باشیم

حق داشتیم از عاشقی مانند برکه

در ماه هم غرق تماشای تو باشیم

بنشین که با حرکات رمزآلود لبهات

در بهت شیرین معمای تو باشیم

هر برگ از ما « لا اله» ی گفت و افتاد

تا لاله های دشت « الا» ی تو باشیم

هر چند در گهواره ی دنیا نبودیم

آنروز تا سربازِ فردای تو باشیم،

امروز اما کودکی هامان بزرگ است

شاید نگهبانان رویای تو باشیم

تردید دارم بعد از این مسحور چیزی

زیباتر از لبخند زیبای تو باشیم

* رجبعلی زاده: اشعار شاعران جوان ژرف تر است

علیرضا رجبعلی زاده هم شاعری است که درباره انقلاب اسلامی و امام خمینی اشعاری دارد و توجه او به این موضوع تا آنجا پیش رفته که او مجموعه ای از شعرهای انقلابی مخصوص کودکان را آماده چاپ دارد. او درباره اینکه در شخصیت امام خمینی و انقلابی که او رهبری اش را برعهده داشت، چه چیزی وجود دارد که یک شاعر را به سمت خود جذب می کند و این جذب تا جایی پیش می رود که درباره او شعر بسراید، معتقد است: بعد از انقلاب شاعران زیادی به سمت سرودن شعر درباره امام و انقلاب گرایش پیدا کردند که سن و سالشان به زمان جنگ و انقلاب نمی رسد و فقط از امام شنیده اند. هر چند که شنیدن کی بود مانند دیدن، اما اگر نگاهی به کارهای این نسل داشته باشیم می بینم که اشعار قابل توجه هم از نظر فرم و هم از نظر محتوا در میان اشعار زیاد دیده می شود.

از سوی دیگر این شاعر جوان نیم نگاهی هم به شعر شاعران پیشکسوت از نصرالله مردانی و سبزواری گرفته تا متاخرهایی چون قزوه دارد که این شاعران در دوران انقلاب برای امام و انقلاب شعرها گفته اند اما این اشعار بیشتر بر جنبه پیام رسانی و و ایجاد شور تاکید داشتند.

رجبعلی زاده در این باره می گوید: به هر حال می توان شعر این دو نسل را کنار هم گذاشت تا هم تفاوت ها و هم نقاط اشتراکشان روشن شود. از سوی دیگر درست است که انقلاب ایران بسیار بزرگ و منحصر به فرد است اما نقاط مشترکی با دیگر انقلاب ها دارد اما نوع انقلاب و تاثیری که بر دیگر ملت های جهان گذاشت، منحصر به فرد است و تاثیر این انقلاب منحصر به فرد چنان است که انقلاب و دفاع مقدس روی نسل های شاعران تاثیر زیادی گذاشت و این تاثیر تا الان باقی مانده است و الان که سال ۹۲ است همچنان درباره انقلاب و امام شعر گفته می شود و کتاب چاپ می شود و سیر صعودی خلق آثار حفظ شده است. این کارها به شکل آثار اوایل انقلاب نیستند اما اشعار ژرف تر و عمیق تر شده است و به نظرم این یکی از برکات انقلاب ما است که شاهد اشعار ژرف نگرتری پس از گذشت سال ها هستیم.

*خاطره ای از قیصر و نظرش درباره امام

مبین اردستانی هم در پاسخ به سوال مشترکمان از همه شاعران جوانی که در این گزارش از آنها پرسیده بودیم، خاطره ای از قیصر امین پور نقل کرد و گفت: به خاطر دارم که روزی به مناسبت سالگرد تولد قیصر امین پور در خانه اش جمع شده بودیم. او سخنانی در آن روز گفت که هنوز در خاطرم هست و مضمونش این بود که بچه های امروز عکس فوتبالیست ها را به دیوار خانه شان می زنند، آن وقت چگونه عده ای توقع دارند کسی چون امام که جهان ما را متحول کرد و به جان و دل مردم نشست، هیچ تاثیری بر ما نداشته باشد و عکسش را بر دیوار اتاقمان نزنیم.

اردستانی معتقد است قصه شعر گفتن جوان های امروز درباره امام هم همین است. ولایت از ابتدا در دین و فرهنگ ما بوده است و از ولایت معصوم تا ولایت فقیه این اندیشه همراه ما بوده است و دل و جان جوان های هم نسل من با این اندیشه آمیخته است و به تبع در اشعارشان هم ظهور و بروز پیدا می کند. ضمن اینکه اگر کسی به زلال وجود امام رسیده باشد، تردیدی ندارم که طعمش را فراموش نخواهد کرد و بارها به سراغ این مضمون خواهد رفت.

شعر این شاعر جوان هم درباره امام خمینی (ره) به شرح زیر است:

دنیا بدهکارست تا دنیاست

بی شک به هر جا مانده از فردا

بعد از غروبی بی تو پژمردن

عمری دوباره با تو بودن را

***

دیروزهامان بی تو خونین دل

امروزهای بی تو جان بر لب

خورشیدی و دیروز و امروزم

بی تو برایم دیشب و امشب

***

طومار تنهایی و غم هستند

هر شب به هم پیچیده ی دردند

این کوچه های بی تو سرگردان

تا صبح دنبال تو می گردند

***

دلخوش به ماهم در شب شبهه

دلخوش به ماهم در شب تردید

ماهت غریب افتاده در برکه

کی می رسد صبحی که برگردید؟