کمیل خجسته
وعده نوفللوشاتو و مدیران میدان
اما نظم دیوانسالارکه منافعش به خطر افتاده بود، تلاش کرد تا جریان انقلابی را در خود هضم یا ناامید ازتغییر کند. کلیدواژه «نمیشود» و «نمیتوانیم» و «مرغ همسایه غاز است» و... پاسخهای نظم دیوانسالار محافظهکار است در مقابل اراده تغییر وضع موجود که در این میان حتی عدهای از انقلابیون در مقابل آن بهمرور یا از انقلابیگری پشیمان میشوند یا تکنوکرات و منفعل.
گروه تحلیلی خبری "پارس"_ کمیل خجسته نوشت: انقلاب ملت ایران وقتی که پیروز شد در همان سالهای اول توانست دو سد بزرگ استبداد سیاسی و دخالت اجنبی را به نفع مردم بشکند. اما شکستن سد سوم کار پیچیدهتری بود؛ سدی که امام خمینی در همان نوفل لوشاتو به آن اشاره کرده بودند: «اگر حالا [محمدرضا پهلوی] برود، ده-پانزده سال لازم است تا این مملکت با زحمت اشخاص صالح به پایه آن وقت برسد که ایشان نیامده بودند، که رضاشاه هم نیامده بود... خیال نکنید که حالا یک مملکتی را که این تهی کرده تا رفت بهشت برین بشود.»
تا قبل از پیروزی انقلاب، هدف جریان انقلابی این بود که بر ساختار مستبد پهلوی غلبه کنند. و حالا بعد از آنکه نظام پهلوی را کنار زد، مسأله بعدی این جریان همان چیزی بود که امام درباره فرموده بودند و آن برهم زدن و کنار گذاشتن ساختار دیوانسالار فاسد، ناکارآمد و بیتوجه به مردم که میراث پهلوی بود، شد.
اما نظم دیوانسالارکه منافعش به خطر افتاده بود، تلاش کرد تا جریان انقلابی را در خود هضم یا ناامید ازتغییر کند. کلیدواژه «نمیشود» و «نمیتوانیم» و «مرغ همسایه غاز است» و... پاسخهای نظم دیوانسالار محافظهکار است در مقابل اراده تغییر وضع موجود که در این میان حتی عدهای از انقلابیون در مقابل آن بهمرور یا از انقلابیگری پشیمان میشوند یا تکنوکرات و منفعل.
انقلاب که پیروز شد توسط قانون اساسی نهضت به ساختار ارتقا یافت. در این ساختار مهمترین وظیفه رهبر طبق اصل ۱۱۰، تعیین سیاستهای کلی نظام است. در اینجا نقش مدیران میدانی و عملیاتی در مواجهه با ساختار دیوانسالار اساسی میشود. تئوریهای مدیریت سازمان اینگونه میگویند که بیشترین تغییرات مهم در این دوره برای تبدیل و عملیاتیشدن مفاهیم نه توسط رهبران بلکه بهوسیله این گروه از مدیران انجام میشود و اصول ۵۷ و ۱۱۳ قانون اساسی این وظیفه را برعهده قوای سهگانه گذاشته است. در این سطح منازعه انقلاب با نظم دیوانسالار، دست مدیران به تصریح قانون اساسی میدان چنان باز است که حتی میتواند برخلاف نظر صریح رهبر اقدام کنند.(البته این با مقوله حکم حکومتی فرق دارد.)
تصریحات امام درباره اختلاف نگاهشان با برخی از مدیران میدانی از نمونه اینهاست یا بهطور مثال این روزها یکی از اعضای شورای مرکزی جهاد سازندگی نامهای از رهبر انقلاب خطاب به رییسجمهور وقت در اواخر دهه ۷۰ منتشر کرد که در آن ایشان با بیان اشکالات هضم جهاد سازندگی در وزارتخانهای دیگر، اینگونه نوشته بودند: «این نگرانی هست که این تشکیلات مبارک، با آن همه آثار و تجربههای موفق، در وزارت جدید حل و هضم شود. یقیناً این خسارت بزرگی برای کشور و نظام و انقلاب خواهد بود.» اما در نهایت این جهاد بود که از بین رفت. یا مثلا در ماجرای حل مشکلات اقتصادی، رهبری سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی را ابلاغ کردند اما همچنان برخی مدیران عملیاتی نهتنها در اجراییکردن آن پا پیش نمیگذارند بلکه در مسیر دیگری گام بر میدارند.
بحث امروز بحث بر سر کارآمدی است و این همان منازعه وعده داده شده در نوفللوشاتو است. در این میدان هر جایی که مدیران میدان بر روش انقلاب عمل نکردند و هضم در دیوانسالاری موجود شدند، تجربه تلخی مانند تعطیلی نهاد انقلابی جهاد سازندگی تکرار شد اثرش آن شد که رهبری از خطر عدم توجه به محرومین هشدار داد یا وقتی دیوانسالاری از روش انقلابی عبور میکند این رهبری است که از شرمندگی جوان بیکار در میان خانوادهاش احساس شرمندگی میکند یا از اینکه انقلاب نتوانسته در حوزه عدالت بهمانند حوزههای دیگر، پیشرفت داشته باشد، عذر میخواهد.
ارسال نظر