آرزوی ازدواج با هنرپیشه سینما آبروی دختر ۲۶ ساله را به باد داد !
شرح زندگی دختر ۲۶ ساله ای که طعمه یک فرد شیاد در شبکه های اجتماعی قرار گرفت.
دختر ۲۶ ساله ای که طعمه یک فرد شیاد در شبکه های اجتماعی قرار گرفته و چند میلیون تومان را فقط به امید آشنایی و ازدواج با یک هنرپیشه سینما از دست داده بود گفت: از وقتی گرفتار یک عشق خیالی شدم نه تنها با افکار پوچ و واهی زندگی را بر خودم تلخ کردم بلکه به خاطر همین موضوع زبانزد عام و خاص شدم به طوری که دیگران از این نقطه ضعف من سوء استفاده کردند و مرا طعمه کلاهبرداری های خود قرار دادند. حدود ۲ سال قبل زمانی که در دانشگاه تحصیل می کردم یکی از همکلاسی هایم تصویر یکی از هنرپیشه های سینما را که در گوشی تلفن همراهش ذخیره کرده بود به من نشان داد و به تعریف و تمجید از بازی زیبا و حیرت انگیز او پرداخت. آن روز نسترن چند فیلم از بازی آن هنرپیشه را برایم پخش کرد. نمی دانم چگونه و به طور خیالی عاشق تیپ و قیافه و صدای دل انگیز آن هنرپیشه شدم. از آن روز به بعد فقط به جمع آوری پوستر، تصاویر و فیلم های او فکر می کردم و مدام نزد دوستان و بستگانم از این هنرپیشه سخن می گفتم به طوری که او همه افکارم را به خود مشغول کرده بود. تصاویرش را در اتاقم و حتی داشبورد ماشینم چسبانده بودم! دیگر همه از عشق خیالی من به آن هنرپیشه سینما مطلع بودند و من هم امیدوار بودم شاید روزی بتوانم با او ازدواج کنم. پس از آن که لیسانس گرفتم و بیکار بودم نیز دست از این کارها بر نداشتم تا این که روزی تصویر او را در یکی از شبکه های اجتماعی که من هم عضو آن گروه بودم مشاهده کردم. دیگر از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم تا این که ارتباطم را از طریق چت با او آغاز کردم. او هم پس از مدتی به من ابراز علاقه کرد و من از این موضوع بسیار خوشحال بودم تا این که روزی او از من خواست چهار میلیون تومان به حسابش واریز کنم چون مدعی بود در آن شرایط به حساب بانکی اش دسترسی ندارد. درخواست های او چند بار دیگر هم تکرار شد و من هم به خاطر علاقه ای که به او داشتم بدون تأمل مبالغ میلیونی را پرداخت می کردم به امید این که روزی با او ازدواج کنم و همه آرزوهای دیرینه ام برآورده خواهد شد، اما پس از مدتی وقتی دیدم مورد تمسخر یکی از بستگانم قرار گرفته ام به ماجرا مشکوک شدم و تازه فهمیدم که یکی از آشنایانم با تصویر جعلی، خود را به نام هنرپیشه مورد علاقه من معرفی کرده است و خودش در تبریز سکونت دارد. بلافاصله ارتباطم را با او قطع کردم، اما او مرا تهدید کرد که همه مطالب و تصاویرم را برای پدرم ارسال می کند. وقتی با این عشق خیالی و کار احمقانه آبروی خودم را در معرض خطر دیدم دست به دامان قانون شدم.
ارسال نظر