پارس؛
آخرین وضعیت زلزله زدگان کرمانشاه/ مسوولان را فقط یک شب توی کانکس بخوابانید!
فرصت شد با حاج سعید قاسمی و حاج حسین یکتا گپ و گفت داشته باشید؛ حاج سعید مشغول خانه سازی در روستا بود و حاج حسین بیشتر درگیر شهر. با معاون فرماندار هم حرف زدیم، همچنین با جمعی از مردم.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- علیرضا کمیلی- (28 دی ماه)- هنوز کم نیستند کسانی که کانکس ندارند، هر چند زندگی بلندت در کانکس و استفاده از حمام های عمومی در این سرما واقعا سخت است. البته برخی نامردانه چند تا گرفته اند که نشانگر عدم سازماندهی توزیع است!
روند ساخت و سازها و حتی وام دهی هم سرعت کافی ندارد متاسفانه! فکر می کنم اگر مسوولان بهمراه خانواده حتی یک شب توی کانکس بخوابند خیلی در تسریع کار موثر خواهد بود!
چه خوب است که خیرین و گروههای جهادی نیز بجای ساخت تجمیعی، اولویت را به افراد ناتوان هر روستا بدهند چرا که در صورت دریافت وام هم نخواهند توانست آنرا بازپرداخت کنند.
درباره مدل های ساخت مسکن و شهرسازی و استحکام و هزینه و زمان آنها هم سخن بسیار است که مجال طرح آن نیست.
چه خوب است که رسانه ها این مساله را فراموش نکنند.
توضیح عکس: مهندس سردار قاسمی که استاد معماری دانشگاه است دارد آخرین مدل ساخت خانه را در روستای زلزله زده کوییک در #کرمانشاه پیاده می کند و در 27 روز یک خانه کامل 100 متری را تحویل می دهد
لزوم اعطای وام بدون سود به برخی زلزله زدگان
طبق فقه بخش مهمی از اهل سنت، دریافت هر نوع وام دارای سود جایز نیست و برخی حتی دریافت کارمزد یا اجرت العمل را هم جایز نمی دانند که این مسأله در برخی بانک های کشور حل شده و مطابق فقه ایشان اعطای وام صورت می گیرد.
از آنجا که برخی در مناطق زلزله زده کرمانشاه نیز چنین عقیده ای دارند نمی توانند وام اعطایی مسکن و شهرسازی برای ساخت خانه را دریافت کنند و توان مالی اکثریت هم طوری نیست که خودشان خانه را بسازند.
لذا جا دارد که بانک های انصار و رسالت که تجربه تطابق با فقه ایشان را در مناطق دیگر دارند به این مناطق وارد شوند والا بخشی از مردم باید تا چند سال در کانکس زندگی کنند.
توضیح عکس: اینجا آنقدر تخریب داشته که حالا کلا سفید شده از کثرت کانکس های سپاه - که انصافا کیفیت بالایی دارند- و پیمانکار هم ساخت خانه مردم را بعهده گرفته. کم کم باید منتظر بازگشت زندگی بود.
سخنی با گروه های جهادی
محسن مهدیان- مردم آرامند؛ اما دلنگران از زلزله بزرگتری که می گویند در راه است. هرعامل طبیعی یک "نشانه" است و تقویت این گمانه؛ از صدای زوزه سگ ها، تا صدای جغدهائی که گفته می شود بعد از زلزله بیشتر شده اند، تا تغییر راه رفتن دام و حشم و تا نوری های عجیب در آسمان و صداهای متفاوت.
حدود 50 درصد کسانی که درون چادرها هستند خانه شان برقرار است و احتمالا مختصری آسیب دیده باشد، اما همچنان ترجیح می دهند در چادرها باشند. برایم عجیب بود که چرا مردم به خانه شان نمی روند.
شب را مهمان یکی از اهالی خونگرم و مهمان نواز بودیم. حدود ساعت 9 شب 4 ریشتر زلزله آمد. با پیشنهاد صاحب خانه ترجیح دادیم شب را در خانه نمانیم و به چادرها رویم. دیگر چادر نشینی مردم برایم عجیب نبود.
فرصت شد با حاج سعید قاسمی و حاج حسین یکتا گپ و گفت داشته باشید؛ حاج سعید مشغول خانه سازی در روستا بود و حاج حسین بیشتر درگیر شهر. با معاون فرماندار هم حرف زدیم، همچنین با جمعی از مردم.
برداشتم از این گپ وگفت ها و حضور بین مردم دو نکته کلیدی بود؛
یکم. مشکل جدی در آینده وضعیت مستاجرین است. بدتر اینکه هیچ برنامه روشنی برای مستاجرین وجود ندارد.
دوم. شرایط روحی و روانی زلزله زده ها که از هر نیاز مادی دیگری اهمیت بیشتری دارد.
و اما با خبر شدم قرارست 5هزار جهادی عید نوروز به منطقه زلزله زده بیایند. به نظرم مدیران این گروه ها لازمست پیش از سفر به این نکته توجه کنند؛
جنس نیازهای مادی امروز کاملا حاکمیتی است. هر کاری انجام می شود باید بدون تبعیض و با قواعد یکسان برای همه باشد. هرگونه ورود خیریه ای و موردی در شرایط موجود خلاف تدبیر است.
از سوی دیگر فعالیت های عمرانی باید کاملا معطوف به نیاز اولیه مردم باشد. در شرایطی که مردم نیاز اساسی شان که مسکن است برطرف نشده، حضور برخی گروه های جهادی، برای تعمیر مسجد و رنگ زدن درب مدارس و کارهای متداولی که سالهای گذشته انجام می شد، می تواند بازتاب منفی در میان مردم داشته باشد.
نیاز اصلی منطقه فرهنگی و تبلیغی است. این بخش از عهده گروه های جهادی برمی آید. اما گروه های جهادی متخصص. ورود به این بخش نیز باید با رعایت دهها ملاحظه فرهنگی و تربیتی و دینی باشد.
گروه های جهادی متشکل از مشاورین اجتماعی و مددکاران و مبلغین دینی و پزشکان که از قبل آموزش دیده اند در این منطقه بسیار ضروری است.
پ.ن: باید برای مردم متذکر شد؛ از مواجهه معنوی با مصیبت و بلا و درست دیدن سنت های الهی. آثار زلزله بیش از شهر بر روح و روان مردم قابل مشاهده است.
با یکی از زلزله زده ها همکلام شدم. نگاهش به مصیبت غبطه آور بود. می گفت این زلزله هرجای دیگری از ایران می آمد آسیبش دهها برابر می شد. ما مردم مستحکمی هستیم. مقاوم تریم. می گفت یک بار دیگر هم زمان جنگ همین ویرانی اتفاق افتاد. مجدد ساختیم. این روزها هم می گذرد.
ارسال نظر