تامل پارس درباره عملکرد عباس آخوندی در وزارت راه و شهرسازی؛
ایدئولوژی بازی به جای شهرسازی
ارتباط و تلاش شارحان ایرانشهری با بدنه دستگاههای اجرایی نیز امری تصادفی نبوده و بیش از آنکه ناشی از مشکلات مرتبط با توسعه کشور باشد، متأثر اثر پذیری وزیر مسکن از اندیشه های متفکری است که وجه مشترک هر دویشان تند مزاجی و تلخ کامی است. وزارت مسکن و راه که متولی کار اجرایی است با برگزاری سلسه نشست های اندیشه ایرانشهری گویی رسالت خود را در بسط این ایدئولوژی با پول بیت المال می داند و احتمالا دلیل کم کاری این وزارت خانه در حوزه اجرایی کشور و حل مشکلات مردم را باید در سرگرم شدن وزیر و معاونین این وزارت خانه در ایدئولوژی بازی های نظری دانست نه کار عملی.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس» - اندیشه ایرانشهری یکی از جریانهای فکری ایران است که ضمن اینکه شارحان اصلی آن همچون سید جواد طباطبایی بر ایدئوژی سازی این اندیشه تاکید دارد و به جای دانشگاه در کوچه و خیابان دنبال جذب طرفدار می گردد بر واقعیت ایران و دولت ملی فراتر از مفهوم کنونی آن تأکید داشته و تداوم اندیشه ایرانی را از مؤلفههای مهم در اندیشه سیاسی میدانند.
طباطبایی در بخشی از صحبتهای خود نه در دانشگاه که در سمینار هایی که وزارت مسئول در حوزه خانه و راه سازی مردم آن را برگذار کرده در این رابطه گفته است: "وقتی ایرانیها درباره سیاست صحبت میکردهاند، ایرانی حرف میزدند. نام این را ایرانشهری گذاشتهاند به معنای تداوم اندیشه ایرانی در دوره اسلامی" و یا در جایی دیگر مییسد: "ایرانیان حتی زمانی که هنوز مذهب تشیع فراگیر نشده بود ایرانشهری فکر میکردند یعنی مساله و اولویتشان، اداره دولت بود..." مشاهده میشود که در اندیشه ایرانشهری، برخی از مؤلفههای ایرانی بودن تاریخی بس دراز دارد و با عناصری چون ملیت عجین میگردد. درواقع میتوان عنصر محوری اندیشه ایرانشهری را ملیتی دانست که تبلور آن در دین، زبان، اداره مملکت و گاه اخلاق تبلور مییابد و با گذشته باشکوه و احیای فرهنگ و تمدن دیرینه ایرانی نیز پیوند میخورد.
گرچه این جریان فکری در محافل آکادمیک طرح و نقد نشده، اما به تازهگی در برخی از حوزههای اجرایی همچون وزارت مسکن نفوذ و گسترش قابل توجهی یافته است. چنانچه بازتعریف این نوع اندیشه را میتوان در صحبتهای عباس آخوندی، وزیر مسکن مشاهده نمود: "وقتی در شهر راه میرویم با یادآوری آن همه میراث معنوی که در پشت ذهن داریم و مقایسه آن با شهری که بدقواره رشد کرده است دچار تعارض میشویم. برای حل این تعارضات... نیازمند بازخوانی اندیشه «ایرانشهر» در روزگار معاصر هستیم." این گروه درواقع اصلاح زیستپذیری شهرهای ایران را بهرهگیری از تجارب ایرانیان در زمینه استفاده از آب و خاک دانسته و معتقدند "ما باید خرد ایرانی را که میدانسته چگونه از آب و خاک استفاده کند به کار بگیریم نه اینکه مدام از انرژی و منابع استفاده کنیم." در چارچوب این اندیشه حتی ارتباط بین اجزا ساختمان نیز در اندیشه و خرد ایرانی تعریف میشود.
اما سؤال اینجاست که گفتمان مذکور با توجه به شرایط و وضعیت توسعه شهری ایران چرا مطرح میشود و تا چه اندازه میتواند مؤثر و تأثیرگذار باشد؟ آیا این راهکار، بهترین و چه بسا تنها راه غلبه بر مشکلات کنونی در عرصه توسعه و مدیریت شهری است؟ به باور مجریان وزارت مسکن، بازگشت به اندیشه ایرانشهری، بازگشت به الگوهای زیستی است که با گذشت هزاران سال و علیرغم تحولات اقلیمی، هنوز زنده مانده است. از این رو حاصل توجه به این اندیشهها، زنده نگهداشتن تمدنی است که در صورت زوال و انحطاط آن رنجهای فراوانی متوجه انسان میگردد.
اما در واکاوی و تحلیل این نگرش باید گفت مشکلات توسعه شهری ایران نیازمند برخی اصلاحات ساختاری است که مجموعهای از عوامل چون عدم شناسایی صحیح مشکلات، نبود طرحهای جامع شهری، عدم بهرهگیری از تجارب نمونههای موفق و مسائلی از این دست را شامل میشود که در جای خود و از سوی کارشناسان مربوطه، محل بحث و بررسی است. از این رو تقلیل مشکلات به عدم بهرهگیری از تجربیات یک جریان فکری خاص همچون اندیشه ایرانشهری راهحل ساده و غیرمعقولی به نظر میرسد. قدر متنابهی از سلفی گری و گذشته نگری نیز در این رویکرد وزارت مسکن شهر سازی دیده می شود. از سویی باید به این نکته نیز توجه داشت که به کارگیری و بسط چنین اندیشههایی تا چه حد قابلیت اجرایی و یا پیاده شدن دارد و آیا نمونههای اجرایی موفق که ناشی از بهرهگیری از اندیشههای ایرانشهری باشد وجود دارد یا خیر؟ البته پاسخ این سؤال کاملاً آشکار است. این موضوع در زمینه عملکرد وزارت مسکن نیز کاملاً صادق است، چرا که انتقادات تند منتقدان مبنی بر افزایش بیرویه شهرها، اتلاف منابع مالی بدون دستیابی به نتایج مورد انتظار و... حکایت از عدم به کارگیری یا اجرای ناموفق این اندیشهها در عمل دارد.
با این حال به نظر میرسد ارتباط و تلاش شارحان ایرانشهری با بدنه دستگاههای اجرایی نیز امری تصادفی نبوده و بیش از آنکه ناشی از مشکلات مرتبط با توسعه کشور باشد، متأثر اثر پذیری وزیر مسکن از اندیشه های متفکری است که وجه مشترک هر دویشان تند مزاجی و تلخ کامی است. وزارت مسکن و راه که متولی کار اجرایی است با برگزاری سلسه نشست های اندیشه ایرانشهری گویی رسالت خود را در بسط این ایدئولوژی با پول بیت المال می داند و احتمالا دلیل کم کاری این وزارت خانه در حوزه اجرایی کشور و حل مشکلات مردم را باید در سرگرم شدن وزیر و معاونین این وزارت خانه در ایدئولوژی بازی های نظری دانست نه کار عملی. بهتر آن بود که رئیس جمهور، آخوندی را رئیس یک مرکز مطالعاتی می نمود نه اینکه یکی از مهمترین وزارت خانه های اجرایی کشور را در اختیار باجناق یکی از حامیان اصلی خود یعنی حجت الاسلام ناطق نوری قرار دهد .
ارسال نظر