عوامل خودکشی در ایران را بشناسید
جامعهشناسی این پدیده مهم که فهم آن برای بسیاریمان دشوار است دلیلی کافی بود تا به سراغ جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران تقی آزادارمکی برویم تا تحلیل ایشان از این پدیده را بشنویم.
فیلم قبل از خودکشی دو نوجوان اصفهانی بسیار بهتآور و غیرقابلدرک برای بسیاریمان بود. جامعهشناسی این پدیده مهم که فهم آن برای بسیاریمان دشوار است دلیلی کافی بود تا به سراغ جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران تقی آزادارمکی برویم تا تحلیل ایشان از این پدیده را بشنویم. این عضو هیاتعلمی دانشگاه مهمترین مساله جامعه ایران را مساله انزوای اجتماعی از یکسو و مساله تغییرات اجتماعی از سوی دیگر میداند. او معتقد است که جامعه ایران در مسیر پوستاندازی است؛ پوستاندازیای که به موجب آن نسل میانی غصه میخورند و نسل جوان بازی میکنند و هزینه میدهند. از منظر این استاد این مسیر قابلمدیریت است. آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی گروه اندیشه با این جامعهشناس ایرانی است .
جامعه جوان ایرانی جامعه پرمساله
گفتوگو را از تحلیل رخداد خودکشی دو نوجوان اصفهانی آغاز کنیم. برداشت شما بهعنوان یک جامعهشناس از این رخداد چیست؟
اتفاق خودکشی دو جوان در اصفهان را میتوان از منظرهای مختلفی مورد بررسی قرار داد. سادهترین این که آن را به امر دیگری تبدیل کنیم و در متن بررسی قرار دهیم. بهطور مثال ماجرایی که الان در رسانهها مورد توجه است، این که این امر تبدیل به امری رسانهای شده و درحال بازخوانی آن امر رسانهای است. به نظر بنده این سادهترین کاری است که میتوان انجام داد. پدیده خودکشی یکی از اتفاقاتی است که در جامعه دیروز و امروز بوده و حال بیشتر دیده میشود و بیشتر علت آن به تغییر بافت جمعیتی در ایران بازمیگردد. اتفاقات جامعهای که جمعیت جوان دارد در مقایسه با جامعهای که جمعیت میانسال و سالخورده دارد، متفاوت خواهد بود. جامعه جوان یک جامعه هیجانی و پرانرژی و پرمساله است و طبیعی است که اتفاقات متفاوت و بیشتری نسبت به جامعه میانسال و کهنسال داشته باشد. خصوصا وقتی این جمعیت جوان سرگرمی نداشته باشد یا اینکه جهتگیری معین و مشخصی نداشته باشد و دیگر اینکه در خارج از خانواده برای توضیح وضعیتی که جوان درگیر آن است، معانی و مدلهای رفتاری ارائه میدهند و ارزشهایی را طرح میکنند. دیگر اینکه خانواده اقتدار کافی در مدیریت افراد خود را نداشته و اقتدارش را از دست داده است و دچار نوعی بیکنشی و بیهدفی و بیمنزلتی میشود. مجموعه این عوامل وقتی کنار هم قرار بگیرند باید منتظر وقوع اتفاقات متعددی باشیم که بازیگران اصلی آن جوانان هستند .
انزوا و اعتراض اجتماعی در جامعه ما
سادهترین اتفاقی که در یک خانواده ممکن است رخ دهد انزوای اجتماعی است و بعد از آن اعتراض اجتماعی رخ میدهد. انزوا و اعتراض اجتماعی دو صفت و کنش متضاد هستند که میتوانند در یک جامعه برای جوانان رخ دهد. اینکه چرا ما این همه انزوای اجتماعی داریم، مورد پژوهش و تامل قرار نمیدهیم و آن را تبدیل به قیل و قال نمیکنیم. اما این دو خودکشی یا خودکشیهایی به شکل دیگر مانند اینکه کسی خود را حلقهآویز یا از پل پرتاب کند، موضوع اصلی ماست .
