اثرات محوشدگی هویت مردانه در زندگی اجتماعی
روانشناس دانشگاه هامبورگ در پژوهشی با موضوع مردهای بدون پدر، روشن ساخته که اگر پسرها چیز چندانی از شخصیت پدرشان ندانند، در آینده با مشکلات هویتی رو به رو می شوند.
به گزارش پارس نیوز، در تاریخ فرهنگی سدههای بیستم و بیست و یکم، موضوع از دست رفتن پدر، داستان دور و درازی دارد. کتابها و فیلمها و ترانههای بسیاری درباره پسرهایی نوشته و ساخته شده که به دنبال پدر خویش میگردند. از دست دادن پدر در نسل گذشته را میتوان به جنگ یا ریشههایی دیگر برگرداند، اما همین امروز هم محرومیت از پدر در پی جدایی پدر و مادر را میتوان در شمار دشواریهای بنیادین خانوادهها آورد. هماینک کم و بیش هفتصد و دوازده هزار کودک زیر شش سال در آلمان هستند که مادرشان به تنهایی آنها را بزرگ میکند. نبود پدر به ویژه برای پسرها بیگزند نمیماند- به ویژه اگر این نبود درازمدت باشد.
مردانگی به مجموعهای از ویژگیها، رفتارها و نقشهایی گفته میشود که عموما مرتبط با پسران و مردان است. مفهوم مردانگی از هر دو گروه عوامل تعریف شده توسط جامعه و عوامل زیست شناختی، ساخته شده است. به این ترتیب مردانگی از تشریح آناتومی جنس مرد متمایز میشود و هردو جنس زن و مرد میتوانند رفتارها و صفات مردانه را از خود بروز دهند. افرادی که هردو گروه صفات مردانه و زنانه را نشان میدهند، آندروژن نامیده میشوند. صفاتی که به طور سنتی مردانه خوانده میشوند شامل شجاعت، استقلال و ابراز وجود است، اگرچه صفات منتسب به مردانگی به مکان و گفتمان بستگی دارند و تحت تاثیر عوامل مختلف اجتماعی و فرهنگی با هم فرق میکنند. در بعضی از فرهنگهای غیرانگلیسیزبان، مفاهیم یا اشیای بیجان نیز مردانه یا زنانه در نظر گرفته میشوند.
سون کلوت روانشناس دانشگاه هامبورگ در پژوهشی دانشگاهی درباره مردهای بدون پدر، روشن ساخته که اگر پسرها چیز چندانی از شخصیت پدرشان ندانند، در آینده هنگامی که میخواهند هویت خود را به عنوان یک مرد پیدا کنند، با دشواریهای کلانی روبرو میگردند.
پسرهای بدون پدری که کلوت در پژوهش کیفی خود ساعتها با آنها به گفتگو نشسته، پیش از رسیدن به ششسالگی ارتباطشان با پدرشان بریده و زیر دست مادر، بزرگ شدهاند. همهی آنها پس از آن، هنگامی که باید نقش مردی خود را پیدا میکردهاند، گرفتار دشواریهایی شدهاند. برخی از آنها این را یکسره به یک جای تهی، نبود پدر در زندگی خود برگرداندهاند. از سوی دیگر بسیاریشان این را به شخصی که بزرگشان کرده- در اصل مادر- برگردانده و گفتهاند که مادر برداشتی منفی از مردها داشته و از این روی برای پسر دشوار شده از هویت مردانهی خود خوشنود باشد. به ویژه آنهایی که در پی طلاق، پدر خود را از دست داده بودهاند، میگویند با تصوری منفی از مردها بزرگ شدهاند.
بیشتر کسانی که مورد پژوهش قرار گرفتهاند، ارتباط با مادر خود را مسئلهدار شمردهاند. برخی از آنان احساس میکردهاند که گویی جانشینی برای جفت مادرشان شدهاند و این نیز چیزی است که خود در آینده، ارتباطشان را با دخترها دشوار و مسئلهدارساخته است.
به طور کلی آنچه که امروزه هویت اجتماعی مردان و پسران را تهدید می کند دو چیز است؛ یکی فرهنگ وارداتی و غربی که اصولا کمتر با فرهنگ بومی مردان ما سنخیت دارد و عملا مردان را به موجوداتی منفعل و در شکل فمنیستی اش شبیه به زنان تربیت میکند. و دومی فرهنگ سنتی است که گاهی هویت اجتماعی مردان را آنقدر کهنه و قدیمی تعریف می کند که در بافت سازه گرایی امروزی جایی برای آن نیست.
ارسال نظر