به گزارش پارس ، اختربینی مدعی رابطه ای علّی بین نشانه های غیب گویی (ستارگان و سیارات) و رویدادهای متناظر با آنهاست. این دیدگاه مبتنی بر باورهای بابِلیان است که معتقد بودند هر یک از هفت سیاره تاثیرگذار بر زندگی ما (خورشید، ماه، تیر، زهره، بهرام، کیوان، و برجیس) تخت خدایانی است و هر یک از خدایان تاثیری متفاوتی بر زندگی ما می گذارند. اختربینان و فالگیران زمانه ما اصرار دارند که به جای واژگانی نظیر خدایان و … ، از تاثیرات اجرام آسمانی و نیروهای گرانشی و الکترومغناطیس صحبت کنند.

اما نه بابِلیان و نه مجریان برنامه فریب عمومی زمانه ما هیچکدام اشاره ای نمی کنند که روابط علّی و معلولی مورد ادعای آنها بین اجرام آسمانی و امور انسانی چطور برقرار میشود. آنها مدعی اند تمامی خصوصیات جسمانی و روانی انسان ها نه از توارث و محیط آنان بلکه از آرایش خاص ستارگان و سیارات به هنگام تولدّشان نشات میگیرد. با توجه به آنچه که بابِلی ها در آن روزگار از گیتی میدانستند، چنین دیدگاهی نامعقول نبود. هرکسی می تواند ببیند که موقعیت اجرام آسمانی با فصول همبسته است. اما هیچ مدرکی در دست نیست که نشان دهد همبستگی بین شخصیت انسان ها و موقعیت ستارگان وجود دارد.

آنها میگویند: مردم زاده شده تحت تاثیر سیاره یا صورت فلکی ویژه ای خصلت های انسانی، الهه ای یا جانوری برگرفته از نام آن سیاره یا صورت فلکی یا سیاره را کسب میکنند. متولدین تحت نشان آریس (حَمَل) قوچ وَش هستند. بی باک، بی تاب، و پرانرژی، حال آنکه متولدین تحت نشان تارووس (ثور) ورزاووَش هستند – بردبار، سرسخت و لجباز! امّا اشاره ای نمی کنند که چرا و چگونه به این نتیجه رسیده اند.

تلاشهای بسیاری برای تایید آماری تاثیر آرایش ستارگان و ماه تولّد بر سرنوشت و امور انسانی صورت گرفت ولی هیچکدام با موفقیت همراه نبود: • در ۱۹۳۷ فارنزورث نتوانست هیچ تناظری بین قریحه هنری و نشان طالع با خورشید در نشان لیبرا (میزان) برای تاریخ های تولد ۲۰۰۰ نقاش و موسیقیدان مشهور پیدا بکند.
• بُک و مِیال (۱۹۴۱) در بین دانشمندان فهرست شده در راهنمای دانشمندان the american Men of Science به چیرگی هیچ یک از نشان های منطقه البروج برنخوردند.
• بارث و بِنت (۱۹۷۳) برای بررسی اینکه “ آیا تعداد مردانی که تحت تاثیر سیاره بهرام (مریخ) متولد شده بودند و شغلی لشگری را برگزیده بودند بیشتر از آنانی است که سراغ شغل غیرنظامی رفته بودند” دست به مطالعه آماری زد، آنان هیچ رابطه ای را پیدا نکردند.
• مک گِروی (۱۹۷۷) با استفاده از تعداد بسیار زیادی تاریخ تولّد، جدولی از دانشمندان و سیاستمداران تهیه کرد (در مجموع ۱۶۶۳۴ دانشمند و ۶۴۷۵ سیاستمدار) که در هر روز سال زاده شده بودند و محض نمونه حتی یک نشان اختربینانه که تاثیر اجرام آسمانی را بر شخصیت و سرنوشت انسان ها نشان بدهد پیدا نکرد.
• در مطالعه جدید دیگری باستِدو (۱۹۷۸) به طور آماری بررسی کرد که آیا انسان هایی با خصلت هایی نظیر قابلیت رهبری، آزادیخواهی، محافظه کاری، هوشمندی و ۳۰ متغیر دیگر، که بسیاری از آنها به تاثیر اجرام آسمانی و صور فلکی منتسب می شدند تمرکزی در تاریخ های تولد خاصی دارند یا خیر، نتیجه کاملاً منفی بود.
• پژوهش های جدیدتر (کالور و ایانا) برای تعیین اینکه آیا ادعای اختربینان و طالع بینان مبنی بر وجود همبستگی بین نشان خورشید (منطقه ای که وقتی شما متولّد میشوید خورشید در منطقه البروج آنجاست) و ویژگی های بدنی از صدها نفر نظرسنجی کردند. بر خلاف آنچه مجریان برنامه فریب عمومی تمایل دارند باور کنیم، هیچ مجموعه ای از ویژگی های جسمانی حتی با یکی از نشان ها هم جور نشدند. حتی اگر تمامی تغییراتی که طالع بینان دوست دارند در این آزمون ها لحاظ کنیم باز هم نتایج کماکان منفی خواهد بود. در پژوهش جونوس نابلیت در باب اینکه آیا روابط زاویه ای بین سیارات می تواند ویژگی شخصیتی یک فرد را پیش بینی کند یا خیر، هیچ کدام از پیش بینی های طالع بینان با داده ها مورد تایید قرار نگرفتند.

• در مطالعه ای که در Nature انتشار یافت، شان کارلسن فیزیکدان و استاد دانشگاه برکلی، به ۳۰ اختربین معروف آمریکایی و اروپایی جداول تاریخ تولد ۱۱۶ سوژه را ارئه کرد. برای هر سوژه به طالع بینان سه شرح شخصیتی ارائه شد، یکی مربوط به سوژه و دو تای دیگر با انتخاب تصادفی، آزمونی استاندارد برای اندازه گیری ویژگی شخصیتی در این برنامه لحاظ شد. وظیفه طالع بینان انطباق دادن جدول زادگاهی سوژه با شرح شخصیتی او بود. طالع بینان تنها در ۳۴% موارد موفق بودند، بعبارتی اگر کسی تنها حدس هم میزد به همین مقدار می رسید!

منابع : گمانه

http: //www. hupaa. com/۲۰۱۲۰۵۱۲۰۶۰۵۴۳۰۰۶/

http: //www. nature. com/nature/journal/v۳۱۸/n۶۰۴۵/abs/۳۱۸۴۱۹a۰. html

http: //journal. telospress. com/content/۱۹۷۴/۱۹/۱۳. short