در انزوای اجتماعی افراطی انسانها نابود میشوند و مستاصل هستند و دیگر به جامعه بازنمیگردند و درنتیجه هزینههای بیشتری هم برای جامعه دارند. زیرا انزوای اجتماعی با یک فردگرایی منفی اجتماعی همراه است که موجب میشود فرد یا افراد خود را از جامعه منفک بدانند و امکان بازگشت به جامعه پیش نمیآید. آن افراد منزوی میتوانند اقدام به خودکشی کنند یا این کار را نکنند و وارد گردونه دیگری از آسیبهای اجتماعی مانند فساد و فحشا یا اعتیاد و تخریب جامعه یا نزاع میان خود با گروههای کوچک اجتماعی مانند خانواده، معشوق و... شوند .
انزوای اجتماعی جامعه ایران مهمتر از خودکشی
مساله انزوای اجتماعی را مطرح کردید. جامعه ما نسبت به این مساله در چه وضعیتی قرار دارد؟ مساله انزوای اجتماعی را چقدر مهم میدانید؟
نمیخواهم بگویم که فعلا خودکشی را موردتوجه و مطالعه قرار ندهیم بلکه پیش از اینکه خودکشی این دو جوان موضوعیت پیدا کند، اتفاق دیگری در جامعه رخ داده که از خودکشی این دو جوان بسیار مهمتر است و آن مساله انزوای اجتماعی است که بسیاری از افراد درگیر این انزوای اجتماعی هستند. ما این افراد را در سطح فردی خود میبینیم ولی در سطح جامعه صدایی از آنها نمیشنویم زیرا در آنجا هم آسیبهایی که بر آنها وارد میشود به شکل دیگر معنا میکنیم. بهطور مثال اعتیاد به مواد مخدری که راه نجاتی از آن نیست و هیچگاه فرد معتاد به جامعه نمیتواند بازگردد، با تعابیر دیگری میخوانیم یا اینکه اصلا مورد مطالعه قرار نمیدهیم یا اینکه کسانی که دچار بیماری روحی و روانی هستند و قدرت بازگشت به جامعه را ندارند را مورد مطالعه قرار نمیدهیم .
پس یک ساحت این مساله انزوای اجتماعی است که در جامعه ما ساری و جاری است و ساحت دیگر آن قطع اعتراض و هیجانی و دیدهشدن است که نمود آن هم در خودکشی است. به نظر بنده کسانی که خیلی دوست ندارند وارد فضای انزوای اجتماعی شوند به خودکشی روی میآورند. خودکشی انواع مختلفی در ایران پیدا کرده است. برخی خودکشیها با سلاحهای مختلف انجام میشود، مانند استفاده از سلاح گرم یا سرد یا دارو. یا اینکه دعوت از کسی تا او را بکشد یا اینکه فرد خود را حلقآویز میکند و در شکل دیگر هم خود را از پل یا جلوی یک ماشین میاندازد. پس یک صورت واحد و شکل خاصی از خودکشی در جامعه وجود ندارد، بلکه اشکال متفاوتی از آن وجود دارد که برخی از آنها بیشتر دیده میشود، زیرا فرد با آگاهی و مستقیما خود را درمعرض داوری دیگران قرار میدهد .
2 نوجوان اصفهانی خانواده را مامنی برای زیست تلقی نکردند
مورد خاص خودکشی دو نوجوان اصفهانی را در میان این مواردی که طرح کردید، چگونه میبینید؟
نمونه خیلی خاص از آن هم این است که افراد میدانند خودکشی خواهند کرد و فکر میکنند بعد از خودکشی هم بازگشت به جهانی وجود دارد و دیگران با آنها زیست خواهند کرد. به همین دلیل هم در این فیلم میبینیم که نکات مهمی وجود دارد. اول اینکه فیلمی که گرفته شده درحال حرکت است و احساس شادی در آن وجود دارد و نوعی از ارجاع به خانواده و دوست پسر و دیگرانی وجود دارد که التماس داشته نسبت به آنها که دوستان و دوستان پسرش چرا سر قرار نیامدند و اینجا در کنار آنها نبودند. به این معنا که اگر حضور داشتند شاید ممکن بود که کمک کنند تا این اتفاق نیفتد. پس بیمسئولیتی آنها هم در این مساله دخیل است. از طرف دیگر هم خانواده قرار دارد که تا لحظه پیش مسئولیتی به عهده نگرفته بودند تا اینها را کنترل و نظارت کند. البته به این معنا نیست که خانواده تلاش نکرده است بلکه خانواده را مامنی برای زیست تلقی نکردند و همه تلاش آنها خارج از خانواده و برای به دست آوردن دوستیابی و زندگی بوده است. اما برادر و مادر وجود دارد ولی عنصری به نام پدر وجود ندارد و اقوام هم دیده نمیشود. پس خانوادههای خاصی هستند که میتوانند زمینه بروز چنین اتفاقات و خودکشیهایی باشند .
