پارس؛
اعتراض دولت ایران برای مادران عزادار آمریکایی کجاست؟
اگر برعکس بود آیا تا به حال بیبیسی فارسی برنامههای خود را بیست و چهارساعته به قربانیان اختصاص ندادهبود؟ آیا با استفاده از روزنامهنگاران ناراضی کمپین های اعتراضی ایجاد نشده بود؟ ایا تلاش نشده بود که در چند خیابان ناآرامی و شورش برگزار شود؟ آیا غم مادران عزاداران ابزار دخالت سیاسی و مقدمه تحریم اقتصادی نشده بود؟
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- علی علیزاده- پسر پانزده ساله وارد کلاس درس شده، رگبار تفنگ را باز کرده. یک دختر پانزده ساله و یک پسر پانزده ساله دیگر کشته شدهاند و هفده نفر جراحتهای جدی برداشتهاند که به نقص عضو جدی و دایمی منجر خواهد شد.
عددها باور کردنی نیستند. این سومین تیراندازی مدرسهای فقط در هفته گذشته است. این تیراندازی یازدهمین مورد در ماه ژانویه است که هنوز یک هفته تا پایانش مانده. سال گذشته شصت و پنج مورد تیراندازی مدرسه ای رخ داده. و در چهار سال گذشته سیصد مورد.
سال گذشته شصت و یک هزار حادثه مسلحانه رخ داده و پانزده هزار نفر کشته شدهاند. در چند سال گذشته به طور متوسط سالی چهار هزار کودک و نوجوان زیر هفده سال با اسلحه کشته و مجروح شدهاند. تعداد کشتارهای فلهای در مدرسه و سینما و کنسرت بیشتر شده. و مسلمانان هم در کار نیستند تا سرزنش شوند و بهانه حمله به خاورمیانه را فراهم کنند.
چند روزی کشور به عزا مینشیند و قصههای تراژیک از آخرین گفتگوی تلفنی مقتولان که زیر نیمکت و یا در اتاقی در انتظار پیدا شدن وکشته شدن مخفی شدهاند با پدران و مادران و عزیزانشان رسانههای آمریکا را پر میکند. و باز کسی زورش به لابی اسلحه نمیرسد. و باز روز از نو روزی از نو.
مادر بیچاره آمریکایی وقتی بچهاش صبح به صبح میرود مدرسه دلش طوری شور میزند انگار رفته میدان جنگ. مردم آمریکا توان دفاع از خود را ندارند چون لابیهای قدرتمند اسلحه همه راههای حقوقی و اعتراضی را یا بستهاند یا خنثی و بیاثر کردهاند.
در این میان اما اعتراض دولت ایران کجاست؟ اگر برعکس بود آیا آمریکا ایران را به شورای امنیت سازمان ملل نبرده بود؟ آیا میتوان بیتفاوت و منفعل از کنار این شکاف عظیم که بخش عمدهای از جامعه آمریکا را عصبانی و خشمگین و ناراضی میکند گذشت؟ اگر برعکس بود آیا تا به حال بیبیسی فارسی برنامههای خود را بیست و چهارساعته به قربانیان اختصاص ندادهبود؟ آیا با استفاده از روزنامهنگاران ناراضی کمپین های اعتراضی ایجاد نشده بود؟ ایا تلاش نشده بود که در چند خیابان ناآرامی و شورش برگزار شود؟ آیا غم مادران عزاداران ابزار دخالت سیاسی و مقدمه تحریم اقتصادی نشده بود؟
آیا نباید به معترضان آمریکایی کمک رسانهای و مالی برسانیم؟ و اینجاست که میپرسم نفوذ ما در میان جامعه مدنی آمریکا چقدر است؟ قدرت و برد رسانهای ما در آن کشور چقدرست؟ آیا صدای کمک خواهی مظلومان آن جامعه را نمیشنویم و شکافهای فزاینده اجتماعیشان را نمیبینیم؟
آنها که جلوی کدخدا و ارباب مودبانه و چهارزانو مینشینند حسابشان جداست. روی سخن با آنانی است که میدانند با نظام سلطه جز از راه مقابله نمیتوان برآمد. میپرسم تا کی نگاهمان به مقوله جنگ نرم دفاعی و واکنشی است؟ آیا زمان آن نرسیده که در عرصه تهاجمی شویم؟ مگر نه آنکه بهترین دفاع حمله است؟ آیا زمان آن نرسیده که جنگ را به زمین خودشان بکشانیم؟
جناب ان میزان که اسلحه در امریکا هست چماق در ایران بود روزی صد نفر مرده بودند دوما این که در ایران مورد نظر شما امنیت است امنیت نیست سانسور است تا باعث تشویش اذحان عمومی نشود وگرنه در امازون ادمخوارها هم مثل ان جوانان مهابادی زنده زنده دوستشان را نمیسوزانند یا اسید پاشی های تکراری باز یاداوری کنم یا کافیه .لطفا بفرمایید ایا کسی بیطرف در کشور ما به امار قتل وجنایت دسترسی دارد .واگر دترد حق انتشار وتحقیق دارد