خلیلالله خلیلی به روایت محمدکاظم کاظمی
محمدکاظم کاظمی از خلیلالله خلیلی، شاعر فقید افغان، و خدمتهای او به زبان و ادبیات فارسی گفت.
به گزارش پارس ، این شاعر افغان ساکن ایران در گفت وگو با ایسنا، درباره صورت و محتوای شعر خلیلی گفت: شعر استاد خلیلی از نظر صورت و محتوا قوی است و همین از دلایل شهرت و ماندگاری آن بوده است. ولی از نظر صورت این نکته را باید یادآور شد که مقبولیت استاد خلیلی در میان کسانی که به سبک های کهن شعر فارسی رغبت دارند، بیش تر است. به همین دلیل با سلیقه ی کنونی رایج در میان شاعران فارسی زبان امروز، این شعر یک مقدار سنتی و با حال و هوای قدیمی به نظر می آید. بنابراین اگر با این ذوق و سلیقه ارزیابی کنیم، محتوا را قوی تر می یابیم، چون مسائلی که در شعر خلیلی مطرح است، کهنه نشده و همچنان از مسائل مهم جامعه ی ماست.
او ادامه داد: به اعتبار صورت، استاد خلیلی در همه قالب های کهن توانا بوده، ولی بیش تر تسلط او در قصیده سرایی است. اما از نظر محتوایی به نظرم بیش تر موفقیت او در شعرهای اجتماعی است، یعنی آثاری که در آن ها به مسائل مردم و جامعه ی روز اشاره می کند، مثل شعر « خواب دیدم که سیه ابر به دشت و دمنا» . او همچنین در شعرهای میهنی و شعرهایی که در آن ها به مفاخر و مواریث ادب و فرهنگ زبان فارسی می پردازند، قدرتمند ظاهر شده است.
شاعر « پیاده آمده بودم» افزود: تأثیر قصیده سرایان خراسانی بر شعر خلیلی آشکار است؛ شاعرانی همچون فرخی، منوچهری، مسعود سعد. البته از میان شاعران متأخر و از نظر محتوایی به اقبال لاهوری نظر دارد و در واقع او را شاگرد دبستان اقبال می توان دانست. خودش در جوانی محضر اقبال را درک کرده و احترام بسیاری برای او قائل بوده است. اما تأثیر استاد خلیلی بر شاعران بعد از خودش به آن روشنی و برجستگی که قابل پی گیری بسیار باشد، نیست، آن هم به این دلیل که در واپسین سال های زندگی استاد خلیلی سبک و لحن شعر ما به ناگهان عوض شد و شاعران جوان ما بیش از این که از سبک نسبتاً کهن استاد خلیلی و اقران او پیروی کنند، به تجربه های نوینی که در شعر فارسی روی داده بود، گرایش پیدا کردند.
کاظمی یادآور شد: نمی توان خلیلی را آغازگر شعر نیمایی در افغانستان دانست. البته او شعری با مصراع هایی نابرابر در سال های جوانی سروده است، ولی آن شعر را نمی توان یک اثر نیمایی به حساب آورد و بیش تر شباهت می رساند به مستزادهای فارسی. شاید خلیلی در سرایش آن شعر به تجربه های نیما نظر داشته است و شاید هم به مسمط های اقبال لاهوری. ولی قضیه این است که همان سبک را هم ادامه نداده و آن اثر تنها شعر او تا واپسین سال های زندگی در این شکل است.
او در ادامه تأکید کرد: ولی این را نباید منکر شد که در خلیلی علاقه به نوگرایی همواره وجود داشته است. ولی این نوگرایی بیش تر در استخدام بعضی واژگان زبان امروز و عناصر زندگی امروز دیده می شود تا قالب های نوین.
نویسنده ی « روزنه» درباره این که در شعر خلیلی چه نکته ی قابل توجهی برای مخاطب امروز وجود دارد، گفت: ویژگی مهم شعر استاد خلیلی تنوع محتوایی آن است. یعنی در مجموعه آثار او برای بیش تر مسائلی که برای انسان امروز مطرح است، شعر می توان یافت. او یک عاشقانه سرای صرف نبود، یا تنها یک شاعر مقاومت یا شاعر اجتماعی. . همه ی این مسائل در شعرش هست و به همین سبب غالباً برای موضوعی خاص که به دیوان خلیلی مراجعه می کنیم، با دست پر برمی گردیم.