جهانی که 2 نوجوان اصفهانی صورتبندی کرده بودند
دیگر اینکه مساله جامعه بعد از او است. یعنی وقتی فرد خودکشی میکند صورتبندی جدیدی از جامعه به نظر آنها اتفاق خواهد افتاد و دنیا و بهشت و جهنم، حیات و ممات و زندگی اینجاست و همچنان با دو عنصر دوگانه زندگی و مرگ روبهرو هستند و بیان میکنند که همه کسانی که زنده هستید و به ما تعلق دارید، ما را از یاد نبرید، زیرا ما هم شما را از یاد نخواهیم برد. پس ارتباطی خصمانه و دوستانه که در حیات هم بوده است در اینجا و در مرگ هم وجود دارد و ما به سراغ شما خواهیم آمد و شما را از یاد نخواهیم برد. پس در ایام مختلف و بر سر قبورمان به یاد ما باشید .
اینها همه مفاهیمی هستند که در زندگی این افراد ساری و جاری است؛ تصویری از مرگ، زندگی، دوست و معشوق، پدر و مادر و برادر یا خواهر یا چیزی چون بهشت و دوزخ و امثالهم وجود دارد. در اینجا این مساله که ما به بهشت یا جهنم میرویم، مناقشهای است که روزبهروز در باب مفاهیم دینی جامعه ایرانی جاری است و این بخشی از مشکلات عمده است که در جامعه ما وجود دارد .
مفاهیم دینی دقت معنایی در جامعه ایرانی ندارد
من در جای دیگری به صورت تفصیلی بیان کردم که چون حوزه دین و صاحبان دین درگیر مسائلی چون حوزه سیاست هستند، از پرداختن به مسائل حوزه دینی بهطور دقیق دور شدند و مفاهیم دینی دقت معنایی در جامعه ایرانی ندارد و به عبارت دیگر کسانی که هر روز از بهشت و جهنم سخن میگویند، خود نمیتوانند معیار باشند و معانی دقیقی را به جامعه انتقال دهند. عدهای عنصر دین را به کول کشیدند و همهروزه آن را عرضه میکنند که خود از آن آگاهی کافی ندارند .
افرادی چون مداحان که آگاهی کافی در حوزه دین و مشروعیت بهعنوان نماینده حوزه دینی ندارند، از بهشت و جهنم و پاداش و مجازات سخن میگویند و جامعه هم به شکلی انتقادی به آنها نگاه میکند. بهخصوص جوانانی که در این عرصه وارد شدند این نماد را عرضه کرده و درنتیجه مفاهیم دینی به شکلی بلاتکلیف در جامعه مورد استفاده قرار میگیرد. بهشت، جهنم، عصمت و پاکی، صداقت، مناسک و مراسم، نماز و روزه و حج، زیارت، پاکدامنی و وفاداری همه ساحت فرهنگی و ساحت دینی دارند .
