دو پسر نوجوان که متهم هستند با همدستی زنی مواد مخدر توزیع می‌کردند، در حالی پای میز محاکمه رفتند که مدعی بودند نمی‌دانستند بسته‌ای که حمل می‌کنند مواد مخدر است.
یک سال قبل مأموران پلیس گزارشی دریافت کردند مبنی ‌بر اینکه زنی جوان در جنوب تهران مقدار زیادی مواد مخدر دارد و آنها را توزیع می‌کند. با محاصره خانه این زن و بازداشت او تحقیقات از زن جوان آغاز شد. او در بازجویی‌ها اعلام کرد با کمک دو پسر نوجوان دست به این کار می‌زده ‌است.
متهم گفت: من در این سال‌ها مواد را از طریق دو پسر نوجوان به دست مشتریانم می‌رساندم و مقداری پول به آنها می‌دادم. وی گفت درحال‌حاضر هم آنها بسته‌ای مواد دارند که قرار است به دست یک مشتری برسانند. با توجه به گفته‌های او اکیپ دیگری از مأموران دو پسر نوجوان را تحت تعقیب قرار دادند و زمانی که زنگ در خانه‌ای را زدند تا مواد را به دست خریدار بدهند، مأموران آنها را دستگیر کردند.
متهمان بعد از دستگیری ادعا کردند در جریان نبودند آنچه حمل می‌کنند مواد مخدر است. بااین‌حال هر دو نوجوان برای بازجویی‌های بیشتر به اداره آگاهی انتقال یافتند. با صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده و جلسه رسیدگی دو متهم برگزار شد.
متهم ردیف اول که مهراد نام دارد، در جلسه رسیدگی اعلام کرد در جریان محتوای بسته‌ای که حمل می‌کرد، نبود. او گفت: من منیژه را از سال‌ها قبل می‌شناختم و از آشنایان ما بود. من نمی‌دانستم شغل او چیست و گاهی‌ بسته‌ای به من می‌داد که برای آشنایانش ببرم؛ این‌طور نبود که من با او کار کنم بلکه بعضی وقت‌ها کارهایش را انجام می‌دادم. روز حادثه هم او به من گفت مقداری دارو در خانه‌اش مانده که متعلق به یکی از اقوامش است و از من خواست آن داروها را برسانم من هم قبول کردم و با دوستم رفتم که داروها را بدهم، وقتی مقابل خانه فردی که منیژه گفته‌ بود، رفتیم و مأموران ما را شناسایی و بازداشت کردند، متوجه شدم چه اتفاقی افتاده و منیژه به ما مواد داده‌ است.
در ادامه متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت. رامین گفت: من اتهام را قبول ندارم چون کاری نکردم. آن روز دوستم مهراد به من گفت بیا با هم برویم و بسته‌ای را به دست کسی برسانیم؛ من هم قبول کردم چون موتور داشتم با موتور من به محل رفتیم. من نه می‌دانستم درون بسته چیست و نه حتی می‌دانستم که منیژه کیست. از آنجا که با مهراد خیلی دوست بودم و معمولا وقت‌هایی که تنها بودیم را با هم می‌گذراندیم و خیلی با هم به گردش می‌رفتیم، وقتی از من خواست که با هم برویم و بسته را بدهیم قبول کردم. راه طولانی بود و من موتور داشتم. به مهراد گفتم با موتور من برویم و بعد هم با هم به محل رفتیم که دستگیر شدیم.
این متهم ادامه داد: من نمی‌دانم منیژه چرا ادعا کرده با او همدستی می‌کردیم ولی ما از چیزی خبر نداشتیم. من فکر نمی‌کنم مهراد هم دروغ بگوید چون وقتی به سراغ من آمد، گفت باید بسته‌ای را جایی برساند و نگفت درون بسته چیست. چون خیلی آرام و بدون اضطراب حرف زد. من فکر می‌کنم او هم خبر نداشت درون بسته چیست. سپس وکلای دو متهم در جایگاه حاضر شدند و دفاعیات خود را مطرح کردند.
در پایان دو متهم یک بار دیگر برای بیان آخرین دفاع در جایگاه قرار گرفتند. مهراد گفت: من باز هم می‌گویم که نمی‌دانستم چیزی که حمل می‌کنم مواد است؛ حتی می‌توانید از مأموری که من را بازداشت کرد، بپرسید وقتی به سمتم آمد و بسته را خواست اول متوجه نشدم چه می‌گوید. او گفت مواد را بده و من حرفش را نفهمیدم و گفتم درون این بسته دارو است نه مواد. او بود که به من گفت بسته حاوی مواد مخدر است و باز کرد و دیدم که راست می‌گوید. بااین‌حال من را دستگیر کرد. من اصلا در جریان نبودم که منیژه با ما چه می‌کند. او دروغ گفته؛ من و رامین همدست او نبودیم.
سپس رامین در جایگاه حاضر شد. او گفت: من خانواده ثروتمندی ندارم اما فقیر هم نیستم که بخواهم مواد خرید و فروش کنم. من حتی سیگار هم نمی‌کشم و اصلا در فکر مواد و این‌جور چیزها نیستم بنابراین دروغ بزرگی است که می‌گویند ما مواد توزیع می‌کردیم.این اتفاق نیفتاده ‌است و من این حرف را قبول ندارم. مأموران دیدند که من همراه دوستم بودم و حتی بسته دست مهراد بود نه من.

با پایان جلسه رسیدگی هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.