این شاعر و پژوهشگر افغان همچنین درباره رابطه ی خلیلی و قاری عبدالله گفت: من در مورد ارتباط استاد خلیلی و قاری عبدالله اطلاع خاصی ندارم. این قدر می توانم بگویم که او به احتمال قوی در جوانی از محضر قاری استفاده کرده و البته نسبت به او احترام هم داشته است. در دیوان خلیلی شعری هست که از شعرهای بسیار خوب او هم هست و بر مزار قاری خوانده شده است.
در سینه ی این خاک نهان است جهانی
دردا که نظیرش به جهان باز نیاید
چون قاری ما باز به صد سال در این ملک
دانا خلف حافظ شیراز نیاید
کاظمی درباره ی نقش خلیلی در معرفی بیدل گفت: سبک شعر استاد خلیلی بیش تر به خراسانی و گاه عراقی تمایل دارد و او در عمل از پیروان بیدل به حساب نمی آید، آن چنان که مثلاً قاری از پیروان بیدل است. ولی در عین حال در عرصه ی پژوهش، او کتابی دارد با عنوان « فیض قدس» که درباره ی زندگی و آثار بیدل است و در آن جا تقریباً همه اقوال تذکره نویسان کهن درباره ی بیدل گرد آمده است. از این نظر این یک کتاب بسیار ارزشمند است.
او ادامه داد: گذشته از این خلیلی در تدوین و انتشار دیوان کامل بیدل در کابل سهمی بسزا داشته است. البته در ایران و در سال های اخیر بعضی ها به غلط تصحیح این دیوان را حاصل کار خود خلیلی دانسته اند و این درست نیست. تصحیح برعهده ی مرحوم خال محمد خسته و بعضی دیگر از ادبای افغانستان بوده است، ولی خلیلی از آن جا که موقعیت حکومتی و نفوذ بسیاری در نهادهای فرهنگی مملکت داشته، در چاپ و انتشار این کتاب بسیار مؤثر بوده و مقدمه ی کتاب را هم او نوشته است. این را بزرگ ترین خدمت خلیلی به بیدل می توان دانست و اگر این دیوان منتشر نشده بود، چه بسا که بیدل در افغانستان هم این شهرت و آوازه ی کنونی را نداشت و در ایران هم دیرتر از این معرفی می شد، چون تقریباً همه کسانی که در ایران با بیدل آشنا شدند، از طریق همین دیوان آشنا شدند.
نویسنده ی « همزبانی و بی زبانی» در مورد نقش خلیلی در تحولات سیاسی - اجتماعی افغانستان گفت: خلیلی در مجموع شخصی بود درگیر با مسائل کشور و از آن شاعران گوشه گیر که فقط در کار سرایش شعر و یا پژوهش های ادبی هستند، نبود. به همین دلیل در بسیاری از فعالیت های ادبی کشور، نظیر همان انتشار دیوان بیدل که عرض کردم، سهم جدی داشته است.
کاظمی افزود: در عرصه ی سیاست هم خلیلی شخصی بود مؤثر و فعال. او مدتی وزیر بود، مدتی سفیر و مدتی یکی از اعضای اصلی حزب وحدت ملی. ولی به هر حال در دایره ی نظام حاکم حرکت می کرد و او را در عصر محمدظاهر شاه نمی توان یک شخصیت مبارز علیه نظام شاهی به شمار آورد. ولی در سال های اخیر زندگی و در زمان حکومت کمونیست ها جنبه ی انقلابی و مبارزاتی شعر و شخصیت او تبارز می کند، در آن هنگام که او علیه اشغالگران روسی و حکومت وابسته ی آن ها شعر می سراید.
این شاعر افغان همچنین در مورد وجوه دیگر شخصیت خلیلی گفت: خلیلی علاوه بر شاعری، هم پژوهشگر و نویسنده ای توانا بود و هم جزو رجال مهم سیاسی و فرهنگی کشور. در عرصه ی پژوهش، بعضی کتاب های او هنوز مرجع افغانستان شناسی و شناخت ادب و تاریخ گذشته ی ما به حساب می آید، مثل « آثار هرات» و « فیض قدس» . او چند داستان کوتاه و بلند هم نوشته است که مشهورترین آن ها « عیاری از خراسان» است.
کاظمی در پایان گفت: به خاطر عنایت شما به این موضوع و گرامی داشت استاد خلیل الله خلیلی که به واقع گرامی داشت زبان و ادب فارسی در افغانستان است، از شما سپاسگزارم.
خلیل الله خلیلی مشهور به استاد خلیلی (زاده ۱۲۸۶ در کابل – درگذشته به سال ۱۳۶۶ خورشیدی در اسلام آباد) شاعر فارسی گوی معاصر افغان است.
ارسال نظر