روحانیت وظیفه خود را به درستی انجام نداده است
عنصری که میتواند این حرکت بیان فرهنگ و دین را تسهیل کند، روحانیت است که به نظر من وظیفه خود را به درستی انجام نمیدهد و در این حوزه کار جدی انجام نداده و آن را به رسانه، مداحان و بهطور خاص به فضای مجازی سپرده است. اینجاست که یک مناقشه و سوال و شبهه ایجاد میشود و افراد هرچه خواستند در آن دخل و تصرف میکنند و فضای مجازی هم در این زمینه طنز و کنایه و اعتراض تولید میکند. نکته دیگر تعابیر دینی از ادیان دیگر در باب بهشت و جهنم به فرهنگ ماست. بهطور مثال تعبیری که در مسیحیت وجود دارد، درحال حاضر درحال شیوع است یا تعبیری که در ادیان دیگر مانند زرتشتی وجود دارد، درحال شیوع است و معانیای که بهطور خاص در حوزه دینی هستند، کمتر ساری و جاری است. این اتفاق مهم در جامعه ایرانی است. حال کسانی که میخواهند مشروعیت خود را نشان دهند با این مفاهیم بازی میکنند و چرایی اینکه چه کسی بهشت و جهنم را دیده و از این نوع مسائل که به شکلی بازی زبانی است، ارائه میدهند که البته در پشت خود یک نظام معنایی دارد. هرکس که در این زمینه هم سوال بیشتری دارد یعنی جوانان، به تبع سوالات بیشتری را بیان میکنند و این نوع سوالات بین سالخوردگان و میانسالان کمتر است ولی جوانان دغدغه دارند. پس میتوان گفت که کسانی که میخواهند زندگی خود را بسازند، با این مفاهیم بازی میکنند و میتواند یک اپیدمی مهم فرهنگی، دینی، اجتماعی باشد و درنهایت در سطح بینفردی ظهور کند که نتیجه آن فرار از دین و گذر از دین و حتی ضدیت با دین است یا آنکه معانی و مفاهیم آن را با طنز و کنایه به سخره بگیرد .
مسالهای فراتر از مساله دهه هفتادیها
حال اینکه آیا این مساله مربوط به جوانان دهه 70 است یا بیشتر، باید گفت که از دهه هفتادیها امتداد بیشتری یافته و جوانان دهه 80 یا 90 و حتی دهه 60 را هم در بر گرفته است. البته طبقهبندی براساس دهه به نظر مناسب نمیآید و باید از نسل استفاده کرد. به این معنا که درگیری نسل جوان این مسائل است و این خود میتواند به معنایی از زندگی، دین، زندگی و خانواده بینجامد که درمجموع میبینیم به سمت ظهور جامعه جدید ایرانی پیش میرویم؛ جامعه جدیدی که به شکلی حوزه دین را وارد زندگی روزمره خود کرده و مرگ و بهشت برای بعدها نیست بلکه اکنون نیز دستیافتنی است و فقط مرگ برای پیری نیست .
شاهد پدیدهای به نام دین روزمره هستیم. این دین روزمره باید تعریفی از بهشت و جهنم داشته باشد و مصادیق آن را افراد مشخص میکنند. در گفتوگوی این دو جوان هم بهشت و جهنم به صورت طنزآمیزی مطرح شده و افراد مداوم این مساله را مورد توجه قرار میدهند و وقتی وارد جامعه میشویم، بحت بهشت و جهنم یا انتزاعی بودن و سختی و دور بودن این مفاهیم جابهجا شده است. این افراد چون در فرهنگ دینی و در چنین جامعهای زندگی میکنند از این مفاهیم هم استفاده میکنند .
دچار فروپاشی هویت و نابودی نسل جدید نیستیم
حال سوال اینجاست که آیا این فرآیند نشانه یک اتفاق بزرگ فروپاشی به معنای نابودی نسل جدید و پایان دین و فرهنگ یا بحران هویت است؟
البته که اینطور نیست و میتوان از آن به تغییرات فرهنگی یاد کرد و اینکه در جاهایی حوزه دین دچار چالش اساسی شده و دلیلش هم این است که به سوالات دینی پاسخ دقیق داده نشده و جواب جدیدی در رابطه دختران، زنان، پسران و خانواده یا مصرف و... داده نشده است. درنتیجه مشکلاتی چون خودکشی یا انزوای اجتماعی رخ میدهد. اما همه اینها ما را به سمت ظهور یک ساحت جدید از فرهنگ و جامعه ایرانی میبرد .
آیا فردای ایران، فردایی سکولار و بیدین یا بدون روحانیت و بدون خانواده است؟
جامعه ما یکبار انقلاب کرد و تغییراتی را در پی داشت ولی آن تغییرات متناسب با نیازها و سازگاریهایش ایجاد نشد. زیرا به سرعت وارد پدیده جنگ شدیم و امکان تامل برای جامعه بعد از انقلاب فراهم نشد و انرژی آن با جنگ گرفته شد. پس از جنگ نیز که ما در آن فرآیند قرار داریم، فضای بازاندیشی مستمر را درباره خود و جامعه و فرهنگ و جوانان و خانواده در پی میگیریم. این به معنای آن است که نوعی زمینه و عناصر در جامعه ایران جدید و فرهنگ اسلامی جدید را طی میکنیم. البته این مساله کمی ناخودآگاه است اما میتوان با عقل و فهم متصل با سازگارهای اجتماعی آن را دیده و پی گرفت. پس اتفاق دیگری درحال رخ دادن است و نمیتوان الان گفت که فردای ایران فردایی سکولار و بیدین یا بدون روحانیت و بدون خانواده است. باید دید که فرآیند عمل اجتماعی جامعه چگونه است. همراه با آن فرآیند میتوان نحوه تغییر را بیان کرد. زیرا آن پایان بستگی به مواردی مانند شک بیرونی یا شک درونی یا پایان انرژی یا تبدیل انرژی به انرژی اجتماعی یا ظهور نیروی اجتماعی دیگر دارد که حال نمیتوان آن را بازگو کرد. اما میتوان بهعنوان یک کارشناس اجتماعی بیان کرد که ما در مسیر یک تغییر اساسی در جامعه هستیم که برخی جاها زشت و دردآور است و در برخی موارد هم باعث آزار نسل میانی میشود .
نسل میانی غصه میخورد نسل جوان بازی میکند
آنچه اینجا رقم میخورد غصه خوردن نسل میانی و آزار و تحت فشار بودن آن است که مدیریت کرده و در عین حال غصه میخورد و عصبانی میشود. در جاهایی شیون یا سکوت یا اعتراض هم میکند. مانند والدین این دو نوجوان که غصه از دست دادن فرزند دارند و گذشته و آنچه در اختیار داشته و نداشتهاند را با خود مرور میکنند. پس نسل جوان اینجا بازی میکنند و نمیداند که چه سرنوشتی رخ میدهد و کسانی درحال نظاره و غصه خوردن هستند و زمانی میرسد که یک یا هر دوی اینها تصمیمی میگیرد که پایان این نوع تغییرات را رقم بزند .
درحال حاضر تنظیم روابط در زندگی ما اصل نشده است و نسل جوان پرانرژی که میل به تغییر دارد خود را از سویی به سویی دیگر میزند و انزوا یا اعتراض یا خودکشی و مهاجرت را برمیگزیند .
اجتناب از اینکه برای عوامل خودکشی یک ساحت قهرمانگونه پدید آید
سخن پایانی اگر دارید، بفرمایید؟
در پایان اینکه همه اینها نشانه پوستاندازی بزرگ برای تغییرات جامعه ایرانی است که هزینه آن را نسل جوان میدهد و همچنان هم هزینه خواهد داد. اما جامعه و رسانه میتوانند با تمرکز نکردن افراطی روی حوزههای خاص و همچنین اجتناب از اینکه برای عوامل خودکشی یک ساحت قهرمانگونه پدید آید تلاش کنند تا با تکرار این خودکشیها روبهرو نباشیم. در ماجرای خودکشی دو نوجوان اصفهانی امر خودکشی برای جوان زیبا جلوه کرده و موضوعیت یافته و دلیل آن این است که افراد در جامعه ایرانی تنها شدهاند و کسی به آنها اعتنا نمیکند؛ خودکشی کار خوبی است که افراد فکر میکنند با کمک آن افراد به او اعتنا خواهند کرد، حتی اگر با آن کار و با مرگش تمام شده باشد .
درمجموع باید سیاستگذاری دقیقی در باب بررسی این موضوعات در جامعه وجود داشته باشد و تاملانگیز باشد تا تکرار آنها به شکل افراطی در جامعه ما وجود نداشته باشد و انجام آن مورد مذمت عمومی قرار گیرد .
ارسال نظر